صفحه:   4
نمایش:   91 - 120
تعداد کل صفحه:   5
تعداد کل موضوع ها:   139


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 4 5 

فرناز نخعی
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 06:15 ب.ظ

هدا نوشت:
 

 

دوستش دارم به پاکی و معصومیت بی پایان چشمانش

دوستش دارم به تمام وسعت آسمان پروانه های قلب

دوستش دارم و می پرستم آن چیزی را که می پرستد

دوستش دارم به خاطر کسانی که دوستش دارند

دوستش دارم نه به خاطر خودم بلکه فقط برای خودش

دوستش دارم به یاد روزهایی که با او بودم

شایدم به احترام دوستی گذشتیمان دوستش دارم

دوستش دارم با تمام خنده ها و گریه هایش

دوستش دارم تا دوستم بدارد

دوستش دارم به اندازه داستان بی پایان لیلی و مجنون های دنیا

دوستش دارم به حرمت قلب پاکش


هدای عزیزم
 

من هم دوستت دارم به اندازهء تمام محبتی که تو دلم جا میگیره.

خیلی خیلی دوستت دارم عشقم.


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 06:17 ب.ظ

هدا نوشت:
 

تمام گلای نرگس دنیا تقدیم مهربونیت فرناز جون

چون خودم عاشق گل نرگسم برات گل نرگس گذاشتم عزیزم



 

تو از کجا فهمیدی نرگش گل محبوب منه عزیزم؟

من عاشق نرگس شیراز ام. وقتی بوش بهم میخوره مدهوش میشم و هر وقت حس نوشتن کم میارم میرم یه دسته نرگش میخرم و بو میکنم، چون مطمئنم فوری احساساتی میشم!


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 06:18 ب.ظ

نازگل نوشت:
 

سلام فرناز جون

وقتی فهمیدم کتاب اوج آسمانت به چاپ دوم رسیده خیلی خوشحال شدم. دوست خوبم امیدوارم همین طوری پشت سر هم پله های ترقی رو طی کنی و به قله برسی. بعدش هم یواشکی دست مارم بگیری و بکشی بالا.

فرناز جون منتظر آثار بعدیت هستیم.

دوستت دارم



 

سلام نازگل جون

مرسی از محبتت عزیزم.

امیدوارم به زودی شاهد اوج گرفتن کتابهای زیبای تو دوست خوبم هم باشیم و چاپ صدمشو جشن بگیریم.

بوس و -0-


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1391 - 06:19 ب.ظ

هدا نوشت:
 



 

هدای مهربون و دوست داشتنیم

من هم ماهها رو با محبت بی دریغ و ناب تو سال میکنم

و چقدر زیبا هست این سالهایی که مهربونی در اونها جاریه

عاشقتم عزیزکم.


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 9
اعتبار: 6

121 مرتبه در 22 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 166 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مرداد 1391 - 03:12 ب.ظ

خانم نخعی عزیزسلام.

هزارباربهتون تبریک میگم کتاب انسوی مرزعشقتون لیاقتش این بودکه به این زودی به چاپ دوم برسه من خودم شخصاکه عاشقش هستم وارزوموفقیتهای خیلی بالاترروبراتون دارم.

سودابه امیرجهادی.


با تشکر از شماسودابه امیرجهادی.
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 تیر 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 17

371 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 458 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 03:58 ب.ظ

باسلام خدمت خانم نخعی ان سوی مرز عشق واوج اسمان رو خوندم واقعا عالی بود مخصوصا اوج اسمان که حرف نداشت پیچوندنای امید درعین حال عشق ورزیدنش به سیما منو یاد خیلی از رفت وامدهای شوهرم می انداخت وخلاصه دردسرتون ندم که یه هفته همش به شوهر جونم چپ چپ نگاه می کردم طوری که دیگه صداش در اومد و گفت چرا انقدر اخم می کنی به من خلاصه بعد از خوندن 2تا کتاب (عطر رازقی و1جرعه اب و..)کم کم از شدت اخمام بهش کم شد ولی هر چی یاد اوج اسمان میوفتم بازم بهش مشکوک میشم ها ها ها 

عضو سایت تاریخ عضویت: 27 تیر 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 17

