صفحه:   6
نمایش:   151 - 180
تعداد کل صفحه:   20
تعداد کل موضوع ها:   578


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 

مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 تیر 1391 - 07:33 ق.ظ

 

 

وقتی گریبان عدم                    با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را                پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را               در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را            با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم            نه عقل بود ونه دلی
چیزی نمی دانم از این             دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن      دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا            از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم         شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و               عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو            نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این           دیوانگی و عاقلی

 


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 تیر 1391 - 07:56 ق.ظ

 

 

 

هرگز در زندگی این دو را ابراز نکنید

 

نخست، آنچه نیستید 

و 

دوم ، همه ی آنچه هستید!

 

 

                   ♡


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 تیر 1391 - 07:39 ق.ظ

 

جواب تست شناخت احساسات



پرنده ای که در اتاق شما به دام افتاد، نماد خوشبختی است. اما ناگهان تغییر رنگ داد

و در شما دلهره واضطرابی نسبت به ناپایداری خوشی و شادمانی بوجود آورد.


عکس العمل شما در این وضعیت نشان دهنده ی پاسخ شما به

مشکلات و بلاتکلیفی ها در زندگی واقعی است.


1. کسانی که گفتند پرنده سیاه باقی میماند دیدگاهی بدبینانه دارند. آیا شما باور دارید

اوضاع هیچ وقت بهبود نمی یابد؟ به یاد داشته باشید همیشه پایان شبه سیه سپید است.


2. کسانی که گفتند پرنده دوباره آبی میشود خوش بین و عمل گرا هستند.


شما باور دارید زندگی ترکیبی از خوب و بد است و مقابله کردن و سرسختی

 نشان دادن در برابر این واقعیت سودمند نیست. مشقات و ناملایمات را با

خونسردی می پذیرید و اجازه می دهید زندگی روال طبیعی خود را طی کند.


این دیدگاه باعث میشود از تلاطم ناملایمات و سختیها با موفقیت بیرون آیید.


3. کسانی که گفتند پرنده سفید میشود در برابر فشارهای زندگی مصمم و خونسردند.

شما در زمان بحران وقت خود را در تردید و دودلی تلف نمی کنید اگر وضعیت بغرنج

 شود ترجیح میدهی جلوی ضرر را بگیرید و به دنبال راه دیگری برای رسیدن به هدفتان

می گردی و در غم و اندوه گرفتار نمی شوید.این روش محتاطانه بدین معنی است

که اوضاع بطور طبیعی بر وفق مراد شما پیش خواهد رفت.


4. کسانی که گفتند پرنده طلایی میشود ، بی باک و نترس هستند. شما معنی بحران

 را نمیدانید برای شما هر بحرانی ، یک فرصت است. اما مواظب باشید

                     این اعتماد به نفس زیاد ، مرز بین شجاعت و حماقت را از بین نبرد!


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 تیر 1391 - 07:44 ق.ظ

سلام دوستای مهربونم.

اینم جواب تستی که هفته ی قبل گذاشته بودم. حالا با خودتون مقایسه کنین ببینین واقعاً با خصوصیات شما همخونی داره یا نه.

من خودم اولین باری که این تستو دیدم گفتم پرنده طلایی میشه. با خصوصیات اخلاقیم هم عجیب جوره. فقط خدا کنه این اعتماد به نفس زیاد مرز بین شجاعت و حماقتمو از بین نبره ( شکلک خنده)

دوستتون دارم. شاد باشین


مریم احمدی
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 تیر 1391 - 09:21 ق.ظ

من دو بودم . اما فکر کنم کله شق تر از این حرفها هستما!!!!!!!!!!


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 14 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 30
اعتبار: 20

947 مرتبه در 156 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 935 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 تیر 1391 - 12:27 ب.ظ

سلام مریم جون

من هم مثل شما گفتم که طلایی می شه .

من هم گاهی وقت ها خیلی شجاعانه با پیش امد ها برخورد می کنم و بعضی موارد هم شکست می خورم.

