صفحه:   6
نمایش:   151 - 180
تعداد کل صفحه:   16
تعداد کل موضوع ها:   463


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 

روزنگار کتاب امروز
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 20 آذر 1390

پیام های ارسالی: 122
اعتبار: 47

1686 مرتبه در 372 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4875 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 تیر 1391 - 04:46 ب.ظ

امروز کتاب دیگه خانم میان ابی عزیز رو شروع کردم تموم شد نظرم رو میگم  راستی بچه ها من چند وقته دنبال کتاب خانم منجزی عزیز (مسافر کوچه های عاشقی )هستم وهر جا سر زدم حتی نمایشگاه کتاب وسایت انتشاراتش ولی پیدا نکردم کسی نمی دونه کجا میتونم پیداش کنم  ممنونتون میشم اگه کمکم کنید


زندگی سیبی است که باید گاز زد با پوست
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 تیر 1391 - 05:25 ب.ظ

سلام به خانوم گلا

دوست جونا پس چرا هیچ خبری نیست ازتون : )))

فعلا که من جزء فعالین این قسمتم .

فریب دل رو تازه تموم کردم ، کلا من قلم تینا عبداللهی عزیز رو دوست دارم و  4 کتابش رو خوندم، البته فکر نمی کنم کتاب دیگه ای داشته باشه.

کلا کتاب خوبی بود ولی من آتش دل و  تمنای تو رو بیشتر از فریب دل و دور از من دوست دارم .

با امید موفقیت همگی.

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 تیر 1391 - 01:31 ق.ظ

سلام دوستای گلم

خیلی وقته به اینجاسرنزدم خوب بیام که چی بوق بزنم ؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!

اماالان باسری افراشته میگم دارم آهورومیخونم خیلی دوسش دارم قشنگه


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت موقعیت: 23
تاریخ عضویت: 8 مهر 1390

پیام های ارسالی: 51
اعتبار: 67

1218 مرتبه در 223 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4577 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 تیر 1391 - 02:01 ق.ظ

سلام دوستان

من این مدت گیلدا رو خوندم و دوسش داشتم و الان هم میخوام شقایقهای پر پر رو بخونم

طیبه جون فکر نکنم پیدا کنی اما سایت 98تیا برا دانلود داره این رمان رو منم از همون جا خوندم


به پندار تو جهانم زیباست جامه ام دیباست دیده ام بیناست زبانم گویاست قفسم هم طلاست بر این ارزد که دلم تنهاست
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 تیر 1391 - 07:06 ب.ظ

سلام و صد سلام به دوستای گلم

لبخند خورشید رو تازه شروع کردم تا اینجا که خیلی خوشم اومده

الان صفحه 192 هستم مخصوصا اینجاش که شهلا خانوم داره با سیاوش صحبت میکنه خیلی باحاله.

ولی متاسفانه باید بذارمش کنار و  برم تو آشپزخونه فکر شام باشم .

قربان همگی.

عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 تیر 1391 - 09:03 ب.ظ

سلام دوست  جونای خوبم

منهم مثل سمیه جون همین و میگم هی بیام بوق بزنم که چی هروقت کتاب جدید نشر علی اومد با سری افراشته میام ومیگم البته دو سه روز پیش طلاییه رو برای بار چهارم تموم کردم


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 137
اعتبار: 178

2489 مرتبه در 495 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1278 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 تیر 1391 - 09:13 ب.ظ

سلام حالتون حوبه

من همین نیم ساعت پیش سایه ای در غبارو تموم کردم قشنگ بود خیلی اموزنده بود فک کنم خانم احمدی دکتر روانشناس باشه یا جامعه شناس چون درد جامعه ارو به خواننده القا می کنن.

خب حالا می خوام برم یه کتاب توپ.مشدی.باحال بخونم.

البته برای بار هفتم.

این کتاب کتابی نیست جز

مجنون تر از فرهاد


insta:behzadabedini
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 تیر 1391 - 01:46 ق.ظ

سلام  عزیزان

من امروز ساعت 4 لبخند خورشید رو شروع کردم ، شامم رو هم که با اعمال شاقه درست کردم 2 صفحه میخوندم یکم کار می کردم .

خلاصه پارسا که لطف کرد امشب بدون چونه زدن خوابید ، همسر عزیز هم که رفت لالا.

من هم فکر کردم فردا صبح باید پارسا رو ببرم کلاس و تا بیام شروع کنم به خوندن ظهر به بعده در نتیجه نشستم و تمومش کردم .

الان هم دیگه چشمام تار تاریه (به یاد کتاب می تراود مهتاب که خیلی دوسش دارم )

خلاصه من که خیلی خوشم اومد ولی موندم که چرا تو 4 سال تازه چاپ دومه ؟

قربان همگی.

