صفحه:   8
نمایش:   211 - 240
تعداد کل صفحه:   20
تعداد کل موضوع ها:   578


<<    <      >    >>
   صفحه:
3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 

مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 1 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 150
اعتبار: 37

2181 مرتبه در 519 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2307 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 مرداد 1391 - 04:32 ب.ظ

توی زندگی واسه کسی بسوزکه برای خاموش کردنت بااشک تلاش کنه 


دعا، "تقدیر" الهی را "تغییر" میدهد.هرچند محکم وقطعی باشد..امام صادق(ع)
عضو سایت تاریخ عضویت: 1 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 150
اعتبار: 37

2181 مرتبه در 519 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2307 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 مرداد 1391 - 04:46 ب.ظ

عارفی رادیدند مشعلی ازآتش وجام آبی دردست میرود. پرسیدند بکجامیروی؟گفت میروم بااین آتش بهشت رابسوزانم وبااین آب جهنم راخاموش کنم.تا مردم خدا را فقط بخاطر عشق بپرستند، نه بخاطرعیاشی در

بهشت و ترس از جهنم! 


دعا، "تقدیر" الهی را "تغییر" میدهد.هرچند محکم وقطعی باشد..امام صادق(ع)
عضو سایت تاریخ عضویت: 1 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 150
اعتبار: 37

2181 مرتبه در 519 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2307 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 مرداد 1391 - 04:50 ب.ظ

ممنون عزیزم.بازبون روزه ببین مارو نمک گیر کردیا...خودت باید جوابگو باشی...هزار بارتشکر واس اینکه سر سفره ات همیشه مهربونی هست.نماز وروزه هات قبول.... 


دعا، "تقدیر" الهی را "تغییر" میدهد.هرچند محکم وقطعی باشد..امام صادق(ع)
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 مرداد 1391 - 09:28 ب.ظ

نازگل نوشت:
 

 

الهی دورت بگردم سپیده ی قشنگم. سلام ملوسم

یعنی باورکنم تا حالا این جا نیومده بودی؟ حتی واسه یه نگاه؟ یه نوک پا؟ یه نظر؟ میگن یه نظر حلاله ها ... اشکال نداره گلم گذشته ها گذشته  ... حالا که اومدی چه طور بود؟ چسبید؟ خوشت اومده؟ ای جووونم !!! خدا رو شکر.

به نغمه جونم گفتنم ما خانوما کنجکاویم. البته یه کوچولو زیادی.

راستی من خودم عاشق اون پرسشای بی پاسخم. خودم که با خوندن و جواب دادن به بعضیاش اشکم همین جوری سرازیر می شه. ولی خیلی خوبه . به قول دنی یادمون میفته آدمیم.

خلاصه سپیده جون قدم سر چشم گذاشتی که به خونه ی من اومدی.

مثل هر روز

((  دوستت دارم ))



 

سلام مریم جونم... . خوبی؟!

زنده باشی خانووم... این حرف ها چیه عزیزم!؟

نهههه! باور نکنی ها! من خیلی فضولم.. گفتم که.... از همه جا سر درمیارم:) قبلاً این جا سر زده بودم!!! ولی فکر کنم که پست قبلیم اولین  پستم بود:)

آری خوشمان آمد از خانه تان:) دیزاینش را دوست می داشتیم:)))  صمیمی می باشد و گرمای خاصی دارد که دلنشین است:)))

ستونش پا بر جا:)))))

دنی حرف های قشنگی می زنه... خوشم میاد از نوع حرف زدنش:) واقعاً اون پرسش های بی پاسخت باعث می شد که آدم فکر کنه چقدر از آدم بودنش دور مونده... . چقدر با آدمیت فاصله داره...

منم دوستت دارم دوست جونم-0-

بوس و بغل!