ممنون از تست خوبت.

بوس بوس بوس


گاهی فرار میکنم از فکر کردن به تو ، مثل رد کردن آهنگی که خیلی دوستش دارم .
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 تیر 1391 - 12:35 ب.ظ

سلام مریم جون من مصمم هستم اونم شدیدتازه بیشتروقتاازمصمم بودن زیادلجبازم میشم!!!!!!!!!!!!اماخونسرد!!!خیلی خونسردنیستم اصولازودعصبانی میشم وتصمیم میگیرم امانه تصمیم بداباهمون عصبانیت بازم سعی میکنم عاقلانه رفتارکنم !

به به چه دخترخوبیم من!!!


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 فروردین 1391

پیام های ارسالی: 24
اعتبار: 13

408 مرتبه در 95 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 102 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 تیر 1391 - 01:36 ب.ظ

 

سلام مریم عزیز

تست جالبی بود و به نظرم که از همه لحاظ درست بودچون به شخصیت من میخورد

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 تیر 1391 - 05:20 ب.ظ

سلام مریم گلی خوبی خانوم ؟

من هم گفتم طلایی که تقریبا خودمم : ) )

خانوم کم کم هنرارو رو می کنی باریکلا که انقد هنرمندی ، (در رابطه با نظرت در دل نوشته ) امیدوارم لباساتونو در شادی ها بپوشید .

پاینده باشی عزیزم .

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 تیر 1391 - 07:23 ب.ظ

سلام مریم جونم جواب تست خیلی جالب بود منم خیلی نترسم ولی یه موقع  هایی محتاطانه عمل میکنم ولی کلا  شجاعتم به ترسم میچربه و گاهی اوقات کار دستم میده .خدا کنه سرمو به باد نده :)))))


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 21 تیر 1391

پیام های ارسالی: 3
اعتبار: 9

110 مرتبه در 12 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 158 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 تیر 1391 - 11:29 ب.ظ

باسلام به خانم احمدی که خیلی مادوستش داریم .

اقامادیررسیدم ولی نخوندیم جریان چیه اول نظرمیزاریم بعدمیخونیم.

اتنامیگه طلایی من میگم ابی.

خانم احمدی شماخیلی باحالید پس کتاب بعدیتون کی میرسه .

چه تسته جالبی بودمامنتظرتسته بعدی هستیم.

اتناوتیناعضوسایت علی.


کسی باش که یک عمرکنارت بودن مثل یک لحظه ، ویک لحظه نبودنت مثل یک عمرباشه.
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 تیر 1391 - 09:36 ق.ظ

 

   

    تاریخچه پرچم کشورمان

 

  بر خلاف تصور اکثر عموم اولین پرچم ایران درفش کاویانی نبود بلکه اثر ذوق کورش کبیر بود. درفش کاویان زمانی درست شد که کاوه آهنگر شورش کرد و دودمان   ضحاک را بر باد داد. کاوه فریدون را بر تخت شاهی نشاد و فریدون هم که خیلی از برچیده شدن حکومت ضحاک خوشحال بود دستور داد پیش بند کاوه را که بر سر نیزه زده بودند تا مردم را تحریک به قیام کنند طلاکاری کنند و از آن به بعد شد درفش کاویانی! اکثراً فکر می کنند این پرچم اولین پرچم ایران بوده است. حالا جالب آن است که بدانید این درفش کاویانی را با لباس آن بنده خدا درست نکردند. آن فقط یک نماد بود. درفشی که از روی آن ساخته شد و به عنوان پرچم قرار گرفت، از دوختن پوست پلنگ به عرض 5 متر و طول 7 متر درست شد!

