صفحه:   1
نمایش:   1 - 30
تعداد کل صفحه:   2
تعداد کل موضوع ها:   35


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 

طلایه
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 آذر 1390 - 02:12 ب.ظ

دوستان سلام  نظرات رو در مورد کتاب طلایه خوندید ؟ کولاک کرده ! امروز میخوام بخرمش واینطور که بچه ها میگند که نمیشه زمین گذاشتش! پس من ان شاء... فردا نظرم رو میگم. پس   تا    فردا !!!!


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 آذر 1390 - 08:36 ق.ظ

نیلوفر جان سلام

پس زودتر بخونش به من هم خبر بده که خوب بود یا نه

از بس کتاب آبدوغ خیاری خریدم دیگه ریسک نمی کنم . ممنون میشم منتظر خبرهای خوب هستم


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 آذر 1390 - 12:53 ق.ظ

گندم و سیمای عزیز با سلام  متاسفانه اون چند کتابفروشی که من دیشب رفتم هنوز این کتاب رو نیاورده بودند وفعلا این  کتاب به دستم نرسیده ولی به محض اینکه خوندمش شما رو در جریان میذارم .


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 آذر 1390 - 10:25 ق.ظ

درود دوستان...

من خوندمش بچه ها... خیلی قشنگ بود... فکر نمی کنم ا زخوندش پشیمون بشید...

راستش خودم با ترس و لرز خریدمش... به قول گندم جون از ترس این که آبدوغ خیاری باشه!!! اما خیلی قشنگ بود... من تفاوتش با بقیه رمان هایی با این سوژه رو واقعاً دوست داشتم.. . تازه شخصیت پردازی فوق العاده ای هم داشت... .

نمی دونم خلاصه شو بذارم واسه تون یا نه؟! اگه خواستید پ.خ بزنید توضیحاتی مبسوط تر ارائه بدم خدمتتون...

پاینده باشید

 


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 آذر 1390 - 01:22 ب.ظ

درود مریم جون... آره گلم! از نظر ازدواج قراردادی شبیه خیلی از رمان ها بود... . این چندسال اخیر هر رمانی چاپ شده این موضوع کم و زیاد توش مشهود بوده... خودت دیگه رمان خوان قهاری هستی و می دونی که چقدر دنیای رمان با این سوژه دچار تکرار شده...

اما قشنگی این رمان به این بود که با این که موضوعش تکراری بود انقدر جالب تفاوت ایجاد کرده بود که تکراری بودن اصلا به چشم نمی خورد...

شخصیت پردازی هاش خیلی جالب بود... . جمله بندی ها قوی بودند... پایان خوبی داشت که سر هم بندی نشده بود و این که من از اصطلاحات فوتبالی که توش استفاده می شد خوشم اومد... به جا ازشون استفاده کرده بودند...


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 آذر 1390 - 07:17 ب.ظ

سلام دوستان کتابخون

من هم طلایه رو خوندم و از خوندنش خیلی لذت بردم، درسته که موضوع ازدواج قراردادی در بسیاری از رمان ها تکرار شده اما داستان به طور کلی اصلا تکراری نبود و خیلی جذاب و کامل به نظرم اومد. من به همهء عزیزانی که دوست دارن این کتاب رو بخرن با کمال اطمینان توصیه می کنم اصلا صبر نکنن و فوری دست به کار بشن!

راستی انگار ما هنوز هیچی نشده برای خودمون یه نقد و بررسی در مورد کتاب طلایه این جا راه انداختیم! البته حقش هم هست چون خیلی کتاب تک و خاصیه.


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 آذر 1390 - 11:23 ب.ظ

سلام دوستای خوبم از مهربونی همتون ممنون


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 آذر 1390 - 12:25 ق.ظ

سلام به سرکار خانم نخعی و سپیده عزیزم

من هم باهاتون موافقم کتاب خیلی خاصی بود و مخصوصا در مورد اصطلاحات فوتبالی اون واقعا جالب بود من دارم دوباره می خونمش وبه همه دوستان کتاب خونم توصیه می کنم بدون هیچ دلهرهایی  بخرنش واقعا کتاب قشنگیه.


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 آذر 1390 - 10:54 ق.ظ

هم پروازی ها سلام . حتما امروز میخرمش از لطف همه ممنون


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 29 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 8
اعتبار: 25

279 مرتبه در 57 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 356 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 آذر 1390 - 11:04 ق.ظ

دوستان سلام ممنون ازراهنمایتون حتما میخرمش.