371 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 458 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 03:58 ب.ظ

باسلام خدمت خانم نخعی ان سوی مرز عشق واوج اسمان رو خوندم واقعا عالی بود مخصوصا اوج اسمان که حرف نداشت پیچوندنای امید درعین حال عشق ورزیدنش به سیما منو یاد خیلی از رفت وامدهای شوهرم می انداخت وخلاصه دردسرتون ندم که یه هفته همش به شوهر جونم چپ چپ نگاه می کردم طوری که دیگه صداش در اومد و گفت چرا انقدر اخم می کنی به من خلاصه بعد از خوندن 2تا کتاب (عطر رازقی و1جرعه اب و..)کم کم از شدت اخمام بهش کم شد ولی هر چی یاد اوج اسمان میوفتم بازم بهش مشکوک میشم ها ها ها 

عضو سایت تاریخ عضویت: 31 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 63
اعتبار: 129

1560 مرتبه در 292 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3699 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 مرداد 1391 - 05:09 ب.ظ

 

سلام فرناز جون یکی از خوش اخلاق ترین و مهربون ترین نویسنده های سایتی . خوش به حال خانواده ت! دوستت دارم مثل کتابای قشنگت!


از خدا می خواهم آنگونه زنده ام بدارد که نشکند دلی از بودنم؛ وآنگونه بمیراند که به وجد نیاید دلی از نبودنم!
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 شهریور 1391 - 08:41 ب.ظ

بی بهانه که دوستت دارم
ناشیانه که دوستت دارم
من که لمست نکرده ام ،اما
می زنم حدس بعد یک کاما
بوسه های تو خاصیت دارد
دل برایت اهمیت دارد


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 شهریور 1391 - 12:07 ق.ظ

سلام به مهربونترین و خونگرمترین دوستم (بخدا بدون اغراق . هرکی فرناز گلم رو از نزدیک دیده باشه حسم رو درک میکنه )

اومدم برای عرض ارادت وتبریک .... با دوروز تاخیر روز دختر رو به خودمون و خودت تبریک بگم . بووووووووووووووووس


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 15 مرداد 1391

پیام های ارسالی: 59
اعتبار: 28

1181 مرتبه در 208 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1032 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 شهریور 1391 - 01:37 ق.ظ

سلام عزیز دلم:-*خوبی فرناز جونم؟

مزاحمت شدم خانم خانما حال و احوالی بپرسم، بعدشم بگم که چش مایی فرنازی:-*دهنتون رو شیرین کنید:)


جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 شهریور 1391 - 05:33 ب.ظ

سودابه نوشت:
 

خانم نخعی عزیزسلام.

هزارباربهتون تبریک میگم کتاب انسوی مرزعشقتون لیاقتش این بودکه به این زودی به چاپ دوم برسه من خودم شخصاکه عاشقش هستم وارزوموفقیتهای خیلی بالاترروبراتون دارم.

سودابه امیرجهادی.



 

سلام سودابه جون

از همهء دوستان عذرخواهی میکنم که خیلی دیر دارم جواب پیامای پر مهرتون رو میدم. این یکی دو ماه اخیر خیلی گرفتار بودم.

اط لطفت ممنونم عزیزم. من هم برت آرزوی موفقیتهای زیاد و زندگی پر بار رو دارم.


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 شهریور 1391 - 05:36 ب.ظ

مهناز نوشت:
 

باسلام خدمت خانم نخعی ان سوی مرز عشق واوج اسمان رو خوندم واقعا عالی بود مخصوصا اوج اسمان که حرف نداشت پیچوندنای امید درعین حال عشق ورزیدنش به سیما منو یاد خیلی از رفت وامدهای شوهرم می انداخت وخلاصه دردسرتون ندم که یه هفته همش به شوهر جونم چپ چپ نگاه می کردم طوری که دیگه صداش در اومد و گفت چرا انقدر اخم می کنی به من خلاصه بعد از خوندن 2تا کتاب (عطر رازقی و1جرعه اب و..)کم کم از شدت اخمام بهش کم شد ولی هر چی یاد اوج اسمان میوفتم بازم بهش مشکوک میشم ها ها ها 



 

سلام مهناز عزیزم

خوشحالم که کتابامو دوست داشتی.

