صفحه:   1
نمایش:   1 - 30
تعداد کل صفحه:   2
تعداد کل موضوع ها:   55


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 

نفیسه سنگدوینی ( صمیم )
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 فروردین 1391 - 08:13 ق.ظ

با تشکر از کاربر گندم که یادآوری کردند برای ایجاد این تاپیک. خانم نفیسه سنگدوینی ( صمیم ) نویسنده کتاب سکوت سرد می باشند. این کتاب در زمستان 90 به چاپ رسید و از جمله کتابهای موفق می باشد.

عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 فروردین 1391 - 09:07 ق.ظ

خانم صمیم امید وارم همیشه موفق باشید

بوووووووووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووووووس

 


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 فروردین 1391 - 11:43 ب.ظ

admin2 نوشت:
 

با تشکر از کاربر گندم که یادآوری کردند برای ایجاد این تاپیک. خانم نفیسه سنگدوینی ( صمیم ) نویسنده کتاب سکوت سرد می باشند. این کتاب در زمستان 90 به چاپ رسید و از جمله کتابهای موفق می باشد.



 

سلام

ممنونم


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 فروردین 1391 - 11:44 ب.ظ

گندم نوشت:
 

خانم صمیم امید وارم همیشه موفق باشید

بوووووووووووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووووووس

 



 

سلام گندم جون

با یک دنیا تشکر منم برات آرزوی موفقیت و سربلندی میکنم عزیزم

 

 


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 فروردین 1391 - 12:08 ب.ظ

سلام نفیسه جان به امید موفقیت های  بیشتر

بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 37
اعتبار: 35

801 مرتبه در 136 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 334 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 فروردین 1391 - 11:49 ب.ظ

 سلام نفیسه عزیز 

کتابت رو خوندم خیلی قشنگ بود امیدوارم تو کارهای بعدیت هم موفق باشی


مثل ساحل آرام باش ،تا دیگران مثل دریا بیقرارت باشند
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 فروردین 1391 - 12:01 ق.ظ

من که از همون اول اعلام موضع کردم و گفتم خیلی رمانت رو دوست دارم نفیسه جون-0- خودت هم که خیلی گلی عزیزدلم-0-

به امید موفقیت های روز افزونت عزیزم-0-


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 فروردین 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 9

589 مرتبه در 105 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 671 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 فروردین 1391 - 01:08 ق.ظ

سلام

نفیسه جون کتابت خیلی زیبا بود عاشق سردی پسرا بودم به خصوص اشکان و کیارش منتظر اثر بعدی تو هستم عزیزم...


"دلم گرفت ای همنفس پرم شکست تو این قفس " "تو این غبار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس"
عضو سایت تاریخ عضویت: 9 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 4
اعتبار: 8

90 مرتبه در 20 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 102 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 فروردین 1391 - 10:11 ب.ظ

خانم صمیم  دوستتون دارم . با این که کتاب اول خالی از اشکال نبود اما خوب بود . به امید کتابهای طلایی تر


وعده ی موعود نزدیک است
عضو سایت موقعیت: اتاوا
تاریخ عضویت: 4 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 3
اعتبار: 5

34 مرتبه در 8 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 17 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 فروردین 1391 - 11:26 ب.ظ

سلام

هنوز کتابتونو نخوندم ولی از شخصیت خودتون خوشم اومده و حدس میزنم کتابتون هم قشنگ باشه.

براتون آرزوی موفقیت میکنم.


پشت دریا شهریست...
عضو سایت تاریخ عضویت: 1 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 4
اعتبار: 8

57 مرتبه در 12 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 25 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 فروردین 1391 - 05:53 ب.ظ

با عرض سلام

کتاب زیباتون رو خوندم و لذت بردم و منتظر آثار بعدیتون هستم.


زندگانی سفر کوتاهی از نقطهء صفر است که گاهی در همان جا به پایان می رسد و گاه آخر سفر در بینهایت خواهد بود.
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 خرداد 1391 - 10:32 ب.ظ

سلام نفیسه جون خوبی خانمی کم پیدای در تالار  امیدوارم

حضورت پررنگ تر باشه در این جمع دوستانه

اومدم بگم دوست دارم بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 خرداد 1391 - 11:41 ق.ظ
سلام به هدای دوست داشتنی امیدوارم خوب و سرحال باشی به خاطر حضور محوم متاسفم زمان امتحاناتمه هم مشغول درسم هستم هم رمان جدیدم قول میدم به محض فارغ شدن از امتحاناتم به موقع سر بزنم خیلی خیلی دوست دارم روی ماهتو می بوسم عزیزم
"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 خرداد 1391 - 07:37 ب.ظ

سلام نفیسه عزیزم دلم برات تنگ شده

میدونم مشغول امتحانات هستی فقط خواستم برات آرزوی موفقیت کنم .

