مصاحبه اختصاصی روزنامه آسیا با فرناز نخعی
در پیچ& وخم& های نویسندگی
مهدی کبکی
عکاس: سپیده حق& زارع
فرناز نخعی، رمان& نویس خوش& ذوق کشورمان، در سال 1345 در تهران به دنیا آمد. وی که از نوجوانی به نویسندگی علاقه زیادی داشت، به& رغم تحصیل در رشته& ریاضی و کسب لیسانس ایمنی صنعتی، به تلاش و کوشش برای نویسنده& شدن ادامه داد تا اینکه در سال 1380 موفق شد اولین رمان خود را با عنوان «طلوع سپیده» چاپ کند. از آن زمان تا کنون نخعی نویسندگی را ادامه داده است که حاصل آن چاپ 7 رمان با نام& های& ، شب ستاره، بسامه، مثل دریا مثل موج، یک قطره زندگی و... است. مقبولیت و شهرت رمان& های فرناز نخعی باعث شده است که اکثر کتاب& های وی در فاصله چند ماه بعد از انتشار، تجدید چاپ شود که این مساله نشان& دهنده آگاهی وی از سلیقه مخاطب است.
در همین ارتباط با وی گفت& وگویی انجام داده& ایم که در ادامه از نظرتان می& گذرد:
سیر نوشتنتان از ایده تا پایان نگارش چگونه بوده است؟
معمولا با یک جرقه شروع می& شود. دیدن اتفاق یا شنیدن خبر و... . مثلاً دیشب ساعت 12 شب به دخترم خبر دادند که یکی از دوستانش در حین عمل زیبایی بینی، به علت سکته قلبی فوت کرد. خوب این اتفاق و اتفاق& هایی از این دست سوژه& های مناسبی است که ما به معضلاتی که گریبانگیر جامعه& مان شده است بپردازیم.
بعد از جرقه اولیه، من چکیده داستان را می& نویسم. در حد چند صفحه، بعد به آن شاخ و & برگ می& دهم و شخصیت& & پردازی می& کنم، گاه از شخصیت& های اطرافم استفاده می& کنم و گاه هم شخصیتی را می& سازم. در پایان جزئیات را اضافه می& کنم که برای آن تحقیقات مفصلی انجام می& دهم تا چیزی غیرعادی در داستانم وجود نداشته باشد.
چقدر در جذب مخاطب خاص ادبیات به& خصوص تحصیل& کرده& های این رشته موفق هستید؟
رمان& های من اکثرا عامه& پسند هستند و برای مخاطب خاص هدف& گذاری نشده& اند. البته من کتاب& هایی هم در دست نگارش دارم که در آنها موضوعات جدی و عمیق& تری مطرح شده است و می& توانم بگویم جایگاهی فراتر از ادبیات عامه دارد. اما به هرحال هر جامعه& ای نیاز به ادبیات عامیانه دارد که این مساله فی& & نفسه حسن یا قبح به حساب نمی& آید.
هدف غائی& شما از نویسندگی چیست؟
به& رغم آن که 15 سال است به نوشتن حرفه& ای مشغول هستم، اما هنوز به آن جایی که دوست دارم نرسیده& ام و احساس می& کنم که جای رشد بسیار زیادی دارم.
اسم کتاب& هایتان را بر چه اساسی می& گذارید، چرا اسم& های بهتری انتخاب نمی& کنید؟
انتخاب اسم کتاب یکی از مسائلی است که همواره نویسندگان را درگیر می& کند و سختگیری در مورد آن زیاد است. ان اسم& ها از نظر خواننده جذاب و جالب است و اکثراً آن را می& پسندند و ضمناً به موضوع کتاب& ها هم می& خورد.
طرح روی جلد بعضی از کتاب& هایتان هم چندان جالب نیست.
انتخاب طرح جلد با نویسنده نیست. گاهی من از دیدن طرح روی جلد کتاب& هایم شوکه شده& ام. مثلاً قهرمان یکی از داستان& هایم دختری با ظاهری شرقی است، اما طراح بدون آن که کتاب را بخواند و به درون& مایه توجهی کند، عکس یک دختر غربی را روی جلد انداخته است.
چقدر با زیر& و& بم زبان& فارسی آشنا هستید و چقدر توانایی استفاده از ساختارها و ساخت& های گوناگون زبانی را دارید؟
آشنایی نسبتاً خوبی دارم. مدت& هاست ویراستاری کتاب& هایم راخودم انجام می& دهم.
چقدر با ادبیات کهن فارسی، به& خصوص شعر آشنا هستید؟
تقریبا اکثر آثار به& جا& مانده یا مهم& ترین آنها را خوانده& ام. اما چندان برایم جذاب نیست و به& جز حافظ و اخیرا فردوسی، به سایر این آثار چندان علاقه& ای ندارم، شاید علت اصلی این مساله آموزش بدی باشد که در دوره مدرسه به ما داده شد. در واقع ما نتوانستیم به کنه این آثار پی ببریم و جذب آنها شویم.