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 مرداد 1391 - 09:27 ب.ظ

نازگل نوشت:
 

 

بله بنده از عدم حضورتون آگاهم. اتفاقاً خیلی هم متعجبم.( اوه اوه مث نوشته های سپیده شد. از بس این دختره اینجوری مینویسه داره کمال همنشین اثر میذاره)



 

مریم جونم؟!

من چطوری می نویسم مگه؟!

این مخ ما این روزها همچین یه کم کند کار می کنه!!! توضیحات مبسوط تری ارائه بدید اگر, کمال تشکر را خواهم داشت!!! چون اصلاً و ابداً متوجه نشدم:)))


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت موقعیت: 23
تاریخ عضویت: 8 مهر 1390

پیام های ارسالی: 51
اعتبار: 67

1218 مرتبه در 223 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4577 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 مرداد 1391 - 10:30 ب.ظ

سلام مریم جون پس امتیاز من 25 میشه


به پندار تو جهانم زیباست جامه ام دیباست دیده ام بیناست زبانم گویاست قفسم هم طلاست بر این ارزد که دلم تنهاست
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 مرداد 1391 - 06:20 ق.ظ

 

سلام نویسنده ی تازه کار عزیزم( وای چه سخت و طولانی)

اولاً خیلی خوشحالم که صیاد خوبی بودم و تونستم واسه تاپیکم یه شاه ماهی  خوشگل صید کنم. به خونه ی قلب من خوش اومدی

دوماً همون بوسه هه واسه من بسه آخه قلب و روح و جسمتو خودت لازم داری. ( ممنون عزیزم )

موقع افطار واسه منم دعا کن گلم.

دوستت دارم


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 مرداد 1391 - 06:32 ق.ظ

سپیده ی ملوسم.

ممنون که بازم به من سر زدی و برام یادداشت گذاشتی.

خانومی منظورم از طرز نوشتنت بود. آخه تو خیلی خوشگل و کتابی و ادبی می نویسی. من یکی که عمراً نمی تونم مث تو بنویسم. خداییش انقدر ادبی نوشتن هنر می خواد که ماشالله تو داری. من یکی که عاشق نوشتنتم.

خیلی دوستت دارم. منتظر پیامای بعدیت هستم.


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 مرداد 1391 - 01:30 ب.ظ

                               پرسش بی پاسخ

11. تا الان چند بار گناه کرده ای؟ چرا؟ آیا پشیمانی؟

12. چرا نگران فردا هستید؟ آن کس که همه عمر از تو مراقبت کرده آیا فردا از تو مراقبت نخواهد کرد؟

13. خودت را چقدر دوست داری؟ چرا؟

14. آیا خود را انسانی شاد می دانی ؟ چرا؟

15. تا کنون چند بار دیگران را تحقیر کرده ای؟ چرا؟

16. اگر همین الان به حضور خداوند برسی و او از حاصل زندگیت بپرسد چه می گویی؟ خوشحالی یا غمگین؟

17. آیا تا به حال به خودت خندیده ای؟ چرا؟

18. آخرین باری که بدون دلیل در جمعی محکوم شدید کی بود؟ چرا؟

19. آخرین باری که به دوستی گفتی: دوستت دارم کی بود؟ چرا؟

20. فکر می کنید افکار و باورهای شما از کجا سرچشمه گرفته اند؟ 

((دوستتون دارم )) 


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 مرداد 1391 - 07:40 ق.ظ

 

 

 

 

 

 

خدایا

ما را ببخش که در کار خیر

یا " جار "  زدیم ...

یا " جا "  زدیم ...

 

 

                 ♡


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت:

پیام های ارسالی:

مرتبه در ارسال مورد تشکر قرار گرفته. مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 مرداد 1391 - 02:43 ب.ظ

باسلام وعرض ادب خدمت دوستان.