 

عضو سایت تاریخ عضویت: 27 فروردین 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 9

589 مرتبه در 105 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 671 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 تیر 1391 - 03:09 ب.ظ

سلام....سلام...من اومدم

راستش میخواستم سهیلا رو تموم کنم که تردید به دستم رسید و باید سریع میخوندم و بر میگردوندم برا همین دیشب شروع کردم  وتا6 صبح تموم شد  ...راستی میگم به قول یکی از دوستا که گفت همه رفتن لالا میگم چی مردای خوبی داریم ها خودشون میرن لالا بچه های با فرهنگم داریم هی نصف شب پا نمیشن چیزی بخوان حالا اگر کسی این اتفاق براش افتاد چاره اش یه دیازپامه ناقابله ضررم نداره تازه راحتم میخوابن....راستی تردید خوب بود ولی کاشکی یک کم بهنودش و زیاد میکرد ممنون دوستای خوبم وعلی نازم و.....


"دلم گرفت ای همنفس پرم شکست تو این قفس " "تو این غبار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس"
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 20 آذر 1390

پیام های ارسالی: 122
اعتبار: 47

1686 مرتبه در 372 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4875 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 تیر 1391 - 04:28 ب.ظ

سلام دوستان از لطفتون ممنونم  ولی دانلود هم کردم باز نمیشد گفتم سیاوش (پسرم) این دانلود باز نمیشه گفت کتابه اونو باز نمیکنه منم دست به دامان شما شدم  که عاطفه جون مشکلم رو حل کرد واما کتا ب طلوع خوشبختی خانم میان ابی رو هم تموم کردم که قسمت خانم اعتمادیش اموزنده وتاثیر گذار بود وایشون هم گفتن که واقعی بود وکلا خوشم اومد ممنون از همه


زندگی سیبی است که باید گاز زد با پوست
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 تیر 1391 - 09:45 ب.ظ

سلام گلا

همونجور که یه بار گفتم چون یه بار خیلی خودمو خجالت دادم و از نشر علی 9 جلد کتاب خریدم فعلا سرم حسابی گرمه و با خیال راحت به قول همسر جان کنترات دارم و هنوز یکی تموم نشده بعدیو شروع می کنم.

تازه اون خیلی خوشگلاشم گذاشتم اخر سر که حسابی کیف کنم : ))

از الان ناراحت روزیم که اینا تموم شه چیکار کنم: ((

فکر کنم طی  یه اقدام اساسی و البته جیب نابود کن  دیگه یه بار دیگه  باید خودمو شرمنده کنم : ))

خلاصه بعد این همه پرچونگی عارضم که پرنده بهشتی رو کننترات گرفتم و اوایلشم : )

پاینده باشید.

عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 تیر 1391 - 11:05 ب.ظ

سلام به همه دوستان مهربونم خوبین

من چون دارم یک کتاب از نشر بوققققققققققققققققققققققققققققققق میخونم

نمیام زیاد تو این تایپیک

ولی دلم میخواد کتاب لبخند خورشید و بخونم ولی پیداش نکردم حالا چیکار کنم

به نظرتون باید چیکار کنم

گریه گریه گریه گریه


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 تیر 1391 - 07:10 ب.ظ

سلام

هدی جان من که به صورت اینترنتی خرید کردم ، اتفاقا همین الان هم داشتم چک می کردم موجوده .

انشاالله که بتونی تهیه کنی : ))

من الان پرنده بهشتی رو می خونم صفحه 450 هستم .

ولی خدایی دیگه چشام داره قیلی ویلی میره : )

موفق باشید.

عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 تیر 1391 - 07:47 ب.ظ

سلام دوست جونا.

من دارم کتاب از تو می گریزمو می خونم. عجب کتاب باحالیه. خیلیا تعریفشو کرده بودن. واقعاً آدم با نوشته های مهسا جون قاطیه داستان میشه و راحت خودشو جای صمیم می ذاره. به نظر شما واقعاً می شه پدر مادری اینقدر بی احساس باشن؟؟؟؟ دلم گرفت.

بهزاد جون خیلی خوشحالم که کتابمو تموم کردی و خوشت اومده. عزیزم من نه روانشناسم نه جامعه شناس. منم یه آدم معمولی ام مث خیلیا که این موارد رو می بینن و راحت از کنارش رد می شن با این تفاوت که من می بینم و رد نمی شم. اگه بهت بگم من بابت نوشتن این کتاب یه مدت مدیدی با این آدما رفت و آمد کردم و حتی به زور خواهش و التماس توی جلسه ها و کلاساشون شرکت کردم شاید باورت نشه اما خدا وکیلی این کاررو کردم چون دلم می خواست هر چی می نویسم واقعی و حقیقی باشه. شانس آوردم تو این مدت کراکی نشدم. چون عجیب بینشون رایجه.

به هر حال ممنون از لطف و علاقه ات.


