رسم عاشقی
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 اردیبهشت 1393 - 08:21 ق.ظ

اثری از افسانه نادریان به مناسبت بیست و هفتمین نمایشگاه کتاب تهران

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 اردیبهشت 1393 - 01:40 ب.ظ

با عرض سلام خدمت دوستان عزیزم چه کسانی که رسم عاشقی را خواندند و چه کسانی که هنوز نخواندند.

ابتدا از خداوند هستی بخش سپاسگذارم که به من قدرت خلق این رمان را داد و فکرم را هدایت کرد و خلاقیت طرح را به من بخشید.

 یک تشکرویژه از نشر علی و خانواده نوری دارم به خاطر اینکه رسم عاشقی من را که تنها دست نوشته هایی سیاه بر روی کاغذهایی سفید بود خواندند ،تایید کردند وبا  زحمات فراوان به آن موجودیت بخشیدند .

میدانم این بخش برای نظرات شما عزیزانی ست که مرا  و رسم عاشقی ام را مورد لطف قرار میدهید کتاب را میخوانید و نظر میدهید ولی لازم دیدم توضیح کوتاهی راجع به کتاب بدهم .

حمل بر تعریف وخود ستایی نباشد تنها نظرشخصی خودم است :باید بگویم رسم عاشقی عزیز دل من است مانند فرزندی عزیز دوستش میدارم از همان ابتدای تولد و شکل گیری طرح اصلی فرزندی بی آزارو مطیع و آرام بود.بعد از تحقیقات ابتدایی و شکل گیری شخصیت ها چنان ساخته شد و صفحه به صفحه بر روی کاغذ نوشته شد که گاهی حس میکردم بر روی کاغذ دلم تا ابد حک شده میماند .

زندگی با شخصیت هایم هنوز هم ادامه دارد گاهی شهرزاد به سراغم می آید حالی از او و عرفانش میپرسم و بعد از کمی خوش و بش وگاهی دردودل میرود تا مبادا ساعتها را از دست دهد و از علایقش دور بماند.

رسم عاشقی را دوست میدارم چون زندگی دو عزیزم  در آن خفته وپنهان است دو عزیزی که شکل گیری طرح اصلی را به آنها مدیونم و برای آنها بود که  داستانم گاهی ناامیدی را کنار میزند و خالص امید میشود وپایانی خوش از برای آنهاست که نکند بیماری امیدشان را کم رنگ کند و  برای همه کسانی که به نوعی قلبشان خالی ست و روحشان رنج کشیده ی دنیا

خیلی حرفها  دارم و دارد رسم عاشقی من .حس کردم ساده بگویم تا ساده بردل نشیند از نثر معیار داستان گرفته تا گفتگوی شخصیت ها ،اصطلاحات اختصاصی به کار نبردن چه در زمینه هنر شهرزاد از عکاسی گرفته تا روزنامه نگاری ،روانشناسی،اطلاعات پزشکی و .....

مدتها تحقیق کردم تا بی  اطلاع ننویسم ولی تمام سعی ام این بود کتاب  از شکل اصلی خود داستان خارج نشود این تنها یک رمان است نه مرجع برای تحقیق .

از دوستانی که با پیام هاشان در صفحه اصلی مرا شرمنده و کتاب را مورد لطف قراردادند  سپاسگذارم .

نظرات  شما عزیزان قوت قلب و راهگشای کارهای بهتر در آینده است .

 قلب شهرزادم تکه ای از قلب پر از امید خودم بود که با عشق به شما عزیزان دست به قلم میمانم .

تا  ابد دوستتان دارم و مدیون حمایتهای شما هستم .