و بیشتر خوشحالم که همهء پیامای اجتماعی و اخلاقی رو که سعی کرده بودم لابلای داستان اوج آسمون بگنجونم، درک کردی و منظورمو گرفتی.

البته هدف من مثبت بود، ازش برداشت منفی نکن! همهء مردا بی وفا نیستن و نباید به رفتارهاشون با دیدهء شک و تردید نگاه کرد. منظور من اون چند درصدی بود که اختیار دل و رفتارشونو ندارن و قدر مهر و محبت زنهاشونو نمیدونن و البته امیدوارم همه شون هم با دست زمونه مثل امید تنبیه بشن و اشتباهشونو بفهمن.

برات آرزوی موفقیت و زندگی شاد در کنار همسر و خانواده ات دارم عزیزم


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 شهریور 1391 - 05:38 ب.ظ

مرضیه جهان آرا نوشت:
 

 

سلام فرناز جون یکی از خوش اخلاق ترین و مهربون ترین نویسنده های سایتی . خوش به حال خانواده ت! دوستت دارم مثل کتابای قشنگت!



 

سلام مرضیه جونم

چوبکاری میکنی خانم! من اصلا و ابدا به پای تو دوست خوب و مهربونم با این اخلاق دوست داشتنیت نمیرسم.

برات آرزوی موفقیت دارم نازنین و منتظر کتابهای بعدیت هستم. کم کار شدی ها! حالا که به سلامتی از شر درس راحت شدی دیگه وقتشه تند تند کتابابی قشنگ برامون بنویسی عشقم.

بوووووووووووووووس


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 شهریور 1391 - 05:40 ب.ظ

هدا نوشت:
 

بی بهانه که دوستت دارم
ناشیانه که دوستت دارم
من که لمست نکرده ام ،اما
می زنم حدس بعد یک کاما
بوسه های تو خاصیت دارد
دل برایت اهمیت دارد


سلام هدا جون
 

چقدر تو روراست و مهربونی و نوشته ها و حرفات رنگ و بوی صداقت و سادگی داره، فقط خدا میدونه.

هر چقدر هم تلاش کنم نمیتونم در قالب کلمات بگم که من هم چقدر دوستت دارم و برام عزیزی. مطمئنم تو یکی از فرشته های خدا بودی که یه روز خدا صلاح دیده تو رو در قالب یک انسان بفرسته روی زمین.

از پشت مونیتور روی ماهتو میبوسم و امیدوارم به زودی بتونم باز از نزدیک ببینمت عزیزم.


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 شهریور 1391 - 05:42 ب.ظ

گندم نوشت:
 

سلام به مهربونترین و خونگرمترین دوستم (بخدا بدون اغراق . هرکی فرناز گلم رو از نزدیک دیده باشه حسم رو درک میکنه )

اومدم برای عرض ارادت وتبریک .... با دوروز تاخیر روز دختر رو به خودمون و خودت تبریک بگم . بووووووووووووووووس



 

سلام گندم عزیز و مهربونم

اهم اهم!!! این از اون سینه صاف کردنهای مواقعیه که آدمو تحویل بارون میکنن و قند داره تو دلش آب میشه!!!!!!

مرسی نازنینم، من هم با چند روز تاخیر روز دخترو به همه مون تبریک میگم.

دوستت دارم، عاشقتم. دلم هم برات یه ذره شده. بووووووووووووووووووس


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 شهریور 1391 - 05:44 ب.ظ

فرشته صفری دانالو نوشت:
 

سلام عزیز دلم:-*خوبی فرناز جونم؟

مزاحمت شدم خانم خانما حال و احوالی بپرسم، بعدشم بگم که چش مایی فرنازی:-*دهنتون رو شیرین کنید:)


سلام فرشته جونم
 

واقعا باید یه تبریک حسابی به مامان نازنینت بگم برای انتخاب این اسم با مسما برای تو، چون دست کمی از یه فرشتهء واقعی نداری. خوب و شیرین و مهربون و دوست داشتنی.

با این که هنوز سعادت دیدارتو نداشتم ولی تو دلم حسابی جا باز کردی و امیدوارم به زودی بتونم از نزدیک ببینمت.