نیازی نیست اطرافمان پر از آدم باشد،همون چند نفری که اطرافمون هستن آدم باشن ...کافیه!
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 آذر 1390 - 09:08 ب.ظ

بچه ها سلام

طلایه رو خریدم و خوندم . داستان خوب و روانی داشت . از خریدش پشیمون نیستم

هرکی شک داشت بخره یا نه ... با خیال راحت بخره


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 8 دی 1390

پیام های ارسالی: 2
اعتبار: 0

13 مرتبه در 5 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 دی 1390 - 10:59 ب.ظ

ممنون از راهنمایی همتون. واقعاً کتاب قشنگی بود. ازون کتابهاست که در عرض یک روز تمومش میکنی و چند روز با شخصیتهاش زندگی میکنی


تاتوانی دلی به دست آور دلشکستن هنر نمی باشد
عضو سایت تاریخ عضویت: 13 دی 1390

پیام های ارسالی: 2
اعتبار: 1

16 مرتبه در 7 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 دی 1390 - 03:28 ق.ظ

باسلام از راهنمایی همتون ممنونم کتاب بسیار زیبایی بود .

عضو سایت تاریخ عضویت: 22 آذر 1390

پیام های ارسالی: 2
اعتبار: 0

2 مرتبه در 1 ارسال مورد تشکر قرار گرفته.
تاریخ ارسال: 21 دی 1390 - 02:59 ب.ظ

سلام به همه...

یعنی واقعا اینقدر قشنگه لازم شد بخرمش حتما خریدم نظرم رو می گم

عضو سایت تاریخ عضویت: 21 دی 1390

پیام های ارسالی: 10
اعتبار: 34

199 مرتبه در 43 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 71 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 دی 1390 - 09:51 ب.ظ

دوستان عزیز

من طلایه رو بر اساس نظرات شما خریدم و خیلی خوشم اومد. ممنون از راهنمایی خوبتون.


از گذشته پند بگیر و برای آینده تلاش کن اما در امروز زندگی کن و از آن لذت ببر.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 1
اعتبار: -1

4 مرتبه در 3 ارسال مورد تشکر قرار گرفته.
تاریخ ارسال: 17 بهمن 1390 - 08:35 ب.ظ

سلام دوستان

به نظر منم کار قشنگی  بود اما نه اونجوری که شما بزرگش کردید مهم ترین ایرادش هم اینه که بعد از 600صفحه  درست جایی که منتظری ببینی اردوان چه تصمیمی می گیره می فهمی از اولش سر کار بودی 

عضو سایت تاریخ عضویت: 10 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 7
اعتبار: 7

46 مرتبه در 14 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 6 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 بهمن 1390 - 06:00 ب.ظ

سلام منم تبریک میگم به نویسنده کتاب طلایه  کتابتون قشنگ بود...

من هم امروز به نشر علی رفتم و رمانم رو تحویل دادم...برام دعا کنید که کتابم رو قبول کنند و منم خیالم راحت بشه

یعنی قبول میکنن؟امیدوارم...برام دعا کنید


عشق امد و اتش به همه عالم زد
عضو سایت تاریخ عضویت: 29 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 8
اعتبار: 25

279 مرتبه در 57 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 356 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 بهمن 1390 - 11:10 ب.ظ

سلام به دوستان گلم خصوصا خانم عدل پرور عزیز

طلایه فوق العاده بود خانم عدل پرور گل کاشتید رمان زیبا وپرکششی بود شخصیت پردازی ها فضاسازی دیالوگ ها کشش وهیجان،متن روان وزیبا همه وهمه عالی بودن خانم نگاه بی صبرانه منتظر شاهکارهای بعدیتون هستم.

موفق باشید. 


نیازی نیست اطرافمان پر از آدم باشد،همون چند نفری که اطرافمون هستن آدم باشن ...کافیه!
عضو سایت تاریخ عضویت: 6 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 2
اعتبار: 1

17 مرتبه در 6 ارسال مورد تشکر قرار گرفته.
تاریخ ارسال: 6 اسفند 1390 - 11:39 ب.ظ

امدم در این قسمت راهنمایی کنم که همه این کتاب رو بخونند چون خیلی احساسا ت قشنگی توش موج میزنه من که عاشقش شدم وخیلی خوشم امده در اینجا هم از خانم عدل پرور برای ساختن ساعات خیلی زیبا برایم ممنونم.

