صفحه:   2
نمایش:   31 - 60
تعداد کل صفحه:   3
تعداد کل موضوع ها:   82


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 

افسانه نادریان
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 تیر 1391 - 10:34 ب.ظ

گر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی
گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردی
که این غریبه ی تنها , جز نگاه معصومت پنجره ای
و جز عشقت بهانه ای برای زیستن ندارد
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی
همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای
و سال ها برایش گریسته ای
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
دوستم می داشتی
همچون عشق که عاشقانش را دوست می دارد
کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم
و مرا از این عذاب رها می کردی
ای کاش تمام اینها را می دانست


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 تیر 1391 - 05:08 ب.ظ

آذر نوشت:
 

خانم نادریان عزیزم خواستم بگم کتاب اهوتون رووقتی خوندم انقدر خوشم امد که دیگه شدم مشتری ثابت نشره علی مخصوصا که توکتابتون محاوره ها واقعا قشنگ بود وادم دوست داشت همه جا همراه قهرمانها باشه همه چیز روخیلی خوب شرح داده بود که ادم می تونست باهاش همذات پنداری بکنه تومحل کاره من همه کتاب شمارو خوندند وهمگی هم دوستش دارند حالا یکی بیشتریکی کمترولی همه این کتاب روگفتن خوبه وارزش داره ادم بخونه  چندسبد گل تقدیم دستهای مهربونتون میکنم که خیلی  ماهید.



 

سلام آذر عزیزم ممنون از اینهمه لطف خیلی خوشحالم که به خاطر کتاب من  شدی مشتری ثابت امیدوارم بتونم کتابای بهتری بنویسم و کارمو با نشر علی ادامه بدم اونوقت دیگه میشی مشتری پرو پا قرص نشر (البته امیدوارم )

از اینکه تونستی همذات پنداری کنی با شخصیت هام خیلی خیلی خیلی خوشحالم آخه خیالم راحت میشه تونستم خوب شخصیت پردازی کنم که این مسئله برای نویسنده خیلی مهمه که بتونه شخصیت های قصه شو واقعی و ملموس از کار در بیاره خداروشکر که موفق بودم .

مرسی از نظرت و مرسی از اینهمه لطف کلی بهم دلگرمی و انرژی مثبت داد .

دوستت دارم و روی ماهتو می بوسم .

 


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 تیر 1391 - 05:14 ب.ظ

هدا نوشت:
 

گر می دانستی که چقدر دوستت دارم سکوت را فراموش می کردی
تمامی ذرات وجودت عشق را فریاد می کرد
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم چشمهایم را می شستی
و اشکهایم را با دستان عاشقت به باد می دادی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم نگاهت را تا ابد بر من می دوختی
تا من بر سکوت نگاه تو
رازهای یک عشق زمینی را با خود به عرش خداوند ببرم
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم هرگز قلبم را نمی شکستی
گر چه خانه ی شیطان شایسته ی ویرانی است
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم لحظه ای مرا نمی آزردی
که این غریبه ی تنها , جز نگاه معصومت پنجره ای
و جز عشقت بهانه ای برای زیستن ندارد
ای کاش می دانستی
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم همه چیز را فدایم می کردی
همه آن چیز ها که یک عمر بخاطرش رنج کشیده ای
و سال ها برایش گریسته ای
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
همه آن چیز ها که در بندت کشیده رها می کردی
غرورت را ...... قلبت را ...... حرفت را
اگر می دانستی که چقدر دوستت دارم
دوستم می داشتی
همچون عشق که عاشقانش را دوست می دارد
کاش می دانستی که چقدر دوستت دارم
و مرا از این عذاب رها می کردی
ای کاش تمام اینها را می دانست


هدا جونم دوستت دارم یه عالمه هر چی بگم بازم کمه
 

شعر عالی بود مرسی تو صفحه خودم برام این شعرو گذاشتی کلی ذوق زده شدم قربونت بشم خوشحالم داری تو خبرگزاری کار میکنی میبوسمت بوس بوس بوس