قربون شکل ماهت بشم عزیزم.


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 شهریور 1391 - 06:20 ب.ظ

سلام به فرناز عزیزم

وقتی که اومدم به خونه ی تو سری بزنم ،چشمم به اولین پست این خونه افتاد که من برای آشنایی بیشتر با تو نازنین فرستاده بودم !یادش بخیر!چه زود گذشت،باورم نمیشه تو همین مدت کوتاه ماها اینقدر باهم صمیمی شده باشیم انگار که سالیانه ساله که آشناییم:))

دوستان پیشنهاد میکنم برین یه سری به پستهای قدیمی بزنین!چه روزهای خوبی بود! امیدوارم بتونیم یه بار دیگه اون حال و هوا رو اینجا تجربه کنیم.

قربانت.نیلوفر


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مهر 1391 - 12:01 ق.ظ

پاییز زیبا و عروس فصل هاست

 

برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست

 

خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست

 

هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل فصل قصه هاست . . .


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مهر 1391 - 08:57 ب.ظ

سلام به فرناز عزیزم

خیلی وقت بود به خونه خوشگلت سر نزده بودم عشقم دلم برات تنگ شده بود اومدم یک تک پا دم در ببینمت و برم

روی ماهتو می بوسم


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 2 مهر 1391 - 01:56 ق.ظ

 

فرنازعزیزم اینوازته دل میخوام برات

الهی هر کجا باشی وجودت بی بلا باشد ، سر و دستت علی گیرد ، نگهدارت خدا باشد .
 


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 مهر 1391 - 11:32 ب.ظ

nilofar نوشت:
 

سلام به فرناز عزیزم

وقتی که اومدم به خونه ی تو سری بزنم ،چشمم به اولین پست این خونه افتاد که من برای آشنایی بیشتر با تو نازنین فرستاده بودم !یادش بخیر!چه زود گذشت،باورم نمیشه تو همین مدت کوتاه ماها اینقدر باهم صمیمی شده باشیم انگار که سالیانه ساله که آشناییم:))

دوستان پیشنهاد میکنم برین یه سری به پستهای قدیمی بزنین!چه روزهای خوبی بود! امیدوارم بتونیم یه بار دیگه اون حال و هوا رو اینجا تجربه کنیم.

قربانت.نیلوفر



 

سلام نیلو جونم

من هم هر وقت این صفحه رو باز میکنم و اولین پست تاپیکم رو میبینم که تو نازنین فرستاده بودی، یاد اون روزا می افتم و بعدش به روزهایی که با هم تو این خونه گذروندیم فکر میکنم...

واقعا چقدر زود گذشت. مثل زندگی اینجا هم روزای خوب و بد داشتیم ولی واقعا درصد خوبهاش بیشتره. 

خوشحالم که با شماها همخونه شدم. 

مرسی که به تاپیکم سر زدی گلم. 


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 مهر 1391 - 11:33 ب.ظ

هدا نوشت:
 

پاییز زیبا و عروس فصل هاست

 

برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست

 

خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست

 

هرچه خواهی آرزو کن ُ فصل فصل قصه هاست . . .



 

سلام هدای عزیزم

مرسی از شعر پاییزی قشنگت.

امیدوارم قلبت همیشه بهاری باشه....


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 مهر 1391 - 11:36 ب.ظ

مریم جون نوشت:
 

سلام به فرناز عزیزم

خیلی وقت بود به خونه خوشگلت سر نزده بودم عشقم دلم برات تنگ شده بود اومدم یک تک پا دم در ببینمت و برم

روی ماهتو می بوسم



 

سلام سمانهء مهربون

دم در بده عشقم، این همه راه از کرج کوبیدی اومدی اونوقت میخوای از دم در برگردی؟ حالا که قدم رنجه کردی محاله بذارم زود بری. باید نهار افتخار بدی و مهمون من باشی.

مرسی که بهم سر زدی نازنین. راستی چه کار خوبی کردی مریم و مهسای ملوسک هم با خودت آوردی. آدم وقتی به قیافه های معصوم و دوست داشتنیشون نگاه میکنه حالش خوب میشه.

بوس محکم برای هر سه تاتون.