موفق و موید باشی هم تو امتحانات هم تو نوشتن رمان جدیدت .

هنوز موفق به خوندن سکوت سرد نشدم ببخش در اولین فرصت میخونمش عزیزم .

دوستت دارم از راه دور میبوسمت . 


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 تیر 1391 - 10:15 ب.ظ

سلام به تموم دوستان گلم

و یه سلام ویژه هم خدمت دوست عزیزم افسانه

ممنون که به یادم بودی

بالاخره امتحاناتم تموم شد و راحت شدم

از این به بعد خیلی بیشتر به سایت سر میزنم و بیشتر تو نظرات و بحثها شرکت میکنم

دوستون دارم


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 تیر 1391 - 08:26 ب.ظ

این قلب گل رز تقدیم میکنم با تمام وجود به نفیسه عزیزم

همیشه در قلبمی


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 7 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 9
اعتبار: 28

261 مرتبه در 59 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 377 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 تیر 1391 - 09:46 ب.ظ

نفیسه قشنگم سلام .فکر نکن بی خود میگم قشنگی نه عکس قشنگت رو کنار بچه های مهربون تالار دیدم ولطفت که شامل حالم شد واقعا کمکت تاثیر گذار بود.امیدوارم کتابم رو بخونی وخوشت بیا منتظر نظرارزشمندت هستم می بوسمت و مواظب خودت باش.


دلم به بهانه همیشگی گریست ! بگذار بگرید و بداند هر آنچه خواست همیشه نیست.
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 تیر 1391 - 08:44 ب.ظ
هدای مهربونم از اینکه به من لطف زیادی داری خیلی خوشحالم و از صمیم قلبم ازت تشکر میکنم
"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 تیر 1391 - 08:48 ب.ظ
زهرای دوست داشتنی تو هم مثل بقیه دوستان به من لطف داری و به خاطر تعریف مبالغه آمیزت ممنونم بابت اون اطلاعات هم خوشحالم به دردت خورد و موثر بود موفق باشی عزیزم
"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت تاریخ عضویت: 19 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 30

479 مرتبه در 108 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 829 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مرداد 1391 - 10:23 ب.ظ

اول سلام

نویسنده جون خوش ذوق و قریحه ایران حالت خوبه؟

باور نمیشه با نویسنده ای آشنا شم که از خودم کوچیکتره!

راستش من کتاب شما رو خریدم با یه عالمه کتاب دیگه اما متاسفانه به شدت کمبود وقت دارم و حدودا تا 20 مرداد نمیتونم سراغ کتاب برم

به خاطر قلم گیراتون بهتون تبریک میگم شاید بگید تو که کتابمو نخوندی از کجا قلم منو میشناسی؟

باید بگم قبل از خرید این کتاب من سری به سایت زدم و 5خط اول خلاصه کتابتو خوندم و بی نهایت عاشقش شدم احساس کردم شخصیت کتاب مثله خودمه و این کتابیه که من دنبالش بودم حالا وقتی خوندم باز میام و میگم  شخصیت داستان شبیه منه یا نه

از خدا موفقیتت رو خواستارم عزیزم 


سر به هوا نیستــــم امــــا... همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم!حال عجیبـــی ست... دیدن همان آسمان که شاید "تو" ... دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مرداد 1391 - 10:33 ب.ظ

 

سلام به غزاله ی عزیزم

از اینکه محبتت شامل حالم شده و به زودی کتابمو میخونی بسیار بسیار خوشحالم

فکر کنم کم سن و سال ترین نویسنده باشم اگه اشتباه نکنم امیدوارم نوشته هام در حدی باشه که به دل تو و بقیه دوستای خوبم بشینه.

تموم تلاشمو برای هر چه بهتر شدن نوشته هام میکنم

موفق و پیروز باشی عزیزم

صمیم


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
mzm
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 74
اعتبار: 18

817 مرتبه در 193 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 735 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 مرداد 1391 - 11:23 ب.ظ

سلام به نویسنده کتاب قشنگ سکوت سرد، نفیسه عزیزم

عزیزم می خواستم به شما برای کتاب قشنگتون و قلم جادویی تون تبریک بگم .من سکوت سردو خیلی دوست دارم عاشق شخصیت سرد کیارشم و معتقدم که نام کتابتون با متن داستان خیلی بهم میان . امیدوارم همواره در همه مراحل موفق باشید و بی صبرانه در انتظار کتاب های جدیدتون هستم . پس دوستدارانتون رو چشم انتظارنزارید.

