در "نقاشی هایم" تنهاییم را پنهان میکنم...
در "دلم" دلتنگی ام را...
در "سکوتم" حرف های نگفته ام را...
در "لبخندم" غصه هایم را...
دل من...چه خردسال است!!!
ساده می نگرد! ساده می خندد! ساده می پوشد!
دل من...از تبار دیوار های کاهگلیست...
ساده می افتد!...ساده می شکند!...ساده می میرد!...........................
ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......