بچه بودیم از آسمون بارون می اومد ... بزرگ شدیم از چشامون می آد ...
بچه بودیم همه چشای خیسمون رو می دیدن ... بزرگ شدیم هیچکی نمی بینه ...
بچه بودیم تو جمع گریه می کردیم ... بزرگ شدیم تو خلوت ...
بچه بودیم راحت دلمون نمی شکست ... بزرگ شدیم خیلی آسون دلمون می شکنه ...
بچه بودیم همه رو ده تا دوس داشتیم ... بزرگ که شدیم بعضیا رو هیچی ، بعضیا رو کم و بعضیا رو بی نهایت دوس داریم ...
بچه که بودیم قضاوت نمی کردیم و همه یکسان بودن ... بزرگ که شدیم قضاوتهای درست و غلط باعث شد که اندازه دوست داشتنمون تغییر کنه ... کاش هنوزم همه رو به اندازه ی همون بچگی ده تا دوس داشتیم ...
بچه که بودیم اگه با کسی دعوا می کردیم یک ساعت بعد از یادمون می رفت ... بزرگ که شدیم گاهی دعواهامون سالها تو یادمون مونده و آشتی نمی کنیم ...
بچه که بودیم بزرگ ترین آرزومون داشتن کوچیک ترین چیز بود ... بزرگ که شدیم کوچیکترین آرزومون داشتن بزرگترین چیزه ...
بچه که بودیم ، بچه بودیم ...
بزرگ که شدیم ، بزرگ که نشدیم هیـــچ ... دیگه همون بچـــه هم نیستیم .
خریت هایی که من تو زندگیم کردم خود خر نکرده!!!!!