امپراطور
عنوان:
امپراطور
کد کالا:
عادت کرده بودم زود دل نبندم، زود شاد نشوم، زود دل خوش نکنم... به هیچ چیز و هیچ نشانی که اگر میکردم کلاهم پس معرکه بود و تا به حال صد بار قافیه را باخته بودم. زمان مرا سنگی کرد و مرد بار آورد...
سنگینی حس و نگاهی به خلوت و تنهاییام تلنگر میزد. چشم چرخاندم و نگاهم در نگاه خیره آن سوی دیوار، داخل قاب پنجرهای آشنا قفل شد.
دست به سینه زده و طوری که به یک نقاشی با ارزش خیره میشوند, خیرهی من بود جوابش را با نگاهی مثل خودش دادم. عمیق و سوزاننده... چند لحظه...چند دقیقه... بالاخره چشم هایش را روی هم گذاشته اعلام شکست کرد!
لبخندی دردآلود روی لبم جا خوش کرد، خلوت این پنجره ترک برداشته بود...
ترکی بیصدا و عمیق! قبل از اینکه شیشههای این ترک روی سرم آوار شوند باید میرفتم.
بیصدا پنجره را بستم و از آن فاصله گرفتم. عادت کرده بودم زود دل خوش نکنم...زود دل نبندم!
نویسنده:ويراستار:شابک:9786006893259
نوبت چاپ:سوم
ناشر:آرینا
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:712
تیراژ:500