شوق وصال
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 تیر 1391 - 03:16 ب.ظ

اثری از مریم بینایی

عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 تیر 1391 - 01:48 ق.ظ

سلام به همه ی دوست جونام

شوق وصال رو خوندم . خوب بود اما نمیشه گفت عالی بود . البته  این نظر شخص منه . ممکنه با نظر بقیه متفاوت باشه . داستان خوب شروع شده بود . تا اواسط کتاب منو جذب میکرد . اما از یه ..... ( نمی تونم بگم چون داستان لو میره ) قسمتی به بعد من براحتی تونستم سرنوشت  ثنا ستاره متین عطا ارش رها فرشاد رو حدس بزنم . در کل خوب بود . و خسته کننده نبود . به نویسنده ی محترم این اثر تبریک و خسته نباشید میگم .

دوستان عزیز برای اطلاع از کیفیت و کمیت داستان با پ خ در خدمتتون هستم


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
mzm
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 74
اعتبار: 18

817 مرتبه در 193 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 735 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 16 تیر 1391 - 12:02 ق.ظ

 سلام عزیزانم 

من کتاب رو خواندم خوشم اومد خوب بود ممنون از خانم بینایی عزیز ولی عزیزم گذشت ثنا و ملیحه نسبت به اطرافیانشون بدون دونستن واقعیتها خیلی دور از واقعیت بود و فقط برای کتاب خوب بود .

پایدار باشید و موفق.مریم صدوق


دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با اتش نه می سوزند و نه خاکستر می شوند .
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 تیر 1391 - 11:58 ق.ظ

سلام عزیزان دل!

عالی نبود. خوب بود. به نظرم زیادی ساده بود... همه چیز. از سوژه گرفته تا فضاسازی ها! همون طور که گندم جونم فرمود, زیادی قابل پیش بینی بود!

سپاس از نویسنده خوبش! امیدوارم که کارهای بعدیشون به مراتب بهتر و زیباتر و قوی تر از رمان قابل قبول شوق وصال باشه:)

از کانون شیوا هم بسی تشکر می کنم! به قول بهزاد, طرح شاخی داشت کتاب!!! خوشم اومد از طرح جلدش... .

پاینده باشید!


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 تیر 1391

پیام های ارسالی: 3
اعتبار: 9

110 مرتبه در 12 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 158 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 تیر 1391 - 06:45 ب.ظ

باسلام به دوستان.

شوق وصال روهمین الان تموم کردم خواهرم تینا دوروزپیش خونده بوداونهم  دوستش داشت ومیگفت نویسنده به راحتی وبدون اینکه خواننده روزیادی به حاشیه هاوزیروبمهابکشونه کتاب رونوشته بودوداستان باحالت روتین خاصی پیش رفته بوده منهم که اکثرمواقع باهاش هم نظرهستم همین هارومیگم واضافه میکنم همه چیزدرست وبه جاگفته شدبودوارزش خوندن روداشت.

اتناوتیناعضوسایت نشرعلی.


کسی باش که یک عمرکنارت بودن مثل یک لحظه ، ویک لحظه نبودنت مثل یک عمرباشه.
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 20 آذر 1390

پیام های ارسالی: 122
اعتبار: 47

1686 مرتبه در 372 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4875 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 تیر 1391 - 07:32 ب.ظ

کتاب خوبی بود وروند داستان هم خوب بود با سپیده وگندم عزیز هم موافقم ولی فکر میکنم ما که زیاد کتاب خوندیم اینطوری هستیم وخیلی چیزها رو حدس مزنیم ومختص این کتاب نبود والبته رازهای داستان هم باعث کشش بیشتر اون میشه


زندگی سیبی است که باید گاز زد با پوست
عضو سایت تاریخ عضویت: 6 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 17
اعتبار: -9

231 مرتبه در 51 ارسال مورد تشکر قرار گرفته.
تاریخ ارسال: 6 مرداد 1391 - 01:42 ق.ظ

به نظرم اسمی که نویسنده برای کتاب انتخاب میکنه خیلی اهمیت داره امامتاسفانه من تااومدم توسایت واسم کتاب دیدم خیلی توی ذوقم خورد,واقعااسم کلیشه ای برای کتاب انتخاب شده.درباره موضوع کتابم فقط میتونم بگم به امیدکتابهای بهتر.من که یه مدتی کتاب زده شدم چون هرچی پول دادم وهرچی وقت گذاشتم اکثرا بیهوده بوده,نشرعلی هم که پشت سرهم کتاب چاپ میکنه به نظرم اگه سالی یه کتاب بامحتواوخوب چاپ کنه خیلی بهتره ازاین وضعیته.                                

عضو سایت موقعیت: اهواز
تاریخ عضویت: 29 دی 1390

پیام های ارسالی: 14
اعتبار: 9

98 مرتبه در 22 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 39 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 مرداد 1391 - 03:25 ب.ظ

شوق وصال کتاب خوبی بود ولی عالی نبود. فکر میکنم اولین کار نویسنده باشه و به عنوان کار اول قابل قبوله و مزایای زیادی داره.

از نویسنده محترم تشکر میکنم و امیدوارم شاهد چاپ کارهای بعدیشون باشم.


صبحدم مرغ سحر با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که درین باغ بسی چون تو شکفت
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 137
اعتبار: 178

2489 مرتبه در 495 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1278 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 17 شهریور 1391 - 11:03 ب.ظ

parand نوشت:
 

به نظرم اسمی که نویسنده برای کتاب انتخاب میکنه خیلی اهمیت داره امامتاسفانه من تااومدم توسایت واسم کتاب دیدم خیلی توی ذوقم خورد,واقعااسم کلیشه ای برای کتاب انتخاب شده.درباره موضوع کتابم فقط میتونم بگم به امیدکتابهای بهتر.من که یه مدتی کتاب زده شدم چون هرچی پول دادم وهرچی وقت گذاشتم اکثرا بیهوده بوده,نشرعلی هم که پشت سرهم کتاب چاپ میکنه به نظرم اگه سالی یه کتاب بامحتواوخوب چاپ کنه خیلی بهتره ازاین وضعیته.                                


