تمنای تو
عضو سایت تاریخ عضویت: 8 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 49
اعتبار: 61

1582 مرتبه در 293 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2325 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 اسفند 1390 - 07:13 ب.ظ

سلام به همه شما عزیزان

من هم این رمان رو خوندم رمان خوب و جذابی بود من دوستش داشتم

مرسی ازخانم عبداللهی عزیز ولی من رمان "آتش دل" رو از تموم اثرات خانم عبداللهی بیشترتر دوستش داشتم  

ماندگار باشید.


بی انتهاترین جاده دنیا، جاده معرفت است و کمتر کسی قادر به پیمودن آن است... آهای تو که آخر جاده ای سلام...
mzm
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 74
اعتبار: 18

817 مرتبه در 193 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 735 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 اسفند 1390 - 08:01 ب.ظ

 سلام به همه شما عزیزا

کتاب تمنا تو رو خیلی دوست دارم بار ها خوندمش وهر دفعه مثل بار اول با لذت .

 همه شخصیتهای کتاب رو دوست داشتم ولی امیر رو از همه بیشتر مخصوصاً غیرتش رو . 

بازم از خانم عبدالهی متشکرم و سال نو را به همه تبریک می گم .

مریم صدوق


دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با اتش نه می سوزند و نه خاکستر می شوند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 اسفند 1390 - 11:54 ب.ظ

سلام

من هم این کتاب رو دوست دارم دو سه تا سوال دارم که میذارم واسه نقد ده روزه اما اینو می دونم که ارزش داره چندین بار بخونیدش

ممنونم خانم عبداللهی عزیز پاینده باشید


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
عضو سایت تاریخ عضویت:

پیام های ارسالی:

مرتبه در ارسال مورد تشکر قرار گرفته. مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 اردیبهشت 1391 - 02:46 ب.ظ

من هم این رمان رو چندین بار خوندم و لذت بردم

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 خرداد 1391 - 08:57 ق.ظ
Faezeh-
تاریخ ارسال: 16 شهریور 1390 - 4:39 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 16 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 9
اعتبار: -1

23 مرتبه در 12 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 109 مرتبه تشکر کرده است.

این کار خانوم عبدی از نظر من بهتر از دور از من بود چون من داستان این رمان رو خیلی دوست داشتم.از امیرم خوشم اومد. 

ممنون از نویسنده محترم و نشر علی


من به خود میبالم که در این عصر یخی دوستی دارم که دلش ایینه خورشید است
بالای صفحه
paradise
تاریخ ارسال: 24 شهریور 1390 - 4:32 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 60
اعتبار: 20

327 مرتبه در 74 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 275 مرتبه تشکر کرده است.

موضوع تکراری بود.سانسور زیادی توی رمان به کار رفته بود.نثرش زیاد کشش خاصی نداشت.به نظرم بهترین کار نویسنده همون اتش دل هستش


زندگی باور میخواد ان هم از جنس امید.که اگر سختی راه به تو یک سیلی زد یک امید قلبی به تو گوید که خدا هنوز هست!
بالای صفحه
تینا عبداللهی
تاریخ ارسال: 27 آذر 1390 - 10:05 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 2 آذر 1390

پیام های ارسالی: 15
اعتبار: 9

66 مرتبه در 16 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 66 مرتبه تشکر کرده است.

با تشکر از دوستانی که این اثر را خواندن و مرا با نقدهای سازنده یاری کردند .

با آرزوی روزهای خوش برای شما عزیزان

بالای صفحه
Ana
تاریخ ارسال: 21 بهمن 1390 - 12:35 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 22 دی 1390

پیام های ارسالی: 103
اعتبار: -6

684 مرتبه در 122 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 727 مرتبه تشکر کرده است.

کتاب قشنگی بود,امیر رو دوست داشتم,نگرانیهاش برای تمنا,فداکاریهاش,همه به دل مینشست,اما  شخصیت تمنا یکم اذیتم میکرد, من این سوال رو همیشه از خودم میپرسم آخه مگه تمنا چند سال اونجا زندگی کرد  که رنگ و بو و عاداته اونجا رو گرفت,بیشتر به یه شهروند(اگه اشتباه نکنم)سوئدی  میخورد تا ایرانی. تمنا وقتی رفت نوجوون بود نه کودک ,اگه کودک بود و میرفت میگفتیم که  خوب کودک بوده دیگه شخصیتش اونجا شکل گرفته,اما تمنا فکر میکنم 15 رو لا اقل داشت که رفت,توی سنی بود که میفهمید در خطره و ازدواج اجباری و مصلحتی با امیر برای خروجش از کشوره ,پس قاعدتا تا یه جایی شخصیت و هویت تمنا شکل گرفته. لباس پوشیدنش,غذا خوردنش,بعضا حرف زدنش,عادتهاش همه یه خورده اذیت میکرد. ولی در کل اگه بخوام بگم ,کتاب خوبی بود.


در دل من چیزی است،مثل یک بیشه نور،مثل خواب دم صبح،وچنان بی تابم،که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت،بروم تا سر کوه،دورها آواییست،که مرا میخواند.
بالای صفحه
mzm
تاریخ ارسال: 8 اسفند 1390 - 4:46 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 21
اعتبار: 8

95 مرتبه در 25 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 11 مرتبه تشکر کرده است.

 کتاب قشنگی بود . همه کار های خانم عبدالهی رو خوندم  و دوست دارم ولی تمنای تو رو بیشتر از همه دوست دارم مخصوصا شخصیت امیر برام جالب بود .