دومین بهاررسم عاشقی     

 افسانه نادریان    

 


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 اردیبهشت 1393 - 02:20 ب.ظ

با سلااام!
رسم عاشقی.. دوستش داشتم. تا حدی. باهاش ارتباط برقرار کردم تا حدی. ازش راضی بودم تا حدی...
همه این حد و حدود برمی گرده به سلیقه شخصی اینجانب.
به افسانه جونم گفتم... این جا هم می گم که بین کتاب هایی که ازش خوندم رسم عاشقی رو بیشتر دوست داشتم.
واقعن ممنونم افسانه جانم...
مررسی از وقتی که گذاشتی و ممنون از این که فرزندت رو سپردی دست ما :)
به امید موفقیت های بیشتر مهربونم :* عاشقتم در ضمنش؛)

 

پاینده باشید و مانا دوستانم...
 


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 20 آذر 1390

پیام های ارسالی: 122
اعتبار: 47

1686 مرتبه در 372 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4875 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 اردیبهشت 1393 - 12:11 ب.ظ

منم دوستش داشتم وبا ناراحتی انها ناراحت وبا شادی شون شاد شدم ومعتقدم بیشتر مردم با با این رسم اشنا هستند وتعداد انگشت شماری مثل رعنا هستند  وارزوی سلامت برای همه مریضهای اینچنینی میکنم


زندگی سیبی است که باید گاز زد با پوست
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 فروردین 1393

پیام های ارسالی: 8
اعتبار: 0

84 مرتبه در 23 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 151 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 اردیبهشت 1393 - 01:49 ب.ظ

سلام

 

 

 من اولین باره که از شما کتاب می خونم . دوسش داشتم . مرسی

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 اردیبهشت 1393 - 11:37 ب.ظ

طیبه فرشی نوشت:

منم دوستش داشتم وبا ناراحتی انها ناراحت وبا شادی شون شاد شدم ومعتقدم بیشتر مردم با با این رسم اشنا هستند وتعداد انگشت شماری مثل رعنا هستند  وارزوی سلامت برای همه مریضهای اینچنینی میکنم

 


 سلام عزیزم مرسی از اینکه کتاب را خواندی و از ابنکه خوشت اومد خوشحالم

متاسفانه بیماری باعث خیلی از جداییها شده و بدتر از ان رسم عاشقی در حال کمرنگ شدنه ولی هنوزم ادم هایی هستند که با وجود اینهمه تضاد هنوزم به این رسم ارج مینهند و تا اخر کنار هم میمونند.

دوستدارت افسانه


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 اردیبهشت 1393 - 11:45 ب.ظ

aseman نوشت:

سلام

 

 

 من اولین باره که از شما کتاب می خونم . دوسش داشتم . مرسی

 


 

سلام آسمان عزیز

خوشحالم رسم عاشقی باعث آشنایی ما با هم شده وامیدوارم این آشنایی ادامه دار باشه .

خداروشکر میکنم دوستش داشتی وازت ممنونم.

ضمنا اسم کاربریت بسیار زیباست .


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 اردیبهشت 1393 - 11:59 ب.ظ

راسپینا نوشت:

با سلااام!
رسم عاشقی.. دوستش داشتم. تا حدی. باهاش ارتباط برقرار کردم تا حدی. ازش راضی بودم تا حدی...
همه این حد و حدود برمی گرده به سلیقه شخصی اینجانب.
به افسانه جونم گفتم... این جا هم می گم که بین کتاب هایی که ازش خوندم رسم عاشقی رو بیشتر دوست داشتم.
واقعن ممنونم افسانه جانم...
مررسی از وقتی که گذاشتی و ممنون از این که فرزندت رو سپردی دست ما :)
به امید موفقیت های بیشتر مهربونم :* عاشقتم در ضمنش؛)

 

پاینده باشید و مانا دوستانم...
 

 


 سپیده عزیزم

نمیدونم چی بنویسممژه بهم زدنآخه همه حرفا رو گفتیم بغل کردنمرسی که بیشتر از همه دوسش داشتی ( منظورم همه کتابامه اونایی که خوندی البته)

و صداقتت که  مطمئنم  کمکم میکنه برای بهتر نوشتن.