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 20 آذر 1390

پیام های ارسالی: 122
اعتبار: 47

1686 مرتبه در 372 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4875 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 تیر 1391 - 05:25 ب.ظ

سلام افسانه جون زود باش کتابت رو تموم کن دلمون لک زد برا کتابات من هم اهو رو برای خواهر زاده ام که کاناداست خریدم وفرستادم چون گفته بود با نظر خودت کتابی که خوب باشه بگیر منم همراه 2کتاب دیگه براش فرستادم


زندگی سیبی است که باید گاز زد با پوست
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 تیر 1391 - 10:52 ب.ظ

تقدیم به افسانه گلم


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 تیر 1391 - 02:00 ب.ظ

طیبه فرشی نوشت:
 

سلام افسانه جون زود باش کتابت رو تموم کن دلمون لک زد برا کتابات من هم اهو رو برای خواهر زاده ام که کاناداست خریدم وفرستادم چون گفته بود با نظر خودت کتابی که خوب باشه بگیر منم همراه 2کتاب دیگه براش فرستادم


سلام طیبه جونم مرسی که کتابم جزو 3 کتاب منتخبت برای عبور از مرزها و فرستادن به اونور دنیا بود برام افتخاره امیدوارم نظرات خوب و مثبتت همیشه همراهم باشه بخصوص برای کتابای بعدیم
 

دوستت دارم و ازت ممنونم امیدوارم خواهر زاده نازنینتم از کتابم خوشش بیاد .

میبوسمت بوس بوس بوس


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 تیر 1391 - 02:17 ب.ظ

هدی جونم خیلی دوستت دارم خودت گلی عزیزم منم که عاشق گل اونم از نوع رز قرمز آتشین پس نمیدونم چطوری ازت تشکر کنم صفحه مو خوشگل کردی با

شعر و گل و اسم قشنگت همه ی چیزایی که من دوست دارم .

میبوسمت صد تا بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس کمتر شد ببخشید :))


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 31 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 63
اعتبار: 129

1560 مرتبه در 292 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3699 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 مرداد 1391 - 05:18 ب.ظ

سلام به افسانه ی عزیزم . زیاد با هم بر خوردی نداشتیم اما حس خیلی خوبی بهتون دارم.

از نوشته هاتون مهربونی می باره.

موفق باشی گلم.


از خدا می خواهم آنگونه زنده ام بدارد که نشکند دلی از بودنم؛ وآنگونه بمیراند که به وجد نیاید دلی از نبودنم!
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 مرداد 1391 - 05:33 ب.ظ

مرضیه جونم منم همین احساسو دارم درسته که میگن دل به دل راه داره

نمیدونم چرا با اینکه ندیدمت با اینکه ازم کوچیکتری (شاید چون دوتامون مینویسیم یه جورایی دلامونم به هم نزدیکه )با اینکه چیز زیادی از هم نمیدونیم ولی حسم بهم میگه خیلی خوبی و منم احساس صمیمیت باهات دارم .

دوستت دارم ومیبوسمت


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 15 شهریور 1391 - 07:59 ب.ظ

آمدنت را یادم نیست بیصدا آمدی بی آنکه من بدانم

 

بی اجازه ماندی بی آنکه من بخواهم

 

اما هم اکنون با ذره ذره وجودم ماندنت را تمنا میکنم.

 

مهمان نا خوانده قلبم بمان که ماندنت را سخت دوست دارم


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت موقعیت: رشت
تاریخ عضویت: 29 دی 1390

پیام های ارسالی: 5
اعتبار: 9

50 مرتبه در 13 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 19 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 15 شهریور 1391 - 08:50 ب.ظ

سلام خانم نادریان عزییز

عاشقتون بودم عاشقتر هم شدم چون دیدم نه فقط رمان هاتون شاهکاره داستان کوتاه هاتون هم خیلی زیباست و نقدهاتون هم که دیگه نگو و نپرس  !

فقط عاشقتونم. همین!