خانم احمدی جان ،انقدرکه دراین صفحه غلیان احساسات شماغالبه بنده متوجه تست اخرتون نشده بودم وپ.خ هاتون برام تعجب برانگیزبودولی الان که پست اخرتون باذکرصفحه روخوندم تست موردنظرراپیداکردم وسریع امدم جواب بدهم تابیشترازاین موجبات ناراحتی شماپررنگ نشه و............همون امان که میدانید!!!!

شماره یک:خیرهرگز.                    چهارم:خیر،هرگز.                                        هفتم:قسمت اول خیر،قسمت دوم بله،قسمت سوم خیر

دو:بله،شاید.                                   پنجم:خیر،هرگز.                                            هشتم:خیر

سه:خیر                                     ششم:قسمت اول بله معمولا توجهم به هرمطلبه خوندنی معطوف میشه والبته قسمت بعدی خیر.            نهم:خیر                          دهم:خیرهرگز                    

خانم احمدی خوبم اگرکنکاش شخصیتی میفرماییدباعرض پوزش بعیدنیست ادمه کنجکاوی شناخته بشم.

مویدونامدارباشیدشریف.

عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 مرداد 1391 - 06:17 ب.ظ

شریف عزیزم سلام.

ممنون که اومدی تستامو خوندی. ولی ناراحت نشده بودم عزیزم، تعجب کرده بودم که گفتی تست نذاشتی. حالا به خاطر غلیان احساسات بوده یا شیطنت خودت دیگه نمیدونم.

راستی دوست من! جواب دادن به این تستا اجباری نیست و اگه به جوابای بچه ها دقت کرده باشی فقط دوستان اومدن و جمع نمراتشونو نوشتن که باز اونم اختیاریه. واسه همین اصلاً کنکاش شخصیتی در کار نیست. این یه چیز خصوصیه و واسه خودشناسیه خودتونه.

 تو با نوشتن جوابات هم شرمندم کردی هم شهامتتو ثابت کردی. ( مثل نغمه جون گلم )

بازم ممنون از حضورت


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 مرداد 1391 - 11:43 ب.ظ

چند جمله ی آموزنده از چارلی چاپلین

 

 

 

آموخته ام که با پول می شود خانه خرید ولی آشیانه نه، رختخواب خرید ولی خواب نه، ساعت خرید ولی زمان نه، مقام خرید ولی احترام نه، کتاب خرید ولی دانش نه، دارو خرید ولی سلامتی نه، خانه خرید ولی زندگی نه و بالاخره ، می توان قلب خرید، ولی عشق را نه!!!
آموخته ام ... که تنها کسی که مرا در زندگی شاد می کند کسی است که به من می گوید: تو مرا شاد کردی
آموخته ام ... که مهربان بودن، بسیار مهم تر از درست بودن است
آموخته ام ... که هرگز نباید به هدیه ای از طرف کودکی، نه گفت
آموخته ام ... که همیشه برای کسی که به هیچ عنوان قادر به کمک کردنش نیستم دعا کنم
آموخته ام ... که مهم نیست که زندگی تا چه حد از شما جدی بودن را انتظار دارد، همه ما احتیاج به دوستی داریم که لحظه ای با وی به دور از جدی بودن باشیم
آموخته ام ... که گاهی تمام چیزهایی که یک نفر می خواهد، فقط دستی است برای گرفتن دست او، و قلبی برای فهمیدن وی
آموخته ام ... که راه رفتن کنار پدرم در یک شب تابستانی در کودکی، شگفت انگیزترین چیز در بزرگسالی است
آموخته ام ... که زندگی مثل یک دستمال لوله ای است، هر چه به انتهایش نزدیکتر می شویم سریعتر حرکت می کند
آموخته ام ... که پول شخصیت نمی خرد
آموخته ام ... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگی را تماشایی می کند
آموخته ام ... که خداوند همه چیز را در یک روز نیافرید. پس چه چیز باعث شد که من بیندیشم می توانم همه چیز را در یک روز به دست بیاورم
آموخته ام ... که چشم پوشی از حقایق، آنها را تغییر نمی دهد
آموخته ام ... که این عشق است که زخمها را شفا می دهد نه زمان
آموخته ام ... که وقتی با کسی روبرو می شویم انتظار لبخندی جدی از سوی ما را دارد
آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم
آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموخته ام ... که قبل از مرگ مادرم یکبار به او بیشتر بگویم دوستش دارم
آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد


 

 

دوستتون دارم


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 مرداد 1391 - 11:51 ب.ظ

 

( تقدیم به همه ی دوستایی که وقتی میام اینجا نیستن )

 

 

وقتی هستی نیستم، وقتی نیستی هستم، وقتی هستم نیستی، وقتی نیستم هستی، ای همه ی نیست شده ی هستی من، هستی من نیست می شود وقتی تو نیستی.

 

 

 

دوستتون دارم


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 مرداد 1391 - 11:54 ب.ظ

 

این قصه زیباست و حتی اگه شنیده باشین

باز هم تکرارش دلنشینه

 

در حدود دویست و پنجاه سال پیش از میلاد در

چین باستان شاهزاده ای تصمیم به
ازدواج گرفت.

با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان
منطقه را دعوت کند تا دختری سزاوار را انتخاب کند.

وقتی خدمتکار پیر قصر
ماجرا را شنید بشدت غمگین شد، چون دختر او مخفیانه عاشق شاهزاده بود،
دخترش گفت او هم به آن مهمانی خواهد رفت.

 

مادر گفت: تو شانسی نداری

نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا.

دختر جواب داد : می دانم هرگز مرا انتخاب نمی کند ،

اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم.

 

روز موعود فرا رسید و شاهزاده به دختران گفت :

به هر یک از شما دانه ای میدهم،

کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد...

ملکه آینده چین می شود.

 

دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت.

سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد ، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه
گلکاری را به او آموختند،

اما بی نتیجه بود ، گلی نرویید .

 

روز ملاقات فرا رسید ،

دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار
زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدان های خود داشتند .

لحظه موعود فرا رسید.

شاهزاده هر کدام از گلدان ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد

دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود.

همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی
سبز نشده است.

شاهزاده توضیح داد :

این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده

که او را سزاوار همسری امپراتور می کند :

گل صداقت...

همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند ، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود!!!


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 12:07 ق.ظ

 

 

 

          می نویسم (( د... ی ... د... ا... ر))

     تو اگر بی من و دلتنگ منی، یک به یک فاصله ها را بردار.

 


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 08:40 ق.ظ

     

          سخنی درباره ی مسابقه ی ذهن برتر

 

دوستای خوبم سلام.

از امروز تصمیم دارم بخش جدیدی رو به تاپیکم اضافه کنم که اسمشو مسابقه ی ذهن برتر گذاشتم.

این مسابقه در رابطه با کتاباییه که تا به حال از مجموعه کتابای نشر علی خوندین ( دقت کنین فقط نشر علی ) البته مطمئنم که همه تون بیشتر کتابای نشر علی رو خوندین . چه کتابای قدیمیش چه کتابای جدیدش. پس مشکلی در این رابطه وجود نداره. اینجا قراره ذهن فعال و پویای شما مورد امتحان قرار بگیره تا بفهمیم کدوم یک از دوستای گلمون با خوندن قسمتی از کتاب به سؤالات داده شده جواب درست میدن.

 مسابقه به این شکله:

من هر بار تقریباً یک صفحه از یکی از کتابای نشر علی رو  روی صفحه می ذارم و شما باید اسم کتاب، اسم نویسنده و صفحه ای که اون قسمت از روش نوشته شده رو بگین. در ضمن تا به اولین مسابقه جواب درست داده نشه سؤال مسابقه ی بعدی مطرح نمیشه. این فاصله ی زمانی به سرعت عمل و ذهن برتر شما بستگی داره.