 

عضو سایت تاریخ عضویت: 5 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 19
اعتبار: 6

79 مرتبه در 25 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 اردیبهشت 1391 - 06:01 ق.ظ

خیلی دوستش داشتم اگر تو نمایشگاه بود حتما بخرید.


همیشه کامتان شیرین باشه به امید خدا.
عضو سایت تاریخ عضویت:

پیام های ارسالی:

مرتبه در ارسال مورد تشکر قرار گرفته. مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 اردیبهشت 1391 - 03:39 ب.ظ

من هم طلایه رو دوست داشتم و تشکر میکتم از نویسنده محترم

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 تیر 1391 - 01:46 ب.ظ

سلام به خانوم گلای با اعصاب

بابا چه خبره ، خوب اون دوستای گلمونم نظر شخصیه خودشونو دارن . من که اومدم یه نظر بدم و برم ولی انقد نظرات زیاد و طولانی بود که یکمی رو خوندم بعد دیگه واقعا احساس کردم سرم داره درد می گیره بقیه رو رد کردم تا نظرمو بدم و خلاص .

طلایه هم مثل کتابای دیگه بی ایراد بی ایراد هم نیست ولی کلا نقاط مثبتش بیشتره و زیبا .

من که از خریدش پشیمون نیستم .

پاینده باشید .

عضو سایت تاریخ عضویت: 14 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 30
اعتبار: 20

947 مرتبه در 156 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 935 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 مرداد 1391 - 12:20 ق.ظ

سلام

هرچی بگم کم گفتم این کتاب واقعا عالی بود.

از نشر علی به خاطر همچین کتاب هایی بی نهایت ممنونم.


گاهی فرار میکنم از فکر کردن به تو ، مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم .
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 137
اعتبار: 178

2489 مرتبه در 495 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1278 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 مرداد 1391 - 09:12 ب.ظ

سلام بچه ها

اقا من بالاخره این طلایه رو خوندم

می تونم به جرات بگم زیباترین کتابی بوده که تا الان خوندم.

ولی راستش تا صفحه 65زیاد جذبش نشدم ولی از این صفحه به بعد دیگه نشد کتاب و بذارم زمین

یعنی در حد تیم ملی قشنگه.

حتما بخونیدش.


insta:behzadabedini
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 شهریور 1391 - 09:49 ب.ظ

دوست خوبم نگاه جون

چاپ چهارم کتاب قشنگت رو تبریک میگم.

امیدوارم روزی برسه که شاهد چاپ صدم کتاب طلایه باشیم و کتابت در ردهء پر فروشترین کتابهای ایرانی قرار بگیره و به این مناسبت در همین تالار جشن بگیریم.

واقعا رکورد شکستی نگاه جون. کمتر کتابی در عرض 9 ماه به چاپ چهارم رسیده. خیلی احسنت داره.


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 آبان 1391 - 11:45 ب.ظ

هر چی در مورد این کتاب بگم کم گفتم

موضوع ، شخصیتها ، قلم ، روان ساده، تک

اردوان لجباز و دوست دارم

بسیار

طلایه و عقاید شو دوست  دارم

و تا حالا 5 باری خوندمش

و خیلی چیزای دیگه ام هست که الان یادم نیست بگم

ولی سپاس فراوان از خانم نگاه عدل پرور عزیز

منتظر اثر جدیدی از ایشون هستم


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 دی 1391 - 02:36 ب.ظ

سلام نگاه جون بغل کردن

چاپ پنجم کتاب قشنگتو تبریک میگم خانمی و برات آرزوی موفقیتهای بزرگتر و کتابهای بعدی رو دارم.

هورا! پیش بینیم در مورد کتابت درست از آب در اومد! روزی که کتابتو خوندم، گفتم این کتاب در عرض یک سال به چاپ پنجم میرسه و رسید! اینجانب فرناز نوستراداموس کبیر، این رکورد بی نظیر رو  هم به شما تبریک میگوییم چون فکر کنم اولین کتاب نشرمونه که در عرض این مدت به چاپ پنجم رسیده. بوسه


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
mzm
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 74
اعتبار: 18

817 مرتبه در 193 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 735 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 19 دی 1391 - 12:15 ق.ظ

سلام به نگاه عزیز....