 خانم عبدالهی عزیز نوع نگارش شما یکی از بهترین هاست که فکر می کنم اکثر خواننده ها رو جذب میکنه . منتظر کتابهای بعدی شما مریم صدوق

امیدوارم هیشه موفق باشید.


نشر علی ماندگار تا همیشه.... دوستان نویسنده پاینده باشید وپیروز.... هم تالاری ها دو ستتون دارم یک دنیا....
بالای صفحه
تینا عبداللهی
تاریخ ارسال: 12 اسفند 1390 - 11:00 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 2 آذر 1390

پیام های ارسالی: 15
اعتبار: 9

66 مرتبه در 16 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 66 مرتبه تشکر کرده است.

Ana نوشت:
 

کتاب قشنگی بود,امیر رو دوست داشتم,نگرانیهاش برای تمنا,فداکاریهاش,همه به دل مینشست,اما  شخصیت تمنا یکم اذیتم میکرد, من این سوال رو همیشه از خودم میپرسم آخه مگه تمنا چند سال اونجا زندگی کرد  که رنگ و بو و عاداته اونجا رو گرفت,بیشتر به یه شهروند(اگه اشتباه نکنم)سوئدی  میخورد تا ایرانی. تمنا وقتی رفت نوجوون بود نه کودک ,اگه کودک بود و میرفت میگفتیم که  خوب کودک بوده دیگه شخصیتش اونجا شکل گرفته,اما تمنا فکر میکنم 15 رو لا اقل داشت که رفت,توی سنی بود که میفهمید در خطره و ازدواج اجباری و مصلحتی با امیر برای خروجش از کشوره ,پس قاعدتا تا یه جایی شخصیت و هویت تمنا شکل گرفته. لباس پوشیدنش,غذا خوردنش,بعضا حرف زدنش,عادتهاش همه یه خورده اذیت میکرد. ولی در کل اگه بخوام بگم ,کتاب خوبی بود.



 

انا ی خوبم

در پاسخ به نکاتی که فرمودین باید عرض کنم تمنا در سن حساس (بلوغ روانی و شکل گیری هویت ) و با روحیه زخم خورده از ایران فرار کرد برای همین سعی در فراموش کردن هویت و شخصیت ایرانیش داشت و می خواست تغییر کند یک فرد جدید با خصوصیات جدید شود .

حال نمی دانم در رساندین این نکات در روال داستان موفق بودم . رضایت شما از این داستان موجب خرسندی من است . امیدوارم به جواب خود رسیده باشد . اگر سوال دیگری باشد در خدمتم .

سلامت و موفق باشید

بالای صفحه
تینا عبداللهی
تاریخ ارسال: 12 اسفند 1390 - 11:03 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 2 آذر 1390

پیام های ارسالی: 15
اعتبار: 9

66 مرتبه در 16 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 66 مرتبه تشکر کرده است.

mzm نوشت:
 

 کتاب قشنگی بود . همه کار های خانم عبدالهی رو خوندم  و دوست دارم ولی تمنای تو رو بیشتر از همه دوست دارم مخصوصا شخصیت امیر برام جالب بود .

 خانم عبدالهی عزیز نوع نگارش شما یکی از بهترین هاست که فکر می کنم اکثر خواننده ها رو جذب میکنه . منتظر کتابهای بعدی شما مریم صدوق

امیدوارم هیشه موفق باشید.



 

مریم صدیق دوست داشتنی

منو شرمنده نفرمایید . داشتن دوست خوبی همچون شما موجب دلگرمی و ارامش برای من است امیدوارم بتوانم با  نوشته هایم جوابگوی مهربانی خالصانه شما باشم

روزهای زیبا ارزوی من برای شماست

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 تیر 1391 - 05:41 ب.ظ

من مدتی میشه که تمنای تو رو خوندم وجزئیاتش یادم نیست ولی یادمه مثل آتش دل دوستش داشتم

موفق باشید.

عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 آبان 1391 - 11:13 ق.ظ

از فضای حاکم بر رمان هم خیلی خوشم میاد:)
ولی خب این رمان متأسفانه زیاد سانسور شده و این روی روند داستان تأثیراتی داشته به هر حال:)
مثل همه رمان های خانم عبدالهی عزیز این رمان رو هم دوست دارم:)
خوندنش خالی از لطف نیست:)


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 شهریور 1392 - 03:34 ب.ظ

مجموعه قوانین تالار نقد کتاب

1: در این بخش کاربران فقط در مورد کتاب مورد نظر به بررسی می پردازند. و از مقایسه کتاب ها و نویسنده باید خودداری کنند .

2: با هر گونه توهین به نویسنده و نشر در این بخش بر خورد خواهد شد .

3: کاربران به بررسی و نقد کتاب بپردازند علاوه بر نکات منفی نکات مثبت را هم مطرح کنند

4: از توهین به نظرات یکدیگر جداً خودداری کنید .

5 : مطالبی که به تعریف داستان می پردازند حذف خواهد شد .

6: از برخورد سلیقه ای جدا خودداری کنید.

7: نقد مغرضانه در مورد کتاب ها در این بخش تایید نخواهد شد

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 مهر 1391

پیام های ارسالی: 36
اعتبار: 0

135 مرتبه در 45 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 62 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 شهریور 1392 - 07:26 ب.ظ

سلام به دوستان گل

تمنای تو کتاب قشنگی بود و دوستش داشتم ممنون خانم عبداللهی عزیز

عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 23 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 24
اعتبار: 0

56 مرتبه در 20 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 123 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 اردیبهشت 1393 - 04:55 ب.ظ

khob bod doosesh dashtam makhsosan amir.... چشمک




کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*