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 تیر 1391 - 02:21 ق.ظ

سلام دوست جونامن 2-3روزه کتاب آهوروتموم کردم  یه نکته خیلی جالب توش پیداکردم که توقسمت خودش راهنمای کتاب مینویسم فکرکنم برامطمئن شدنم یه باردیگه ام مرورکردم کتابو

من اگردرسای دانشگاهموبااین سرعتودقت میخوندم الان دکتراموگرفته بودم !!!!!!!!!!!!!


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 تیر 1391 - 07:16 ق.ظ

هدا جون

کتاب (( از تو می گریزم )) نوشته ی خانوم (( مهسا آرامش ))


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 24 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 5
اعتبار: 1

27 مرتبه در 5 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 10 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 تیر 1391 - 02:06 ب.ظ

سهیلا رو تموم کردم. هر چند آخرش معلوم ولی خیلی خوشم اومدم. من کلا این جور موضوعا رو خیلی دوست دارم

عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 03:33 ق.ظ

سلام سلام سلام

ســـــــــــــــلام به تک تک بچه های باحال و فعال سایت

چقدر حال میکنم می بینم همتون اینجایین و فعالیت میکنین ذوق زده میشم

از اول تاپیک نشستم همه ی پستها رو خوندم

از تک تک بچه ها که وقت گذاشتن و کتابمو واسه اولین بار و چندمین بار خوندن تشکر میکنم

بچه ها ( شکلک غمگین ) من فکر میکردم امتحاناتم تموم شه همش میتونم کتاب بخونم اما الان می بینم که اصلا وقت ندارم

چند روزیه میخوام باز باران رو شروع کنم اما نمی رسم . آخه دارم روی دو تا رمان همزمان فکر میکنم و چه کار سختیه!!

گاهی اوقات یهو خواهرمو به نام شخصیت داستانم صدا میزنم...

من وقــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت میخوام

چند روز دیگه هم میرم سفر ( مارکوپولوی معروفم دیگه)

راستی بچه ها من موضوع ازدواج های نافرجامی که در انتها به علاقه و سرانجام کشیده میشه رو دوست دارم

طلایه ، از تو میگریزم ، لبخند خورشید ، ایلگار دخترم ، سهیلا و ... فعلا یادم نیست. خلاصه اینا رو خوندم . کسی اگه بازم میدونه بهم معرفی کنه ممنونش میشم.

دوستون دارم بســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــیار

 

 


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت موقعیت: 23
تاریخ عضویت: 8 مهر 1390

پیام های ارسالی: 51
اعتبار: 67

1218 مرتبه در 223 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4577 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 05:20 ق.ظ

سلام دوستان گلم

صمیم جان شاید هم خونده باشی ولی نگفته باشی همخونه و به نوعی شاه ماهی هم جز اینها به حساب میاد چون اولش ماهنوش علاقمند نبود

خوب من در حال حاضر دارم صیاد رو میخونم انقدر این مدت تا صبح بیدار موندم که همش حالم خراب میشه دیشب چشام تار میدید بعد صدام گرفت و یه تبخال جانانه زدم و همه اینها از خستگیه اخه بگو مگه برا کنکور میخونی ! تا بعد


به پندار تو جهانم زیباست جامه ام دیباست دیده ام بیناست زبانم گویاست قفسم هم طلاست بر این ارزد که دلم تنهاست
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 07:48 ق.ظ

سلام دوستای مهربونم.

من دیشب کتاب از تو می گریزمو تموم کردم. واقعاً کتاب جالبیه. بیش از اندازه. جمله ها و احساساتش خیلی نرم و لطیف بود. من عاشق جدیت و مهربونیه نهفته ی راد شدم . از همه مهمتر عاشق پایان داستان بودم به خاطر اینکه باعث می شه تا ساعتها به آخرش فک کنی که چرا این جوری شد .

دوستای گلم. فعلاً قراره تا یه مدتی کمرنگ بشم ( شرمنده )  چون کتابی که تو دست دارم آخراشه و عجیب ذهنمو درگیر کرده. اگه زیاد بشینم کتاب بخونم وقت نوشتن پیدا نمی کنم. پس تا مدتی اینجا نمیام .( آخی دلم از همین الان گرفت ) شماها تا می تونین به جای من کتاب بخونین و دل منو بسوزونین.

دوستتون دارم.

مریم


مریم احمدی
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 08:38 ق.ظ

سلام

من دارم شوق وصال رو میخونم . الان صفحه 100 هستم . تا اینجاش که خوب و قابل درک بوده . امیدوارم این روند تا پایانش ادامه داشته باشه


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 06:50 ب.ظ

سلام و صد سلام

من پرنده بهشتی رو تموم کردم واقعا قشنگ  بود و به قول  خود خانوم منجزی عزیزم یه روحانیتی درون کتاب موج میزد

ولی نمیدونم چرا بر خلاف اکثریت  با لبخند خورشید خیلی بیشتر کیف کردم .