 تا زمانی که مسلمانان ایران را گرفتند این درفش کاویانی پرچم ایران بود. ولی مسلمان ها اجازه طرح پردازی را بر روی پرچم ندادند و ایران عملا بدون پرچم شد. پرچم سیاه جامگان و سرخ جامگان فقط یک رنگ داشت که هر چند پرچم الان لیبی هم فقط یک رنگ دارد ولی قبول کنید این دیگر اسمش پرچم نیست. برای همین سلطان محمود که به پادشاهی رسید دستور داد روی پرچم سیاه جامگان که طرح ذوق ابومسلم بود یک ماه طلا دوزی کنند. پسرش مسعود که آمد از این سوسول بازی ها خوشش نیامد و دید ماه خیلی رمانتیک است و به دردش نمی خورد رفت سراغ علاقه اصلیش. شکار شیر! سلطان مسعود که دید خیلی شیر دوست دارد سریعا یک شیر را به جای ماه به پرچم دوخت و از آن زمان تا قبل از انقلاب شیر شد نماد ایران.

در زمان خوارزمشاهیان سکه هایی زده شد که عکس خورشید بر پشت شیر بود که این به دلیل آیین مهرپرستی ایرانیان آن موقع بوده است که در این آیین خورشید بسیار مقدس بوده است. ولی هنوز تا زمان شاه خورشید باید صبر کنید.

 شاه طهماسب هم یک خورده در این واقعه اختلال ایجاد کرد و چون فکر می کرد که ماه حمل با نشان گوسفند خیلی پربرکت بوده است ( چون خودش متولد ماه حمل بوده است ) گوسفند را جایگزین شیر کرد. در بقیه آن دوران پرچم ایران یک پارچه سبز با نشان شیر و خورشید بود که شیر و خورشید انواع و اقسام حالات مختلف را در این دوران داشته اند. تا این که نادر ، شاه شد!

نادر شاه چند تا پرچم داشت ولی پرچم ایران را پرچمی سه رنگ قرار داد که از رنگهای پرچم فعلی تشکیل شده بود. در این پرچم که هنوز هم 4 گوش نشده بود و مثلثی بود یک شیر بود که خورشید از پشتش طلوع می کرد و در وسط خورشید عبارت الله الملک به چشم می خورد. این پرچم مادر پرچمهای جدید ایران شد!

آقا محمد خان که آمد یک سری کارهای اساسی روی پرچم انجام داد. مثلا پرچم را 4 گوش کرد و به دست شیر ایران یک شمشیر هم داد. به خاطر این که با نادر هم مخالف بود رنگ پرچم را یک رنگ کرد. اما امیر کبیر. امیرکبیر دلبستگی ویژه‌ای به نادرشاه داشت و به همین خاطر  پیوسته به ناصرالدین شاه توصیه می‌کرد شرح زندگی نادر را بخواند. امیرکبیر همان رنگ‌های پرچم نادر را قبول کرد ، اما دستور داد شکل پرچم مستطیل باشد و سراسر زمینه پرچم سفید، با یک نوار سبز به عرض تقریبی ۱۰ سانتی متر در قسمت بالایی و نواری سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پایین پرچم دوخته شود و نشان شیر و خورشید و شمشیر در میانه پرچم قرار گیرد. بدین ترتیب پرچم ایران تقریباً به شکل و فرم پرچم امروزی ایران درآمد.

 بعد از انقلاب مشروطه در مجلس برای مخالفت با روحانیون که استفاده از عکس را حرام می دانستند نمایندگان شیر را نماد حضرت علی اعلام کردند. مشخص است که دیگر هیچ ایرانی جرأت نداشت با نشان حضرت علی مخالفت کند و چون حضرت علی یک شمشیر داشت به اسم ذوالفقار پس به دست شیر یک شمشیر هم داده شد. در همان زمانها بود که توسط پهلوی ها تاج هم به پرچم اضافه شد.

و در آخر، زمان پیروزی انقلاب ایران پرچمی که توسط حمید ندیمی طراحی شده است و طولش یک و نیم برابر عرضش است و 22 بار الله اکبر در حاشیه ها دارد و کلمه ی الله در وسط آن به چشم می خورد به وسیله ی یک هیئت 18 نفره تایید شد.