خودت میدونی چقدر دوست دارم ابزار علاقه

 


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 خرداد 1393 - 04:47 ب.ظ

سلام خدمت خانم نادریان عزیز و دوستای گل

رسم عاشقی رو خوندم دوستش داشتم و باهاش ارتباط برقرار کردم شخصیت شهرزاد قابل ستایش بود ودر مواجهه با بیماری عرفان قدرت خاصی داشت و من به خاطر این قدرت ستایشش میکنم و شخصیت فرامرز به نظرم نشان دهنده یک عاشق واقعی بود و من واقعا دوستش داشتم  به خاطر اینهمه عشق و ایثار

افسانه عزیزم بیصبرانه مشتاق دیدن روی ماهتون بودم که امسال میسر نشد ولی با خوندن کتاب زیباتون احساس نزدیکی هرچه بیشتری رو بهتون داشتم

ممنون از اعتمادتون که فرزند کوچکتون رو به دستان ما سپردید امیدوارم هروز شاهد رشد و بالندگیش باشید


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 خرداد 1393 - 05:03 ب.ظ

مریم جون نوشت:

سلام خدمت خانم نادریان عزیز و دوستای گل

رسم عاشقی رو خوندم دوستش داشتم و باهاش ارتباط برقرار کردم شخصیت شهرزاد قابل ستایش بود ودر مواجهه با بیماری عرفان قدرت خاصی داشت و من به خاطر این قدرت ستایشش میکنم و شخصیت فرزاد به نظرم نشان دهنده یک عاشق واقعی بود و من واقعا دوستش داشتم  به خاطر اینهمه عشق و ایثار

افسانه عزیزم بیصبرانه مشتاق دیدن روی ماهتون بودم که امسال میسر نشد ولی با خوندن کتاب زیباتون احساس نزدیکی هرچه بیشتری رو بهتون داشتم

ممنون از اعتمادتون که فرزند کوچکتون رو به دستان ما سپردید امیدوارم هروز شاهد رشد و بالندگیش باشید

سلام عزیزم

کم سعادت بودم ونمایشگاه  امسال موفق به دیدار روی ماهت نشدم

تمام سعی ام خلق شخصیتی محکم ،باهوش و بااراده وصبور بود البته نه بدون عیب و ایراد و صددرصد کامل
حس میکردم صبوری وقدرت تحمل مشکلات بین جوونهای این دوره زمونه خیلی کم شده

با خلق شهرزاد خواستم بگم هنوزم میشه عاشق بود، صبوری کرد ، رویا دید و در واقعیت زندگی کرد.

عاشق فرامرزم چون بی ریا و بدون هیچ چشمداشتی عاشق بود اینگونه دوست داشتن را شاید خیلی ها تجربه کرده و خیلی هم باور نکنند ولی من تجربه کردم و میدونستم چقدر ازش نوشتن و دیگران را به باورش رسوندن سخته و در عین حال عشق را باورپذیر تر میکنه.

در اصل همه شخصیت هام یه جورایی رسم عاشقی رو به جا آوردند  البته اونایی که واقعا عاشق بودند.

ممنون که رسم عاشقی رو خوندی و دوستش داشتی .بغل کردن

 نظرات شما دوستانه که کمک به بهتر شدن نوشته هام میکنه

خیلی دوستت دارم بوسهبه امید دیدار.

 

 

 


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 29 دی 1392

پیام های ارسالی: 44
اعتبار: 0

186 مرتبه در 56 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 56 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 خرداد 1393 - 09:22 ب.ظ

سلام وعرض ادب خدمت دوست عزیز وبزرگوارم سرکار خانم نادریان عزیز ومحترم!