نرسیده به درخت، کوچه باغیست که از خواب خدا سبزتر است، و در ان عشق به اندازهء پر های صداقت آبیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 17 شهریور 1391 - 02:16 ق.ظ

هدا نوشت:
 

آمدنت را یادم نیست بیصدا آمدی بی آنکه من بدانم

 

بی اجازه ماندی بی آنکه من بخواهم

 

اما هم اکنون با ذره ذره وجودم ماندنت را تمنا میکنم.

 

مهمان نا خوانده قلبم بمان که ماندنت را سخت دوست دارم


تورا از عاشقانه ترین عاشقانه ها گرفتم

تورا دوست میدارم

تورا از مهر و مهربانی گرفتم

تورا آنگونه که هستی دوست میدارم

نیمه ی قلبم از آن توست

نیمه ی قلبت را به من بده

تو را از ستاره های شبانگاهی گرفتم

از باغ رویاهای کودکی گرقتم

دوست داشتنی ترینم  تو را دوست میدارم

تقدیم به هدای خوبم

افسانه


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 17 شهریور 1391 - 02:11 ق.ظ

soheila نوشت:
 

سلام خانم نادریان عزییز

عاشقتون بودم عاشقتر هم شدم چون دیدم نه فقط رمان هاتون شاهکاره داستان کوتاه هاتون هم خیلی زیباست و نقدهاتون هم که دیگه نگو و نپرس  !

فقط عاشقتونم. همین!



 

سلام به سهیلای عزیزم

اونقدر بهم  لطف داری که نمیدونم چی بگم و چطوری جواب محبتتو بدم

فقط حرف دلمو میزنم : منم دوستت دارم و از راه دور و فاصله ها میبوسمت بوس بوس بوس


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 آبان 1390

پیام های ارسالی: 2
اعتبار: 2

3 مرتبه در 2 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 17 شهریور 1391 - 11:08 ب.ظ

من باران عشق رو خوندم اونم دوبار با فاصله زمانی چند سال

عاشقش بودم و هستم همیشه هم دلم میخواست با خانم نادریان در موردش صحبت کنم آرام عشق و با قلب تو میتپم رو هم خوندم که اولی سبکش به بقیه نمیخوند

هنوزم به شدت طرفدار باران عشقم تک تک شخصیتهاش دوست داشتنی بودن یکی از کتابهایی هست که کل اتفاقاتش تو ذهنمه و از یادم نمیره


Who would have known how bittersweet this would taste
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 شهریور 1391 - 03:37 ب.ظ

سلام به نیلوی عزیزم

خیلی خوشحال شدم همه ی کتابامو خوندی

خودمم باران عشقو یه جور دیگه دوست دارم با اینکه کتاب اولمه و خیلی بی تجربه بودم ولی مثل عشق اول میمونه یه چیز دیگه ست برام .

کتاب ارام عشق یه سبک خاص  نوشته شده دلم میخواست همه ی کتابامو به اون سبک بنویسم ولی میدونم که نمیشه .خوشحالم شما پسندیدی .

ولی به نظر خودم آهو پخته تر شده  و خیلی دوسش دارم چون بعضی قسمت هاش واقعیه البته تو همه ی کتابام یه تیکه هایی از زندگی خودمم هست ولی تو کتاب آهو قسمت هایی هست که خیلی دوست دارم . 

مرسی از نظر خوبت و لطفی که بهم داری

میبوسمت .


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مهر 1391 - 12:02 ق.ظ

دنیا مثل پاییزه هم قشنگه هم غم انگیزه

 

قشنگیش به خاطر تو و غم انگیزیش به خاطر دوری تو . . .