هر کسی اولین نفری باشه که بتونه جوابای درست رو بده به عنوان کسی که دارای ذهن برتره در قسمتهای مختلف تالار به همه معرفی میشه. البته ببخشین جایزه اش خیلی کوچیکه ولی به نظر من با این که کوچیکه باعث مباهاته.

این بار چون اولین باره یه کوچولو هم آسون گرفتم هم کمکتون میکنم. این صفحه سر فصل یکی از کتابای تقریباً جدید و از یکی از نویسنده های پر کارمونه. اگه از اون آدمایی هستین که همیشه اسم شخصیت داستانا یادتون می مونه مطمئن باشین راحت به جواب میرسین.

امیدوارم از این بخش هم مثل بخشای دیگه خوشتون بیاد و ازش استقبال کنین.

مثل همیشه ( دوستت دارم  )


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 مرداد 1391 - 01:33 ب.ظ

              ذهن برتر

 

   بعضی جوان ها خیلی عاقلند مثل طاها ولی بعضی مثل سبا و کسری این طور      نیستند. هر چی رو می شنوند باور نمی کنند یا لا اقل فکر می کنند خیلی زرنگند و اتفاقات بد برای اونا هیچ وقت نمی افته. دوست ندارند از تجربه های تلخ یا شیرین دیگران الگو بگیرند و اصرار دارند خودشون تجربه کنند. تجربه ای که ممکنه مثل کسری جبران ناپذیر باشه.

   اگه اون شب خدا یاریم نمی کرد و به موقع به سبا نمی رسیدم عاقبتی جز هرزگی و اعتیاد نداشت. مسلماً با اون همه نصیحتی که از من شنیده بود اگر بلایی سرش می اومد همون طور که خودش می گفت دیگه روی برگشتن به خونه رو نداشت.

  درست مثل همون شب فرارش به بهشت زهرا چیزی ازش نپرسیدم. صبح که آماده ی رفتن به مدرسه از اتاقش بیرون اومد از دیدنش لذت بردم. یکی از مانتو های تنگ نشده ی سال گذشته اش رو اتو کرده و پوشیده بود. مقنعه اش رو هم ساده و دانش آموزی بخ سر کرده بود. شرمزده جلوم ایستاد و پرسید:

-خوبه خواهر جون؟

  با بغض شادمان صورتش رو بوسیدم و نگاهش کردم. خودش بدون این که بگم ادامه داد:

 -بهت قول میدم که دیگه فقط به فکر درسم باشم.می خوام دختر خوبی بشم، همون  طور که می خوای.

  دستم رو روی شونه اش فشرده و گفتم:

  به خودت قول بده خواهر قشنگم. آینده ی روشنت فقط برای خودت خوبه. من این  وسط فقط کِیفِش رو می برم. تنها آرزوم خوشبختی شماست.

  در تأیید حرفم سر تکون داد. بردمش مدرسه و همراهش برای موجه کردن عذرش به دفتر رفتم و از طرف خودش که سرش رو پایین انداخته بود به خانوم مدیر قول دادم که یکی از بهترین دانش آموزاشون بشه.

 


مریم احمدی
n.s
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 3
اعتبار: 0

16 مرتبه در 4 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 6 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 02:00 ب.ظ

سلام

خانم احمدی من تست هایی که میذارین رو میخونم ولی با خوندن این نوع پرسش دلم خواست جواب بدم

همدم خاطره ها نوشته خانم مهرریزی مقدم صفحه 318 و 319

عضو سایت تاریخ عضویت: 21 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 18
اعتبار: 19

422 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 197 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 04:42 ب.ظ

گاهی وقتها غمها خاطره انگیزن وگاهی خاطره هاغم انگیز.

چه تفاوت پرحرفی ،من ازیادنمی برم واون به یادنمی آره.

 

عضو سایت تاریخ عضویت: 14 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 30
اعتبار: 20

947 مرتبه در 156 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 935 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 05:29 ب.ظ

سلام مریم جون

الهی که من قربون این تست های خوشگلت بشم.