داستان& نویسی را چگونه شروع کردید؟
در وهله اول انگیزه درونی مرا وادار به نوشتن کرد. یعنی در مقاطعی بدون اینکه آموزشی دیده باشم نوشته& ام و بعدها کلاس داستان& نویسی هم رفتم. اما نکته مهم این بود که در کلاس& ها بیش از آن که شگردهای نوشتن را یاد بگیرم و به دایره لغات داستان& نویسی& ام افزوده شود، متوجه شدم که چه شگردهایی را پیش از آن نیز به کار می& بردم. منظورم این است که اصول داستان& نویسی را بدون علم آکادمیک رعایت می& کردم، اما حضور در کلاس به من نسبت به آن اصول بینش و آگاهی داد.
با توجه به اینکه رمان عاشقانه می& نویسید، چقدر با منظومه& ها و داستان& های عاشقانه کهن مانند یوسف& وزلیخا، وامق& وعذرا، خسرو& وشیرین& های مختلف و... آشنا هستید، آیا از این داستان& ها الهام می& گیرید؟
اکثر این آثار را مطالعه کرده& ام، اما واقعا برایم جذاب نبوده& اند. تا جایی که حتی بعضی از آنها را فراموش کرده& ام. یکی از علل این غیرجذاب بودن تفاوت عمیق عاشقی& های آن آثار با عشقی است که امروزه ما می& شناسیم، در حدی که آن عاشقی& ها، رابطه& ها، فعل و انفعالات و... امروزه نه& تنها باورکردنی نیستند، بلکه خنده& دار هم هستند. مثلا قهرمان داستان بدون دیدن معشوق و از وصف روی او، عاشق می& شود. این قبیل داستان& ها به& هیچ& وجه مناسب مخاطب امروزی نیستند.
تا چه& حد دست به خود& سانسوری می& زنید؟
تا جایی که بدانم مجوز می& گیرم.
با این حال باز هم با اصلاحیه روبه& رو می& شوید؟
بله، فقط یک کتاب من بدون اصلاحیه مجوز گرفته است. بقیه با اصلاحیه& های عریض و طویل مواجه شده است.
گاهی میزان اصلاحیه& ها بسیار زیاد است، تاجایی که نویسنده مجبور به تغییر داستان می& شود. مثلا فرض کنید که در یک داستان مساله کودک& آزاری وجود دارد، ممیزی می& گوید که این بخش باید حذف شود، اما با حذف این مساله کل داستان دچار تغییر می& شود. لذا نویسنده مجبور است یک پدیده یا اتفاق دیگر را جایگزین آن کند. مثلا به& جای کودک& آزاری، از اعتیاد سخن بگوید. این اصلاحیه& ها نوشتن را بسیار دشوار می& کند.
اکثر حساسیت& های ممیزی کتاب در سینما نه& تنها حساسیت& برانگیز نیست بلکه به& کرات هم به& کار می& رود. با اینکه سینما عام& تر از کتاب است. سلیقه افراد برای صدور مجوز هم با یکدیگر بسیار متفاوت است. گاه یک مساله در یک کتاب حذف می& شود؛ درحالی& که همان مساله در کتب دیگر مجوز می& گیرد.
نظرتان در مورد این که نظارت بر کتاب منوط به بعد از چاپ شود چیست؟
مخالفم. در کل ناشران و نویسنده& ها اکثرا مخالف این طرح هستند. چراکه در این صورت ناشر دیگر ریسک نمی& کند و از ترس بر باد رفتن سرمایه& اش، بسیار بیشتر از ارشاد نویسنده را تحت فشار می& گذارد. یعنی حد و مرز ممیزی با این طرح بسیار بیشتر از چیزی می& شود که امروزه شاهد آن هستیم.
به& نظر من به& جای این طرح& ها باید به شعور مخاطب احترام گذاشت و اجازه داد تا وی غذای فکری خود را انتخاب کند. شرط سنی بهترین پیشنهاد برای چاپ کتاب است.
معمولا ناشران چقدر به نویسنده حق& التحریر می& دهند؟
بستگی به نویسنده و ناشر دارد. در بعضی از نشرها اگر نویسنده تازه& کار باشد که باید هزینه نشر را از جیب خود بپردازد، اما معمولاً بین 5 تا 20 درصد به نویسنده می& دهند.
بقیه پول کتاب چه می& شود؟
صرف سایر هزینه ها مثل کاغذ و چاپ و غیره می& شود و سهمی هم متعلق به پخش، کتاب& فروش و سود ناشر است.
حرف پایانی
تشکر از شما و همکارانتان .