( البته با عرض معذرت باید بگم که تمام این قسمتها عکس پرچمای مختلفی که مطرح شده رو داشت اما چون فایل خیلی سنگین می شد من خودم عکساشو حذف کردم)

 


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 تیر 1391 - 09:03 ق.ظ

 

آتنا و تینای مهربونم سلام. به خونه ی من خوش اومدین.

عزیزای دلم دیر رسیدن مهم نیس اصلاً نرسیدن مهمه  و خدا رو شکر که شما بالاخره رسیدین.

دخترای گلم از اینکه به جمع دوستای خوب و مهربون من پیوستین خیلی خوشحالم. امیدوارم بتونیم دوستای خوبی واسه هم باشیم.

خیلی دوستون دارم

بازم به من سر بزنین.


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 تیر 1391 - 09:04 ق.ظ

 

تلاش کنیم ندیده ها را ببینیم

دیدن آنچه که همه می بینند هنر نیست!

 

 

  ♡

 


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت:

پیام های ارسالی:

مرتبه در ارسال مورد تشکر قرار گرفته. مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 تیر 1391 - 02:29 ب.ظ

باسلام به خانم احمدی خوبم.

یاا...گویان به حریم وخانه شماپامیگذاریم که مبادابی حجاب عشق باشید.

دیدن نادیده هاچشمی به وسعت افاق میخواهد(باشدکه نصیب شود).

مویدونامدارباشیدشریف.

عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 تیر 1391 - 09:34 ق.ظ

هیچگاه

فراموشت نخواهم کرد

.

.

.

صدایت هر لحظه در گوشم زمزمه می شود

و

نگاهت در ذهنم مجسم

اما ...

اما من تو را می خواهم

نه خیالت را


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 تیر 1391 - 07:37 ب.ظ

           سخنی درباره ی پرسش های بی پاسخ

 

عزیز دلم!

پرسش های مطرح شده در این بخش زیر نظر گروهی از متخصصان روانشناس و با جستجو درکلیه ی کتابهای موجود در این علم به منظور شناخت و تحلیل درون و گشودن گره های کور روح و روان و هزار توی افکار و خصایص شما انتخاب و برگزیده شده است.

ابتدا سعی کنید در خلوت خود و با صدایی که خودتان بشنوید پرسش ها را خوانده و با همان آهنگ صدا جواب دهید. مطمئن باشید اگر بخواهید صادقانه و با صدای بلند پرسش ها را جواب دهید به ده سؤال بیشتر نمی توانید جواب دهید.

اما برای آن که بتوانید به ذات سخت و به ظاهر آسان پرسش ها پی ببرید.  چند سؤال را انتخاب نموده سپس در جمع یاران و دوستان آن را مطرح کنید و از یکایک آنها بخواهید که خیلی سریع جواب دهند.

برایتان حیرت انگیز خواهد بود که با حالات مختلفی مثل: خشم، حیرت، سکوت، خنده، شرم و گاهی گریه ی آن عزیزان مواجه می شوید.

 

دوستای عزیزم!

 تصمیم گرفتم در این بخش هر هفته چهارشنبه ها با ده تا پرسش بی پاسخ به سراغتون بیام. در این بخش هیچ احتیاجی به جواب دادن روی صفحه نیست. چون این پرسش و پاسخ ها یه چیز خصوصی محسوب میشه و جواب هر کسی مال خودشه.

فقط خواهش می کنم به خودتون صادقانه جواب بدین. با خودمون که رودرواسی نداریم. داریم؟ جواب این سؤالا رو فقط خودمون می بینیم. پس بهتره صادقانه رفتار کنیم. راستی چون تعداد سؤالا زیاده اگه دوس دارین می تونین از همین اول سؤالا رو برای خودتون تو یه دفتر بنویسین. این جوری هر وقت دلتون بخواد می تونین بهشون سر بزنین.

 توجه:

 لطفاً اگه از این بخش خوشتون اومده بیاین بگین که بدونم ادامه بدمش یا قطعش کنم.