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 31 مرداد 1391

پیام های ارسالی: 13
اعتبار: 0

59 مرتبه در 17 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 22 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 15 آبان 1391 - 10:21 ب.ظ

 سلام خانوم نادریان عزیز

مرسی ازتون بابت رمان باران عشق!!!من که جدا ازخوندنش خسته نمیشم وهردفعه که میخونمش برام تازگی داره................واقعا عشق امیرقابل ستایشه!!!!!!!!!!مرسی ازتون

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 16 آبان 1391 - 01:12 ب.ظ

پریا نوشت:
 

 سلام خانوم نادریان عزیز

مرسی ازتون بابت رمان باران عشق!!!من که جدا ازخوندنش خسته نمیشم وهردفعه که میخونمش برام تازگی داره................واقعا عشق امیرقابل ستایشه!!!!!!!!!!مرسی ازتون



 

سلام عزیزم

خیلی خوشحالم کردی از اینکه نظر خوبی نسبت به کتابم داری ممنونم .

 کلی بهم روحیه و انرژی مثبت دادی  یه نویسنده  همیشه احتیاج به این انرژی داره با اینکه 10سال از چاپ کتابم میگذره ولی با این نوشته تو احساس خیلی خوبی پیدا کردم و دوباره یاد امیر و محبت افتادم و برگشتم به خاطرات خوب اون روزا و شخصیت های کتاب دوباره برام جون گرفتند .

بازم از اینهمه لطف و محبتت تشکر میکنم

دوستت دارم و روی ماهتو میبوسم .

راستی راجع به پ خ منم خیلی خوشحالم که میتونم باهات در ارتباط باشم .

 


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 28 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 11
اعتبار: 51

353 مرتبه در 126 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 319 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 آذر 1391 - 11:05 ب.ظ

به به چه خونه گرم و نرمی داری افسانه جون!

تو این هوای سرد پاییزی می چسبه...

دلمان تنگ شده بود ،آمدیم یه اساعه ادب بکنیم و بریم و بگیم از دعای خیرتون ما رو بی نصیب نزاری تو این شبا...

اینجوری که بوش می یاد تا عید هیچ خبری از خبر خوش برای من نیست...

اما خوب!من که از رو نمی رم ! ادامه می دم! با پررویی بیشتر!!! چشمک

موفق باشی نازنینم...


تو آمدی و عطر گلهای بهشتی پراکنده شد و من هستیم را از نو با نامت آغازیدم...
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 آذر 1391 - 02:00 ق.ظ

مهرو نوشت:

به به چه خونه گرم و نرمی داری افسانه جون!

تو این هوای سرد پاییزی می چسبه...

دلمان تنگ شده بود ،آمدیم یه اساعه ادب بکنیم و بریم و بگیم از دعای خیرتون ما رو بی نصیب نزاری تو این شبا...

اینجوری که بوش می یاد تا عید هیچ خبری از خبر خوش برای من نیست...

اما خوب!من که از رو نمی رم ! ادامه می دم! با پررویی بیشتر!!! چشمک

موفق باشی نازنینم...


سلام عزیز جونم  منم دلم برات تنگ شده

هم حسابی مشغول نوشتنم  مطالعه کردن

از طرفی مریضم شدم  مغزم کار نمیکنه دارم جون میدم هیپنوتیز شدنمغشوشبیمار

 نگران  نباش عزیزم مطمئنم  یه جوری خبر خوش بهت میرسه که غافلگیر میشی .

من که بهت ایمان دارم به کارت به اخلاق خوبت و به داستاناتبغل کردن

به سماجتت ادامه بده امیدوارم زودتر نتیجه خوبی بگیری ابزار علاقه   

منتظر خبرای خوبت هستم با من تماس بگیر     دوستت دارم       ابزار علاقهبغل کردن           

راستی گرمای خونه من به خاطر حضور مهربونایی مثل تو و دوستان خوب دیگه ست مرسی که به یادم بودیپوزخند بزرگ چشمکبوسه


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 اسفند 1391 - 05:32 ق.ظ

عزیزم سال پرباری برات ارزومیکنم


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 فروردین 1392 - 12:53 ق.ظ

آرزو دارم نوروزی که پیش رو داری

آغاز روزهایی باشد که آرزو داری

نوروز مبارکگلابزار علاقهبوسه


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 فروردین 1392 - 12:57 ق.ظ


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 28 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 11
اعتبار: 51

353 مرتبه در 126 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 319 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 فروردین 1392 - 05:17 ب.ظ

سلام و صد سلام به افسانه نازنینم...

