سلام به همه دوستان عزیز
کتابش خییییییییلی قشنگ بود,شایان رو خیلی دوست داشتم,وای چه صبر و تلاشی کرد برای بدست آوردن مهتاب ,واقعا قابل تقدیر بود,مامان بزرگ و دایشو هم دوست داشتم,گاهی مهتاب لج من و در می آورد با این پافشاریها و لجبازیهاش,اما خب مهتاب بود دیگه ,شروین نامرد مگه دستم بش نرسه(شکلک عصبانی)اما رو هم رفته همه چیش خوب بود, مشاعره ها برام جالب بود ,به خصوص شعر: می تراود مهتاب ,می در خشد شب تاب ,نیست یکدم شکند خواب به چشم کس و لیک ,غم این خفته چند خواب در چشم ترم میشکند ,عاشق اسم کتابم,پر محتوا و راز آلود به خصوص طرح جلدش. مرسی نیلوفر جون,مرسی طاهره جون,مرسی کانون شیوا ,مرسی خانم رضا پور(به قول راسپینای عزیز بووووووس).
هیچ کس همراه نیست.....تنهای اول