ممنون از لطفتون

 


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 تیر 1391 - 07:40 ب.ظ

       

 چهارشنبه 28 تیر ماه    

       

          پرسش بی پاسخ

 

 

 لطفاً صادقانه جواب دهید

1-  اگر از زندگی شما فیلم برداری می کردند و آن فیلم را برای همه نمایش می دادند، آیا از دیدن بعضی از صحنه ها خجالت می کشیدید؟ چرا؟

2-  اگر زمان مرگ شما فرا رسیده باشد و فرصت یک تلفن زدن داشته باشید، به چه کسی تلفن می زنید، چه می گویید؟

3-  تا کنون چند بار به نفس خود گفته ای ، نه.

4-  تا حالا چند نفر از افرادی که به تو بدی کرده اند را بخشیده ای؟

5-  تا کنون چند بار در تشییع جنازه ی خود شرکت کرده ای؟

6-  شیرین ترین اتفاق زندگی ات چه بود؟ چرا؟

7-  آخرین کاری را که برای رضای خدا کرید کی بود؟ چرا؟

8-  به یاد عزیزانت یک لحظه چشمانت را روی هم بگذار. اولین چهره ای که به نظرت می آید کیست؟ چرا؟

9-  همین حالا دوست داری به حال چه کسی گریه کنی؟ چرا؟

10-                   همین حالا دوست داری به چه کسی بگویی دوستش داری؟ چرا؟

 


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 تیر 1391 - 10:35 ب.ظ

عجب استقبال پر شوری بچه ها !!!!!

جریان چیه؟ حتی یه نفر هم نیومده بگه این سؤالا رو ادامه بدم یا نه ( شکلک گریه)


مریم احمدی
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 تیر 1391 - 12:18 ق.ظ

مریم جون حالم اساسی گرفته شد و اشکم دراومد . نمیدونم چرا احساس کردم در حق مامانم خیلی کوتاهی میکنم .

ممنونم .بووووووووووووووس


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 137
اعتبار: 178

2489 مرتبه در 495 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1278 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 تیر 1391 - 01:08 ق.ظ

سلام خانم احمدی

نه ادامه بدین این بخش از تالار که مربوط به شما میشه خیلی متفاوته

یعنی همین سوالا و تستهایی که میذارین فضای تالارو از یک نواختی دراورده

پس همین روش و ادامه بدین.


insta:behzadabedini
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 تیر 1391 - 02:34 ق.ظ

سلام

بچه ها پس جواباتون کو؟ یعنی تو پ خ جواب بدیم ؟ ولی من حاضرم داوطلب بشم و همینحا جواب بدم : )

مریم جونم منم یاد مامان و ایثار های مادرانش تو زندگی افتادم .

حالا جوابام

1)خوب معلومه  آدم داره زندگی خصوصی می کنه نه همگانی،بعدم اگر بدونم داره فیلم برداری میشه که نه چرا خجالت ؟ ولی اگر واقعا زندگیه خصوصیه که حتما آدم برا خودش خلوت هایی داره دیگه خوب : )

2) مامان جونم ، تشکر برای همه لطف هاش وخداحافظی و البته خیلی حرفای نگفته : )

3)چون خدارو شکر نفس زیاد شیطونی ندارم زیاد پیش نیومده ولی اگرم بخواد شیطونی کنه تندی یه نگاه و یه تذکر آرومش می کنه : )

4)خوشبختانه اصلا کینه ای نیستم و تو قلبم نگهشون نداشتم ولی واقعا تو ذهنم جا خوش کردن و هیچ جوری هم پاک نمیشن .

5) نمیدونم چدا اصلا دوست ندارم فکرشو کنم ، آخه پسرم چی میشه  ؟ عزیزانم ، نه واقعا تصورشم برام سخته . الان دارم پارسا رو تصور می کنم گریه می کنه مامانشو می خواد ، نه بچم گناه داره : ( ( باور کنید بغض کردم صحنه سختیه نه تنها برای بچه خودم برا همه . بگردم اون مامانایی که همینجوری ناغافل پرپرشدن : (

6)قبولی دانشگاه - تولد پسرم : )

7)کمک به ...     علتشم که کاملا معلومه گرفتاری همنوعم و رضای خدا : )

8)پسرم بعد مامانم

9) یکی از اقوامم که واقعا دو روز پیش تو مولودی خودش برا حاجتهای دلش گریم گرفت .خدا کمک همه بکنه .

