هزارتو
هزارتو

هزارتو

عنوان: هزارتو
کد کالا:

از متن کتاب

پاهایم به زمین میخ شده بود. قباد گله را هی کرد سمت جوی که نگاهش به من افتاد.
- پسرش اومد...
مردان از دور جنازه کنار رفتند.
زیر گردنش کبود بود. سیاهی در سفیدی چشمان مرده اش گمشده بود.
زن که در حیاط را باز کرد و سرک کشید، حاج عباس به سمتش حمله کرد چادر گُل دارش را از سرش کشید. زن جیغ زد و حاجی چادر را روی جسد لخت انداخت.
چادر سفید لکه ی سرخ خون را پس داد.‌
- بی ناموسی کرده...
- هر کی کُشته ناز شصتش اش.‌
مهران پوزخندی زد و داد زد: بگردید شاید جسد زن هم باشه.
حاج عباس داد زد: زنگ‌بزنید اورژانس... جمع کنید این بساط رو‌ ابرو ریزی نکنید.
قباد گَله را رم داد.
- جمع کنیم که چی بشه؟ انداختن وسط میدون تا درس عبرت برای بقیه بشه.
مهران دستی توی موهای لخت اش کشید و گفت: هی پسر تو نمی دونی بابات سر وقت ناموس کی رفته که اینجوری اخته اش کردن؟

نویسنده:

زهرا لاچینانی


شابک:

9789641936909


نوبت چاپ:

اول


ناشر:

علی


قطع کتاب:

رقعی


نوع جلد:

شمیز


تعداد صفحه:

833


تیراژ:

250

4,000,000  ريال
وضعیت: موجود
طرح جلد (0)
محتوا (0)

 
 
نظر شما
نظر شما
نام:
*
ایمیل:
محدوده سنی:
*
متن:
*
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*