آسیمه
آسیمه

آسیمه

عنوان: آسیمه
کد کالا:

از متن کتاب

حافظ اکثر خاطراتشان نفس بود .پسرها معتقد بودند او یادگاری ها را بهتر از خودشان نگاه می دارد. حتی تیله های رنگارنگ دوران شیطنتشان را .
نردبان چوبی را که از بالا پایین انداخت نیم متری با کوچه فاصله داشت. اما سروین آنرا گرفت .
نفس انتهایش را محکم به لبه دیوار متصل کرد و سروین پایش را روی اولین پله لرزان آن گذاشت .
هرچه مرد جوان بالاتر می آمد دل نفس با شدت بیشتری می زد .
صدای جیر جیر بدنه چوبی نردبان و پیچ و تابی که طناب های رنگ نما می خوردند نفس را بی طاقت تر می کرد .
دستهایش بیشتر از پیچش طنابها در هم می پیچید و قلبش بیشتر از چوبها صدا می داد .
یک پله مانده به پایان ،طناب پاره شد و صدای جیغ نفس بلند شد .دو دست خود را روی دهان گذاشت و صدایش را خفه کرد .
سروین دستش را لبه دیوار گرفت و خود را بالا کشید والا با نردبان سقوط می‌کرد.
وقتی مقابل نفس روی ایوان نشست هردو از سرما و اضطراب سرخ سرخ بودند .اما قلبشان سرختر از گل سرخ و طپشش تندتر از دویدن یوز پلنگ بود.
نگاهشان مبدل به خنده ای دلنشین شد و دلبرانه خندیدند .انگار نه انگار ساعاتی پیش غم عالم به دلشان افتاده بود.

نویسنده:

الهه محمدی


شابک:

97896419321567


نوبت چاپ:

دوم


ناشر:

علی


قطع کتاب:

رقعی


نوع جلد:

شمیز


تعداد صفحه:

1309


تیراژ:

250

6,000,000  ريال
وضعیت: موجود نیست
طرح جلد (0)
محتوا (0)

 
 
نظر شما
نظر شما
نام:
*
ایمیل:
محدوده سنی:
*
متن:
*
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*