10)در حال حاضر دست به نقد تر تر از همه خود خداس : )

مریم جونم اینم نظرات من ، واقعا هر چی همون لحظه به ذهنم رسید نوشتم . ولی من اون سری سوالارو بیشتر دوست داشتم : )

قربانت عزیزم . ولی خودمونیما عجب جسارتی کردم همه چیزو رو کردم : )

عضو سایت تاریخ عضویت:

پیام های ارسالی:

مرتبه در ارسال مورد تشکر قرار گرفته. مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 تیر 1391 - 04:47 ق.ظ

باسلام به همه خوبان مخصوصا خانم احمدی خوبم.

به این مطلب اعتقاددارم که بعضی رخدادهانمیتونه تصادفی باشه ودرورای قضیه مطلبی هست که شایدازان غافل باشیم مثل حکمتهایی که اغلب نمیدونیم چیست وبرخی روبعدازگذرزمان وبرخی روشایدهمان لحظه متوجه بشیم وگاهی فکرمیکنیم تصادفی بوده واصلا توجه نداریم حالا درهرصورت خواندن ودیدن وتعمق دراین تست یا سوال یاهرچه که خانم احمدی عزیزنامش روگذاشته تواین وقت سحروتواین حالت خاص دعاوشایدنیایش یک تلنگرحداقلی ،حداقل برای من بی مقداربود،باشدکه همگی حتی برای اندک لحظه ای به خوداییم..........................

باسپاس ازخانم احمدی خوبم برای هدیه کردن این لحظه سیب ورازقی.

مویدونامدارباشیدشریف.

عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 تیر 1391 - 07:26 ق.ظ

 

سلام دوستای مهربونی و آسمونی من.

ممنون گندم جون که اومدی و نظرتو گفتی.  

ممون بهزاد خان که هم نظر دادی و هم با گفتن متفاوت بودن تاپیکم برای ادامه ی راه بهم قوت قلب دادی.

ممنون نغمه ی خوشگلم که جسارت به خرج دادی و جوابا رو روی صفحه نوشتی. و لی عزیزم اصلاً چنین جسارتی لازم نیود. چون جواب سؤالا شخصیه و مال خودته حتی احتیاجی نیس که به من جواب خصوصی بدی چون این پرسشا از اسمش هم معموله پرسشاییه که همیشه یه جورایی دلمون می خواد از زیر پاسخ دادن بهشون فرار کنیم . پس این پاسخا رو باید به قلب خودت بدی. گفتی از اون سؤالا بیشتر خوشم میاد درست نفهمیدم منظورت چیه. منظورت همون تست روانشناسیس؟ نگران نباش از اونام تا دلت بخواد دارم. تازه نامرد من کی جوابتو ندارم؟ اگه یه جواب کوچولو هم شده با تشکر یا پیم خصوصی واست نوشتم البته به شرطی که چیزی برام نوشته بشی. ولی چشم از این به بعد مخصوص تو زیاد زیاد می نویسم حال کنی. مث الان. حالا خوشحال شدی جیگر؟؟؟؟؟؟

و ممنون شریف جان که کارمو با اومدن و پیام گذاشتنت تأیید کردی. خیلی خوشحالم که راضی بودی. پس لطفاً در اون لحظات ملکوتی که به عمق درون پاک و بی آلیشت سفر می کنی واسه منم دعا کن.

خیلی دوستتون دارم.