ممنون مریم


دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با اتش نه می سوزند و نه خاکستر می شوند .
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 03:24 ب.ظ

 

سلام به دو دوست خوبم نویسنده ی تازه کار و مریم عزیزم

نویسنده جان هرطور راحتی با من صحبت کن از اینکه اینقدر هم کوچولو هستم متاسفم :)

اگر سری به پروفایلم بزنی متوجه میشی که کی و چطوری این کتاب رو نوشتم عزیزم...

 

مریم جون ممنونم از تعریفت . خوشحالم دوست داشتی و بسیار ممنونم که وقت گذاشتی و خوندی .

 

لحظه هاتون رویایی - صمیم


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 تیر 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 17

371 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 458 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 07:28 ب.ظ

باسلام خدمت خانم صمیم از صمیم قلب براتون ارزوی موفقیت دارم ولی با اجازهی همه ی دوستداران  کتابتون من از این کتاب خوشم نیومد اصلا قصد جسارت ندارم ولی گذشته از سوزه که تکراری بود نصف کتاب بدون هیچ اتفاق خاصی فقط مزه پرونی های شایان بود  وچیزی که برای من ناخوشایند بود اینکه پسرای داستان که همه تحصیلات غالی داشتند خیلی اهل کتک کاری بودند مثلا یه جا پویا فقط به خاطر یه سو تفاهم چنان شایان وزد که 2روز بستری بود یا کیارش تبسم رو به خاطر یه سو تفاهم که تازه اگه درست هم بود مربوط به قبل از ازدواج بود چنان زد که 1هفته بیهوش بود یه جورایی ابروی هرچی ادم حسابی بود برد ضمنا 6تا شخصیت مطرح داشت که برای هر مناسبتی که پیش میومد نفری نیم صفحه لباساشون توضیح داده می شد امیدوارم که ناراحتتون نکرده باشم وبه امید کارهای بهتروپرمحتواترشماموفق باشید

عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 مرداد 1391 - 07:48 ب.ظ

مهناز نوشت:
 

باسلام خدمت خانم صمیم از صمیم قلب براتون ارزوی موفقیت دارم ولی با اجازهی همه ی دوستداران  کتابتون من از این کتاب خوشم نیومد اصلا قصد جسارت ندارم ولی گذشته از سوزه که تکراری بود نصف کتاب بدون هیچ اتفاق خاصی فقط مزه پرونی های شایان بود  وچیزی که برای من ناخوشایند بود اینکه پسرای داستان که همه تحصیلات غالی داشتند خیلی اهل کتک کاری بودند مثلا یه جا پویا فقط به خاطر یه سو تفاهم چنان شایان وزد که 2روز بستری بود یا کیارش تبسم رو به خاطر یه سو تفاهم که تازه اگه درست هم بود مربوط به قبل از ازدواج بود چنان زد که 1هفته بیهوش بود یه جورایی ابروی هرچی ادم حسابی بود برد ضمنا 6تا شخصیت مطرح داشت که برای هر مناسبتی که پیش میومد نفری نیم صفحه لباساشون توضیح داده می شد امیدوارم که ناراحتتون نکرده باشم وبه امید کارهای بهتروپرمحتواترشماموفق باشید



 

سلام به شما دوست خوبم

دوست عزیزم گرچه اینجا جای درستی برای بیان این موضوع نیست و باید به تاپیک رجوع میکردین اما من همینجا جوابتونو میدم.

اول از همه بگم که بسیار متاسفم از اینکه این کتاب مورد توجهتون قرار نگرفت . من خودم قبل از نویسنده بودن یک خواننده ی رمان هستم و بیشترین وقت زندگیم رو صرف خوندن کتب مختلف کردم . سوژه ی خیلی از رمانها تکراریه ولی سبک و قلم نویسنده به اضافه ی نحوه آشنایی و بیان احساسات و رفتارها کاملا متفاوت و سوای همه و این موضوعی بود که برای من ملاک بود . مثلا سوژه ی ازدواج های قراردادی که همه میگن با همخونه شروع شد برای من از ایلگار دخترم شروع شد و این دلیل بر این نیست که کتابهای دیگه مثل لبخند خورشید ، طلایه ، سهیلا و ... رو به خاطر تکراری بودن از لیست کتابهام حذف کنم . چرا که واقعا ارزش خوندن و آشنایی با قلم اون نویسنده رو داشت.

شخصیت شوخ داستان به نظر شما اگر نبود اما به نظر بیشتر دوستان نقطه قوت این کتاب بود برای فرار از یکنواختی داستان که باز متاسفم اگر با علایق شما جور در نمیومد.