واقعا شرمنده تو این مدت هر کاری می کردیم به اینترنت وصل نمی شدیم که بلاخره درست شد.

هم خودتو خیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلی دوست دارم هم تاپیک شادتو.

راستی منتظر تست های بعدی هستم.

بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس


گاهی فرار میکنم از فکر کردن به تو ، مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم .
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 10:33 ب.ظ

سلام گلا خوبید ؟

موافقم با دوست گلمون همدم خاطره هاست .

همگی پاینده باشید .

عضو سایت تاریخ عضویت: 1 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 150
اعتبار: 37

2181 مرتبه در 519 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2307 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 10:48 ب.ظ

من خودم نه اونقدری بزرگم نه اونقدری جیبام بزرگو پرپوله که همه ی کتابای نشرعلی رو بخرمو بخونم.پس نازگلی از شرکت در این مسابقه معذورم.همون تست روان شناسی بهتر بود.... 


دعا، "تقدیر" الهی را "تغییر" میدهد.هرچند محکم وقطعی باشد..امام صادق(ع)
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 10:52 ب.ظ

پرنیان جون خدا رو چه دیدی، شاید یکی از اونایی که تو داری تو مسابقه مطرح شد. نا امید نباش عزیز دلم.

دوستت دارم


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 10:55 ب.ظ

سلام زهرای خوشگلم.

خدارو شکر که نتت درست شد منم خیلی دوستت دارم و خوشحالم که خوشحالی.

چشم عشق کوچولوی من بازم تست می ذارم


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 10:56 ب.ظ

دنی جان سلام.

ممنون از جمله ی قشنگی که نوشتی

بازم بیا


مریم احمدی
Ana
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 دی 1390

پیام های ارسالی: 97
اعتبار: 96

2629 مرتبه در 456 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2332 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 مرداد 1391 - 02:05 ق.ظ

سلام به همه

اصولا  از اونجایی که ما  همواره وقتی به دریا که تشریف  میبریم باید با خودمون یک عدد آفتابه پر آب هم  ببریم....

این میشه که خانم احمدی عزیز اول از کتابی شروع میکنه که ما نخوندیم.....

مراتب سپاس و قدردانی را از شما دارم...(شکلک چشمک)


هیچ کس همراه نیست.....تنهای اول
عضو سایت تاریخ عضویت: 1 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 150
اعتبار: 37

2181 مرتبه در 519 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2307 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 مرداد 1391 - 12:13 ق.ظ

من امروز .... دستها را برده ام بالا و از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم ..نمیدانم چه میخواهی ولی امروز ...برای تو ، برای رفع غمهایت ، برای قلب زیبایت ،برای آرزو هایت به درگاهش دعا کردم و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد... 


دعا، "تقدیر" الهی را "تغییر" میدهد.هرچند محکم وقطعی باشد..امام صادق(ع)
عضو سایت تاریخ عضویت: 1 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 150
اعتبار: 37

2181 مرتبه در 519 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2307 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 مرداد 1391 - 12:16 ق.ظ

ببخشید۱سوال جنسےداشتم؟ ‏. ‏. ‏. جنس دلت ازچیه که اینقدرمهربونه؟.. 


دعا، "تقدیر" الهی را "تغییر" میدهد.هرچند محکم وقطعی باشد..امام صادق(ع)
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 مرداد 1391 - 01:46 ق.ظ

وقتی دلتنگی به یاد کسی باش که دوستت داره !

 

وقتی سکوت کردی یاد کسی باش که محتاج صداته!

 

وقتی غمگینی به یاد کسی باش که عاشق خنده هاته!

 

وقتی نا امیدی به یاد کسی باش که تنها امیدش تویی ...


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد

<<    <      >    >>
   صفحه:
3 4 5 6 7 8 9 10 11 12  ...


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*