کتاب زیباتون رومطالعه کردم وموضوع وداستانش رو بسیار دوست داشتم.جسارت بنده روببخشید اماچند مورد در زمینه نوشتاری داستانتون بنظرم جای تامل داشت که میگذارم در وقت مناسب من باب نقد خدمت برسم

وعارض بر حضور بشم.دوستتان دارم...خودتان را ...احساساتتان را...ونوشته های زیبایتان را!بهتر از خداوندگار مهربانی سراغ ندارم که بسپارمتان باو ونفس آسوده ای بکشم....که جایتان امن است!


خداوندا دستهایم خالی است ودلم غرق در آرزوها -یا به قدرت بیکرانت دستانم را توانا گردان یا دلم را ازآرزوهای دست نیافتنی خالی کن leilaabdi4444@gmail.com
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 خرداد 1393 - 08:40 ب.ظ

 

لیلا عبدی نوشت:

سلام وعرض ادب خدمت دوست عزیز وبزرگوارم سرکار خانم نادریان عزیز ومحترم!

کتاب زیباتون رومطالعه کردم وموضوع وداستانش رو بسیار دوست داشتم.جسارت بنده روببخشید اماچند مورد در زمینه نوشتاری داستانتون بنظرم جای تامل داشت که میگذارم در وقت مناسب من باب نقد خدمت برسم

وعارض بر حضور بشم.دوستتان دارم...خودتان را ...احساساتتان را...ونوشته های زیبایتان را!بهتر از خداوندگار مهربانی سراغ ندارم که بسپارمتان باو ونفس آسوده ای بکشم....که جایتان امن است!

 

 

 

 

 عرض سلام خدمت خانم عبدی عزیز

 خوشحالم کتاب را دوست داشتید و موضوعش به نظرتان جذاب بود این حسن نظر و لطف شماعزیز رو میرسونه

میدونم برای نویسنده و البته خیلی از خواننده ها به علت مطالعه زیاد وسلیقه های متفاوت سوژه چقدرمهم و خاصه

از این نظر  که میدونم برای نویسنده پیدا کردن سوژه ناب و جذاب  گاهی چقدرسخته  ،مصداق معماری ست که خشت اول راکج نهاد، چون قدم  های اولیه رمانش رامیسازه  ومیشه گفت که تقریبا (تاکید میکنم تقریبا )هر چه سوژه دردنیاست نوشته شده به نوعی طرح اصلی یا قسمتی از داستان یا شخصیت های هرداستانی نوعی تکراره  (( مثل وقتی که کتابی رو میخوانیم و شباهت با کتابی دیگر حالا خارجی یا ایرانی پیدا میکنیم در حالی که اگر ازخود نویسنده هم بپرسیم بی اطلاعه وهیچوقت اون کتاب رو نخونده ))به خصوص اینکه در هر  زمان افکار آدم ها (نویسنده ها البته )وابسته به شرایط به هم نزدیک میشه همانطور که افکار وشرایط جامعه پرداخت به موضوعاتی خاص رو میطلبه  البته منکر این قضیه هم نیستم که رمان هایی هم هستند  که از مرز زمان و مکان میگذرند و جاودانه میمانند.

 در هر صورت مهم پردازش خوب و متفاوت نویسنده ست که به داستان شکلی نو  و تازه میده

خیلی خوشحالم رسم عاشقی رو دوست داشتید و بسیار ممنون که حق دوستی رو به جا آوردیدو ایرادم رو عنوان کردید این نشاندهنده دقت نظر شماست . فهمیدن اشتباهات ، سختی قبول و جبران آن بهتراز  فرورفتن در لذت جهل و تکرار آن اشتباه است .

خوشحال میشم جزییاتش رو هم بدونم .

گاهی ندیده میشود باچشم دل دید و دوست داشت

از نوشته ها که به نوعی مهری ست بر شخصیت و دل ما آدم ها ،شمارا دیدم .

دوستتان دارم و برایتان روزهای شاد رنگین کمانی ارزو میکنم .


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست



کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*