چاپ پنجم کتابتو بهت تبریک میگم......و میدونم که کتاب قشنگت باز هم به چاپ های جدید میرسه....

امیدوارم همیشه موفق باشی.....


دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با اتش نه می سوزند و نه خاکستر می شوند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 مهر 1391

پیام های ارسالی: 36
اعتبار: 0

135 مرتبه در 45 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 62 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 بهمن 1391 - 07:05 ب.ظ

سلام دوستان گل

من رمانهایی که موضوع ازدواج قراردادی داره خیلی دوست دارم با راهنمایی دوستان طلایه رو گرفتم و خوندمش خیلی قشنگ بود دوستش داشتم ممنون ازراهنماییتون و خسته نباشید به خانم عدل پرور عزیز

عضو سایت موقعیت: 1
تاریخ عضویت: 18 اردیبهشت 1392

پیام های ارسالی: 37
اعتبار: 0

396 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 678 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 15 تیر 1392 - 05:09 ب.ظ

سلام دوستان کتاب خون.طلایه رو بالاخره خوندم.یعنی راستش بعد از مدتها  برای یه استراحت طولانی تصمیم دارم با کتاب آشتی کنم.طلایه اولین اونها بود.هرچند خیلی دیر و چاپ پنجمش.که البته برای این تکرر چاپ به نویسنده محترمش تبریک میگم.

اما طلایه...

خب میدونم که اصلا خوب نیست با بقیه همسو نباشی. اما از اونجایی که با تعریف صرف موافق نیستم,ترجیح میدم مواردی رو بگم که در نظرم نقاط ضعف به حساب میومد.

طلایه کار اول نویسنده است و با این حساب جا داره که ایراداتی رو هم به همراه داشته باشه. به موضوعش کار ندارم. این روزا اکثر رمان ها موضوعاتشون مشابه همه. اما درباره شخص طلایه,طی خوندن کتاب همه اش این مشکل رو داشتم که چطور یه دختر شهری و امروزی اینقدر راحت به یه نتیجه گیری وحشتناک میرسه و سالها خودشو با این فکر عذاب میده؟درسته که دنیای رمان,دنیای شدنها و میشود هاست!!اما نه اونقدر زیاد که دو نفر حتی توی مراسم عروسی هم همدیگه رو نبینن. متاسفم که مثال میزنم اما حتی توی دوره قاجار هم بالاخره عروس و داماد یه نظر همدیگه رو میدیدن. اما اینجا...

نمیخوام تلخ بنویسم. اصلا هم قصدم ناراحت کردن حامیان طلایه نیست. و البته به این امر هم واقفم که نوشتن کار ساده و راحتی نیست. اما چه خوبه نوشته هامون با دنیای واقع هم تطبیق داشته باشه تا وقتی منه نوعی کتابی رو میخونم با همه اشتیاقی که برای ادامه اون دارم,اما ذهنم درگیر اتفاقات شاید نامعقول نباشه.طلایه کتابی بود که خواننده رو با خودش همراه میکرد و موضوع جذابی داشت. اما...

در کنار نقاطی که برای من شاید معایب اون محسوب میشه,میخوام از شخصیت پردازی خوبش بگم و البته اشاره به ایمانی که شاید این روزها در کمتر کتابی به چشم میخوره. اینکه قهرمان اصلی ماجرا تو لحظه های اضطرار سر سجاده آکنده از عطر یاسش مینشست و خواننده رو به یاد حکمت و لطف خدا مینداخت,یه نقطه قوت بود.

نگاه عزیز,به قول همه دوستان,درباره یه کتاب سلیقه ست که حرف اول رو میزنه. وقتی نوشته شما به این سرعت به چاپ پنجم رسیده یعنی میون خیل عظیمی از خواننده ها حرفی برای گفتن داشتید. آرزو میکنم در ادامه راه نوشتن,قدمهای محکمتر و زیباتری بردارید. منتظر کتابهای بعدی شما هستم.

ارادتمند:خیری.


خدایا!! بیا با هم چای بنوشیم و آرام شویم ! تو از من که بنده ات هستم و من از تو که آرامش لحظه هایم هستی... همه لحظه هایم....

<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*