موقع دعای سحر و اذن مغرب منو فراموش نکنین. التماس دعا

 


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 فروردین 1391

پیام های ارسالی: 24
اعتبار: 13

408 مرتبه در 95 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 102 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 تیر 1391 - 01:12 ب.ظ

خیلی خوبه خانم مریم عزیز

بنده هم موافق این تستها هستم .......جواب به این سوالها یک خورده ناراحتم کرد...ولی در کل خوب بود

مرسی بسیار زیاد

عضو سایت تاریخ عضویت: 5 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 2
اعتبار: 3

38 مرتبه در 8 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 31 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 تیر 1391 - 03:31 ب.ظ

خانم احمدی دستتون دردنکنه من به اون قسمت تشیع جنازه بارهافکرکرده بودم یعنی به شب اول قبرکه خیلی هم باعث خودسازی میشه وبه قول شریف عزیزخوبه ادم یک وقتهایی به خودش بیاد.

دستتون دردنکنه به موقع این تست روگذاشتید.


انسان بودن وانسانی زندگی کردن کارهرکسی نیست این مقوله به نیات ودلها مربوط است نه به پست ومنسدومقام.
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 تیر 1391 - 03:33 ب.ظ

سلام مریم جونم

چه سوال های جالبی ادم رو به عمق وجود خودش هدایت می کنه دوست دارم در موردشون بیشتر بدونم ممنون از مطالب جالب و خوندنی و آموزنده ات عزیزم

بوس و بغل هوارتا-0-


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
عضو سایت موقعیت: 23
تاریخ عضویت: 8 مهر 1390

پیام های ارسالی: 51
اعتبار: 67

1218 مرتبه در 223 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4577 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 تیر 1391 - 07:07 ب.ظ

sسلام مریم جون

من همون روز اول که سوالا رو گذاشتی خوندم اما چون فکر میکردم باید بیام بنویسم و برام سخت بود نوشتن چیزی نگفتم مطمئن باش هر چی بذاری حتما میخونیم و فکر م میکنیم دستت درد نکنه التماس دعا


به پندار تو جهانم زیباست جامه ام دیباست دیده ام بیناست زبانم گویاست قفسم هم طلاست بر این ارزد که دلم تنهاست
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مرداد 1391 - 06:26 ق.ظ

               زنگ تفریح

 

 

 

 

 

 

 

 

    به غضنفر می گن : با ارّه برقی 100 تا درخت قطع کن.

   96 تا قطع می کنه خسته می شه.

   بهش می گن:  پاشو روشنش کن 4 تا دیگه بیشتر نمونده،

   می گه: اِ ... مگه روشنم می شه

 


مریم احمدی
عضو سایت تاریخ عضویت: 8 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 49
اعتبار: 61

1582 مرتبه در 293 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2325 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مرداد 1391 - 04:14 ب.ظ

خانوم احمدی نازنین: سلام

من خیلی شرمنده و البته بسیار پشیمونم که چرا تا به امروز به این بخش و تاپیک شما دوست عزیزم سر نزدم تقریبا پست های دوستان رو از صفحه اول تا به آخر مرور کردم. واقعا فضای جالبیه بازم افسوس...

راجع به "قسمت" می خواستم بگم ما برای اون هدفی که مدنظرمونه اول به خدا توکل کنیم بعد باید تلاش کافی بکنیم، اگر خدا نخواست و بهش نرسیدیم اون وقت پس یا صلاحمون نیست و یا شاید صبر ما کمه و وقت لازمه تا به هدف برسیم... و اگر رسیدیم میگیم خدایا شکرت

تست های روانشناسی که مطرح می کنید خیلی هیجان انگیزن به خصوص سوال اون پرنده که جوابش به شخصیت من خیلی خیلی نزدیک بود.

این سوال هایی که مطرح کردید رو هم من باهاش موافقم راستش باعث شد برای جواب دادن بهشون یه کمی بیشتر به اطرافم توجه کنم.

خلاصه کم کاری منو ببخشید انشاالله بتونم از این به بعد بیشتر به این بخش سر بزنم.

 

ماندگار باشید.

 


بی انتهاترین جاده دنیا، جاده معرفت است و کمتر کسی قادر به پیمودن آن است... آهای تو که آخر جاده ای سلام...

<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10  ...


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   3 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*