گیرم سلام ! … خوب چه ؟! بعد از سلام چه؟!!
حالا که داستان غزل شد تمام ، چه ؟!
گیرم رعایت ادبی سرد بین ماست
خانم ! بگو ! صداقت این احترام چه ؟!
می بینی از دهان غزل زخم می چکد !
خنجر کشیده ای که چه ؟! پس التیام چه ؟!
داش آکل نگاه تو وقتی که نارفیق
چاقوی روزگار بد بی مرام چه ؟!
دیدی که غم به حنجره ام تیغ می کشد
پس بوسه های سرخ تو کو ؟!… انتقام چه ؟!
فریاد می زدی که منم معتقد به عشق
هی حرف ، حرف ! کو عملت ؟! التزام چه ؟!!
گفتی : خطر ! سقوط ! دو گامی عقب ترک !
آخر چه فرق می کند این یک دو گام ؟… چه ؟!
گیرم عقب ترک برویم و عقب ترک ،
افتادنی که هست از آن سوی بام چه ؟!!
*
هی داد می زدم … و تو بی اعتنا به من !
حالا پس از سقوط …: چه گفتی ؟! … سلام ؟!! … چه ؟!!