سلام پرند جان.

به نظرم اسم کتاب خیلی خوبه و به محتوای کتابم خیلی میاد.اخه چقدر دیگه اسمهایی که عشق روشون باشه باید بخونیم یه خورده تنوع بد نیست.

عزیزم دیگه کتاب از بهتر پیدا نمی کنی. در مورد کتاب زدگی باید بگم به خاطر اینکه زیاد کتاب خوندی اینطور شدی،ایراد از نشر علی نیست

اگه کمی به مغزت و فکرت استراحت بدی مشکل کتاب زدگیت به طور کامل بر طرف میشه.

الان نشر علی تو بهترین وضعیت به سر میبره ، یعنی دیگه از این بهتر نمی تونه باشه.

امیدوارم موفق باشی.


insta:behzadabedini
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مهر 1391 - 10:36 ق.ظ

سلام بر همگی و خانم بینایی گل

کتاب بدی نبود ولی منم با دوستان کاملا موافقم صبر مادر ودخنر یجوری بود ، البته باز صبر مادر خوب معلوم بود منتظر چیه ولی ثنا وقتی هیچی نمیدونه چطور بازم انقد راحت صبر کرد یا اینکه خودشو به آب و آتیش نزد تا بفهمه جریان از چه قراره ؟

ببخشید فکر کنم جای این صحبتا تو نقد بود برا همین بعدی رو نمیگم .

امیدوارم کتابهای بعدیتون پخته تر و منطقی تر باشه .

موفق باشید .

عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 آبان 1391 - 11:08 ب.ظ

کتابی ساده روان و خوبی نه خیلی بد

نه خیلی خوب

یک اثر متوسط رو به خوب بود

طرح جلد بسیار زیبایی داشت بسیار خوشمان آمد از طرح کتاب

به اسم کتاب میخورد


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 آبان 1391 - 03:49 ب.ظ

 با تشکر از زحمات نویسنده عزیز

کتابو زیاد دوست نداشتم برای اینکه احساس کردم فکر و احساس زن رو زیر سوال برده به نوعی هوش و ذکاوت زن رو مگه میشه حتی نپرسه

شاید فکر کنیم زن (مخصوصا ثنا) از خود گذشته ست وخیلی خوبه آره یه چیز غیر عادی و زیادی رویایی و افلاطونی و مدینه فاضله ای بود ولی واقع بینانه که نگاه کنیم زن زیادی ساده  و به نوعی در عصر اطلاعات و فضا تخیلی و غیر ممکن به نظر میاد .طوریکه مرد (متین ) حتی به خودش زحمت توضیح هم نمیده .یعنی واقعا چنین چیزی ممکنه این سوالی بود که تمام مدت از خودم وشاید نویسنده پرسیدم .

تنها قسمت های ابتدایی کتاب  رو دوست داشتم چون به نظر حقیقی میومد .

نمیخوام  بیشتر نقد کنم بهتره بذاریم برای نقد ده روزه .

به امید کتابای بهتر

 


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 19 شهریور 1392 - 08:52 ب.ظ

مجموعه قوانین تالار نقد کتاب

1: در این بخش کاربران فقط در مورد کتاب مورد نظر به بررسی می پردازند. و از مقایسه کتاب ها و نویسنده باید خودداری کنند .

2: با هر گونه توهین به نویسنده و نشر در این بخش بر خورد خواهد شد .

3: کاربران به بررسی و نقد کتاب بپردازند علاوه بر نکات منفی نکات مثبت را هم مطرح کنند

4: از توهین به نظرات یکدیگر جداً خودداری کنید .

5 : مطالبی که به تعریف داستان می پردازند حذف خواهد شد .

6: از برخورد سلیقه ای جدا خودداری کنید.

7: نقد مغرضانه در مورد کتاب ها در این بخش تایید نخواهد شد

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 مهر 1391

پیام های ارسالی: 36
اعتبار: 0

135 مرتبه در 45 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 62 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 مهر 1392 - 09:44 ب.ظ

به عنوان اولین اثر نویسنده خوب بود ممنون و خسته نباشید

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 بهمن 1392 - 12:50 ق.ظ

چی بگم والله قشنگیش قشنگ بود اما راستش یکم لااقل برامن باورش سخت بود

مردای این قصه هروقت دلشون میخاست الکی غیب میشن بی دلیل بی توضیح!!!!!!مغشوشبعدش جالبش اینه که زنای قصه ینی همچین پابرجاواستواروبانهایت عشق به پای این مرداوایمیسن که اگه باهاشون زندگی میکردنم انقدعاشقانه نبودزندگیشون !مغشوشمغشوشمغشوش

بعدکه مردابرمیگردن باچنان اغوش بازی ازشون استقبال میشه ینی ادم میخاد باسربره تودیوار!!!!! ای بابامصبتوشکریه نق نقی یه غرغری یه توضیحی یه شکایتی ینی خداوکیلی هیچیه هیچی هااا من نبودمانتظار

هییی روزگار

اما خب تک تک بخایم نگاه کنیم داستان صحنه پردازی وشخصیت پردازیش خوبه وقابل تجسم ازفضاسازیش خوشم اومد واینکه به شدت رمانتیک بودوباسازواوازدوسش داشتم


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن



کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*