عذر قصور من رو تو دیر تبریک گفتن عید نوروز بپذیر عزیزم.

خودت که می دونی من درگیر چه موضوعی هستم ...مدت زیادی تو سفر بودم.

92 مین سال از هزاره 1300 رو به تو و خوانواده عزیزت تبریک می گم و

سالی همراه با خوشی،سپید بختی ،روشنایی و موفقیت رو برات آرزو دارم و هیچوقت لطفت رو فراموش نمی کنم.

به امید دیدار در نمایشگاه کتاب...

دوستدار تو

مهروبغل کردنابزار علاقه

 


تو آمدی و عطر گلهای بهشتی پراکنده شد و من هستیم را از نو با نامت آغازیدم...
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 فروردین 1392 - 08:50 ب.ظ

سلام به دوستان خوبم ممنون از لطف و محبتتون برای تبریک چه اس ام اس ها و چه تبریکاتی که تو صفحه ام برام گذاشتید

نمیدونم چطور تشکر کنم فقط میتونم بگم خیلی دوستتون دارم منم براتون سالی سبز همیشه بهاری بدون غم و ناراحتی و پر از موفقیت آرزو میکنم

 هدا جونم  ،الهه مهربونم ،سپیده عزیز دلم ، مریم خوبم  ،سمیه عزیز، گندم  نازنین و مهرو جونم بازم ممنون دوستتون دارم و باید بگم با ارزش ترین دوستیهامو تو سال 91 تجربه کردم

بهنرین هدیه ای که از سال نود و یک گرفتم داشتن شما دوستان خوبم بوده و بهترین هدیه ای که از سال جدید میتونم بگیرم بازم داشتن شما و دیدنتونه.این گلای نرگس تقدیم به شما امیدوارم سال جدید براتون به زیبایی، طراوت و خوشبویی نرگس باشه .بغل کردنبوسه


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 خرداد 1392 - 05:33 ب.ظ

سلام افسانه جونمبغل کردن

چاپ چهارم کتاب آهو رو تبریک میگم و امیدوارم به زودی چاپش دو رقمی بشه.دعا کردن

خیلی دوستت دارم، هم خودتو هم کتابای قشنگتو. ابزار علاقهگل


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 خرداد 1392 - 05:58 ب.ظ

افسانه ی عزیزم

چاپ چهارم کتاب خوب آهو رو بهت تبریک میگم.

به امید موفقیت بیش از پیش برای تو دوست مهربونم

قربانت.نیلوفر


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت تاریخ عضویت: 15 مرداد 1391

پیام های ارسالی: 59
اعتبار: 28

1181 مرتبه در 208 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1032 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 خرداد 1392 - 11:08 ب.ظ

سلام افسانه جون

تبریک خانم،مبارکا باشه چاپ مجدد کتابتون،موفق و سربلند باشید.


جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست.
عضو سایت موقعیت: 1
تاریخ عضویت: 18 اردیبهشت 1392

پیام های ارسالی: 37
اعتبار: 0

396 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 678 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 خرداد 1392 - 01:02 ق.ظ

افسانه عزیز,چاپ مجدد آهو رو تبریک میگم. به امید موفقیتهای بیشتر.ماندگار باشی گلم.


خدایا!! بیا با هم چای بنوشیم و آرام شویم ! تو از من که بنده ات هستم و من از تو که آرامش لحظه هایم هستی... همه لحظه هایم....
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 خرداد 1392 - 11:59 ب.ظ

سلام افسانه عزیزم

چاپ چهارم کتاب بسیار زیبا و خواندنی آهو رو بهت تبریک میگم گلم

امیدوارم هرچه زودتر اثر جدیدت منتشر بشه خانمی بوسه

دوست دارم هداگل


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد

<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*