ادریس
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 بهمن 1390 - 12:25 ق.ظ

صورت مادر از عصبانیت سرخ شد و گفت:آقای صامت خواستند که شما با هم صحبت کنید؛پس آقا ادریس را به حیاط ببر

در حالی که بلند می شدم زمزمه وار گفتم:دیگر در حیاط سبزی برای خوردن نمانده که او بخورد.

مادر ادریس که تقریبا شنیده بود چه می گویم پرسید:چی می گویی عروس قشنگم؟

گفتم:آقای صامت بفرمایید حیاط سبز مارا ببینید.

ادریس همانطور که ساکت و صبور در جایش نشسته بود و انکار هیچ صدایی را نمی شنیدکمی بعد راحت و بی خیال گفت:همه چیز باید طبق رسوم انجام شود من می خواهم خواهش کنم که ایشان اول برای مان چای بیاورند

-ادریس؟!

-مادر چرا تعجب کردید ما آمده ایم خواستگاری کنیم و خواستگاری با چای آوردن شروع می شود و با صحبت تمام می شود یعنی شما می خواهید ما اول تمام کنیم بعد شروع کن؟

.............................................

.................................................................

 


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
Ana
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 دی 1390

پیام های ارسالی: 97
اعتبار: 96

2629 مرتبه در 456 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2332 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 بهمن 1390 - 02:21 ق.ظ

ادریس خودش را در آغوش عمار خان انداخت و با خوشحالی گفت:پدر من امشب بهترین هدیه را گرفتم.من عشق را هدیه گرفتم و احساس خوشبختی میکنم.

چشمکی به عمار خان زدم و گفتم:اما من امشب با خانواده ام به خانه شان می روم.

ادریس از عمارخان فاصله گرفت و با ناباوری نگاهم کرد و عمارخان پرسید:با هم مشکلی حل نشده دارید؟   گفتم:من هنوز نمی دانم که ادریس واقعا دوستم دارد یا برای رفع احتیاجش من را می خواهد چون او فقط برای رفع احتیاجش با دیگران رابطه برقرار میکند. ادریس کمی لپ هایش را باد کرد و گفت:من باید بروم و با فرشته صحبت کنم.

بعد با صدای بلند خندید. عمارخان در حالی که گوش ادریس را میچرخاند به او گفت:تو خودت هنوز تکلیفت را نمی دانی؟

ادریس با خنده گفت:مگر اشکالی دارد الان زیباترین فرشته زندگیم در مقابلم ایستاده ,من باید با او صحبت کنم و به او بفمهمانم که من آدم محتاجی نیستم

                                     فقط عاشقم .......


هیچ کس همراه نیست.....تنهای اول



کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*