به امید دیدار همگی در 14 تیر.

راستی من نمیدونستم پرنده بهشتی اسم گله ، هنوز هم نمیدونم اون چه گلیه ،ولی از طرح رو جلد یه حدسایی  زدم که باید برم گلفروشی بپرسم . ولی جالب بود هم اسم کتاب و هم طرح رو جلد : )

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 06:53 ب.ظ

راستی گندم جون چقد خوب که داری شوق وصال رو می خونی ، چون تا اون جایی که من دیدم کسی در موردش چیزی ننوشته .

لطفا نظرت رو هم بنویس که قشنگه یا نه ؟ مرسی عزیزم.

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 تیر 1391 - 02:03 ق.ظ

سلام دوست جونا

من اگرخداقبول کنه میخام پشت پلک شبوبخونم البته یکمی بگی نگی خوندن کتابومعتدل کردم آخه آبوهوای کتابخوندنم بااخلاق اطرافیانم رابطه عکس داره ازاونجاکه الان اینجاآبوهواگرم وخشک شده من مجبورم معتدل باشم !!!!

ای روزگارناسازگارچه  کنیم دیگه بایدساخت !!!!!!!


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 تیر 1391 - 12:25 ب.ظ

 

سلام

من دیدم وقت خوندن کتاب جدید رو فعلا ندارم سری به می تراود مهتاب زدم .

کتابهای نخونده باشه واسه وقتی که میرم مسافرت.

باز باران و رویای خام رو قراره تو این مدت بخونم


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 20 آذر 1390

پیام های ارسالی: 122
اعتبار: 47

1686 مرتبه در 372 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4875 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 تیر 1391 - 06:17 ب.ظ

سلام من تیه طلا رو دیروز شروع وتمومش کردم وخیلی به دلم نشست وهمزمان یه کتاب از نشر دیگه مال خانم مهریزی رو دارم میخونم 


زندگی سیبی است که باید گاز زد با پوست
عضو سایت تاریخ عضویت: 24 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 5
اعتبار: 1

27 مرتبه در 5 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 10 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 تیر 1391 - 09:57 ب.ظ

بغض بارانو 2 روزه شروع کردم و300 صفحه شو خووندم تا الانشو که خیلی دوست داشتم

عضو سایت موقعیت: 23
تاریخ عضویت: 8 مهر 1390

پیام های ارسالی: 51
اعتبار: 67

1218 مرتبه در 223 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4577 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 تیر 1391 - 04:34 ق.ظ

سلام دوستان

من صیاد رو تموم کردم خوب بود هر چند حرص هم میداد و حالا میخوام من هم گریه کردم رو بخونم خدا به دادم برسه اسمش افسردگی میده ببینم چی میشه تا بعد


به پندار تو جهانم زیباست جامه ام دیباست دیده ام بیناست زبانم گویاست قفسم هم طلاست بر این ارزد که دلم تنهاست
عضو سایت موقعیت: 23
تاریخ عضویت: 8 مهر 1390

پیام های ارسالی: 51
اعتبار: 67

1218 مرتبه در 223 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4577 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 16 تیر 1391 - 03:49 ق.ظ

سلام دوستان

میگم دیگه کسی کتاب نمیخونه؟ من کتاب من هم گریه کردم رو تموم کردم اما بر خلاف اسمش خیلی گریه دار نبود یعنی برا شخصیت داستان بود اما خواننده گریه اش نمیگرفت شاید من یه چیزیم شده بود نمیدونم حالا هم میخوام انتهای سادگی رو بخونم انقدر این مدت تعریفش رو شنیدم که دیگه صبرم تموم شده و دوست دارم زودتر شروع کنم به خوندن موفق باشید


به پندار تو جهانم زیباست جامه ام دیباست دیده ام بیناست زبانم گویاست قفسم هم طلاست بر این ارزد که دلم تنهاست
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 16 تیر 1391 - 08:49 ق.ظ

سلام سلام

من که طلایرو چند روزه گذاشتم جلوم تا بخونم  ، دلمم داره ضعف میره زودتر شروعش کنم . ولی چیکار کنم که نمیشه آخه این هفته خیلی شلوغ پلوغ بوده این دو روز هم  که تعطیلاته چون همسر عزیزمنزل تشریف دارن بیخیالش شدم ، آخه من کتاب و که میگیرم دستم دیگه غرق کتاب میشم ، بعضی اوقات اصلا یادم میره غذا بخورم

طلایه هم که تکلیفش معلومه : )

در نتیجه چون دلم تذکر از همسر جان نمیخواد فعلا از خیرش گذشتم تا 1 شنبه .

همگی موفق باشید .


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10  ...


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*