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 مهر 1391 - 11:37 ب.ظ

mahan.s نوشت:
 

 

فرنازعزیزم اینوازته دل میخوام برات

الهی هر کجا باشی وجودت بی بلا باشد ، سر و دستت علی گیرد ، نگهدارت خدا باشد .
 



 

سلام سمیه جون

مرسی مهربون، ممنون که به فکرمی و به خونه ام سر میزنی.

خیلی دوستت دارم عزیزم. من هم امیدوارم هر آرزویی برای من داری، خدا سر راه زندگی خودت هم قرار بده.


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 مهر 1391 - 10:13 ق.ظ

سلام به فرناز عزیزم

دلم برات تنگ شده منم اومدم سری بهت بزنم دیدم دوستان اومدن مگه میشه من نیام ناهارای خوشمزه نخورم برای همین مزاحمت شدم عزیز

دخترا که خوبن دلم برای اونام تنگ شده

میبوسمت بوس بوس بوس

به امید دیدار


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 مهر 1391 - 03:33 ب.ظ

افسانه نادریان نوشت:
 

سلام به فرناز عزیزم

دلم برات تنگ شده منم اومدم سری بهت بزنم دیدم دوستان اومدن مگه میشه من نیام ناهارای خوشمزه نخورم برای همین مزاحمت شدم عزیز

دخترا که خوبن دلم برای اونام تنگ شده

میبوسمت بوس بوس بوس

به امید دیدار


 

سلام افسانه جون

خوش اومدی عزیزم، منت گذاشتی که قدم رنجه کردی و به خونهء من پا گذاشتی نازنین. چی از این بهتر که تو و بقیهء دوستان تشریف بیارین و در خدمتتون باشم، دور هم بگیم و بخندیم و بخوریم و به اضافه وزن هم فکر نکنیم! مثل تو خانم خوش اندام!

دخترا هم شکر خدا خوبن، البته اگه سرماخوردگی مهر ماهو به حساب نیاریم! هر دوشون مشغول درس و مشقن و گاه هم دماغشونو میکشن بالا!!!

من هم متقابلا محکم ماچت میکنم عزیز دلم. بووووووووووووووووووس و -0-


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.
عضو سایت تاریخ عضویت: 15 مرداد 1391

پیام های ارسالی: 59
اعتبار: 28

1181 مرتبه در 208 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1032 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 مهر 1391 - 08:01 ب.ظ

سلام علیکم،با اجازۀ فرناز خانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم(به همین اندازه ن رو بکشید)

به قول برادرم،زیر سیبیل ما چه خبره؟

مهمونی اونم تنها تنهایی،شوخی کردی،قصدم فقط عرض ادب بود.

یه عالمه ماچ و فشار و خلاصه از این چبزا:))))))))))

دوست دارم فرنازی،چش مایی:-*


جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست.
mzm
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 74
اعتبار: 18

817 مرتبه در 193 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 735 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 آذر 1391 - 12:12 ب.ظ

سلام به فرناز عزیزم

خانمی چاپ دوم کتاب بسامه رو بهت تبریک میگم . امیدوارم همیشه موفق باشی و ما رو با کتابهای جدید و قشنگت مشعوف کنی تشویق

با منتظریم ما رو چشم انتظار نزارانتظار


دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با اتش نه می سوزند و نه خاکستر می شوند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 161
اعتبار: 493

3992 مرتبه در 664 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2647 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 آذر 1391 - 11:23 ب.ظ

فرشته صفری دانالو نوشت:

سلام علیکم،با اجازۀ فرناز خانــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم(به همین اندازه ن رو بکشید)

به قول برادرم،زیر سیبیل ما چه خبره؟

مهمونی اونم تنها تنهایی،شوخی کردی،قصدم فقط عرض ادب بود.

یه عالمه ماچ و فشار و خلاصه از این چبزا:))))))))))

دوست دارم فرنازی،چش مایی:-*


سلام با تاخیر!!!

چطوری عشقم؟ میبخشی پستتو دیر دیدم و دیر جواب دادم.

قدم شما رو تخم دو تا چشام.

بوس و بغغغغغغغغغغغغغغغغغغل هزار هزار تا. بغل کردن

 

 


من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.

<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 4 5 


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*