ضمنا تحصیلات فرهنگ و ادب اجتماعی به همراه نداره . خیلی از افراد با ورود به دانشگاه از این رو به اون رو میشن(چه مثبت چه منفی) و این دلیلی بر این مورد نیست. البته کتک کاری هم دلیلی بر بی شخصیتی افراد نیست . گاهی برای یه آدم همچین اتفاقی میفته و من بسیار خوشحالم که تا به حال نه شاهد چنین صحنه هایی بودین و نه درگیرش شدین . امیدوارم هرگز هم در آینده نبینین.

شما تنها کسی هستین که از محدود بودن شخصیتهای رمان گفتین . چرا که تعدد زیاد شخصیتهای این داستان برای خیلی از دوستان جای بحث داشت و این باز بر میگرده به دیدگاه و سلایق خواننده.

توصیف لباس جز مواردیه که فرد میتونه برای قوی تر شدن تصویر داستان استفاده کنه و به جذابیتش هم اضافه کنه . حالا اگه از دید شما من در این مورد موفق نبودم بسیار متاسفم...

اتفاقاتی که پیش رو دیدید بخش زیادی از زندگی یه ادم بود که من بهش شاخ و برگ خاصی دادم تا بتونم بنویسم. زندگی آدمها همیشه قشنگ نیست...

اتفاقات زندگی یه آدم میتونه مرور و تکرار زندگی کس دیگه ای باشه . گرچه من هرگز چنین انتظاری ندارم اما بهتره که ادم برای نوشته های یک فرد ارزش قائل بشه و بتونه با انتقاد درست و به جا به موفقیت اون فرد کمک کنه . انتقاد صرفا نباید بیان سلایق و جذابیت هایی باشه که شما در کتاب یا نوشته ای ندیدید. اگه وقت گذاشتید و خوندید و همینطور باز وقت گذاشتید و نظر گذاشتید بهتره که کمی دور از حاشیه ها به زندگی یه فرد نگاه کنیم .

در هر صورت از بیان نظر و وقتی که صرف کردین سپاسگذارم

تک تک لحظه هاتون زیبا

صمیم


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت تاریخ عضویت: 19 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 30

479 مرتبه در 108 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 829 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 مرداد 1391 - 10:54 ب.ظ

 سلام 

من خیلی نفیسه جونی رو دوست دارم هم خودشو هم قلمشو هم اخلاقشو 

خیلی قشنگ و گیرا و جذاب مینویسه 

براش آرزوی موفقیت میکنم 


سر به هوا نیستــــم امــــا... همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم!حال عجیبـــی ست... دیدن همان آسمان که شاید "تو" ... دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 مرداد 1391 - 11:38 ب.ظ

 

من هم دوستت دارم عزیزم . امیدوارم بتونم اثرهای بهتری بهت هدیه بدم خانومی


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت تاریخ عضویت: 19 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 30

479 مرتبه در 108 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 829 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 17 مرداد 1391 - 03:42 ب.ظ

 سلام نفیسه جونی

خوبی گلم؟

دوست داری بیشتر نفیسه جونی صدات کنم یا صمیم جونی؟

چه خبرا؟مشغول نوشتنی یا کار تازه ای برای چاپ فرستادی؟

من که عاشق سکوت سردم...

بازم میام به خونه ات سر میزنم و احوالتو میپرسم

بوس بوس بای بای


سر به هوا نیستــــم امــــا... همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم!حال عجیبـــی ست... دیدن همان آسمان که شاید "تو" ... دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 17 مرداد 1391 - 09:13 ب.ظ

 

سلام غزاله جون

خوبی خانومی؟

خوشحالم که باز هم اومدی به من سر زدی

2 تا رمان رو هم زمان دارم مینویسم یکیش رو به اتمامه

هر چی که خودت دوست داری صدام بزن. راحتی تو راحتی منم هست عزیزم


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت تاریخ عضویت: 19 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 30

479 مرتبه در 108 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 829 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 مرداد 1391 - 02:15 ب.ظ

سلام عزیز دلم

من که با داشتن تو خیلی خوبم

2تا رمان همزمان!!!!!!!!!!!!!!

وای اینکه عالیه!یعنی بی نظیره!آخ جون (شکلک شادی!) 

من از همین الان واسه خوندنت کتاب های جدیدت ثانیه شماری میکنم گل قشنگم

بوس بوس صمیم جونی.


سر به هوا نیستــــم امــــا... همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم!حال عجیبـــی ست... دیدن همان آسمان که شاید "تو" ... دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...

<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*