بسامه
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 اردیبهشت 1391 - 11:17 ق.ظ

سومین اثر خانم نخعی در انتشارات علی می باشد.

عضو سایت تاریخ عضویت: 25 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 9
اعتبار: 6

121 مرتبه در 22 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 166 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 اردیبهشت 1391 - 03:20 ب.ظ

باسلام به همه دوستان خیلی بهتون حسودیم شده که رفتید نمایشگاه ومن همچنان قراره روزهای اخربرم ولی لیدا دوستم زحمت کشید وکتابهایی رو که خریده بود فعلا به من هم داده تا بخونم البته من حتما برای خریدهای خودم به نشرعلی سرمیزنم مخصوصاخریداین روزهای خانم بهارلویی چون شنیدم ازدواج قراردادیه ومن عاشق این سوژه خب حالا امدم تا نظرم رو درباره بسامه که تازه  دیشب تمومش کردم براتون بنویسم .

انگارقسمته که من همیشه جزو اولین نفرهاباشم که کتابهای خانم نخعی رو درموردش مینویسم .پس همینجا اول ازشون تشکر می کنم چون خیلی ازخوندن بسامه لذت بردم ومثل انسوی مرزعشق ایشون واقعا خوندنی وجذاب بود.من از شخصیت بسامه خیلی خوشم امد هم قوی هم مستقل وهم...احسان رو هم خیلی دوست داشتم کاش اینجوراقایون همچنان وجود داشتندازیوسف هم خوشم امد فقط چراخانم نخعی اینجورشد...نمیگم که داستان رو خودتون بخونیدچون معلومه هنوز هیچکس نخونده .

خلاصه اخرداستان خیلی غافلگیر کننده بود ودیگه کلا خیلی خوشم امد وبیشتر توضیح ندهم بهتره شاید کسی دوست نداشته باشه بیشتر بدونه ودوست داشته باشه خودش بخونه وفقط به همه پیشنهاد میدهم بخونند دیگه اینهم که قلم خانم نخعی خیلی قویه گفتن نداره چون با چندکارشون همه میدونیم.

سودابه امیرجهادی.


با تشکر از شماسودابه امیرجهادی.
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 اردیبهشت 1391 - 05:18 ب.ظ

سلااااااااااااااااااااااااااااااام! خوبید؟!

 مررررررررررررررررررسی فرناز جونم-0- خیلی ماه بود رمانت-0-

 یه چیزی بگم؟! من اینو قبلاً سر خیلی از رمان های دیگه هم گفتم:) عشق در یک نگاه رو اصلاً قبول ندارم:) واسه همین اون اولش که بسامه با دیدن احسان رفت تو هپروت یه کم خورد تو ذوقم:) ولی بعدش گفتم من قبول ندارم! دلیل نمی شه که بقیه قبولش نداشته باشن... . خیلی ها به این قضیه معقتد هستن به هرحال:)

ولی واقعاً و از ته دلم دارم می گم! خیلی دوستش داشتم این رمان رو... . شخصیت پردازی جالبی داشت... مثلاً احسان رو خیلی دوست داشتم! جیمی جون هم که جای خودش رو داشت:) بسامه رو هم واقعاً دوست داشتم:)

امیدوارم که روز به روز موفق تر از روز پیش باشی فرناز مهربونم-0- باز هم مرسی... -0-


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت موقعیت: تبریز
تاریخ عضویت: 27 دی 1390

پیام های ارسالی: 5
اعتبار: 9

90 مرتبه در 15 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 35 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 اردیبهشت 1391 - 07:19 ب.ظ

وای خانم نخعی جون این کتابتون دیگه شاهکار بود. نمی دونم چطوری بگم چقدر ازش خوشم اومد و دوستش داشتم. این که شروع کتابو با صحنه ی خواستگاری گفته بودین عالی بود و جذابیت خاصی برای ادامه ایجاد میکرد. سیر داستان هم خیلی خوب بود و کشش خوبی برای ادامه داشت و پایانش هم که کاملا غافلگیر کننده بود و من اصلا نتونسته بودم حدس بزنم چی میشه.

ابتکارتون برای نوشتن کتابی که مرتبط با کتاب قبلیتونه ولی یه کتاب مستقل هم محسوب میشه عالی بود. مطمئنم اونایی که مثل من آنسوی مرز عشق رو خونده باشن که دو برابر از این کتاب لذت میبرن چون شخصیتهای ماه و دوست داشتنی آنسوی مرز رو دوباره ملاقات میکنن و در کنارش با شخصیتهای عالی این کتاب هم آشنا میشن. بسامه در این کتاب ماه بود و احسان هم که عالی بود. اونایی هم که آنسوی مرزو نخوندن میتونن از این کتاب به عنوان یه کار جدید و عالی لذت ببرن. من این کار ابتکاری و جدیدتون رو تحسین میکنم خانم نخعی عزیز.

واقعا نویسنده ی ماهری هستین و از حالا منتظر کار بعدیتون هستم. خیلی لذت میبرم که هر کتابتون قشنگتر از قبلیه و با اطمینان خاطر میشه کتابای خوبتونو خرید.


بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 اردیبهشت 1391 - 07:35 ب.ظ

سلام خوش به حالتون که خوندید . من خریدمش اما هنوز فرصت نکردم که بخونم

سعی میکنم زودتر بخونمش تا دوباره بحث های داغ و دوستانه شروع بشه و این تالار سوت و کور رونق بگیره


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 اردیبهشت 1391 - 08:30 ب.ظ

سلام  به همه دوستان عزیزم با تمام خستگی و کار زیاد دلم نیومد بهتون سر نزنم

خوش به حال دوستانی که هم کتاب و خریدن و هم خوندن من با این که تو نمایشگاه هستم هر روز

ولی هنوز وقت نکردم برم کتابو بخرن

امیدوارم زودتر نمایشگاه تموم بشه و بتونم کتابو رو بخونم و بتون نظرمو بگم

عاشقتونم


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 4
اعتبار: 4

30 مرتبه در 5 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 26 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 اردیبهشت 1391 - 09:11 ب.ظ

چهار فصلشو خوندم. تا اینجاش که خیلی خوشم اومده و مطمئنم امشب خوابم نمیبره تا تمومش کنم. خیلی پر هیجانه و کشش داره.


حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای! گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای ، گفتمش احوال عمرم را بگو تا عمر چیست؟ گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای! گفتمش آنانکه میبینی بر او دل بسته اند ، گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه ای.
عضو سایت تاریخ عضویت: 29 دی 1390

پیام های ارسالی: 4
اعتبار: 11

67 مرتبه در 12 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 18 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 19 اردیبهشت 1391 - 09:39 ق.ظ

خیلی قشنگ بود. من بسامه رو از آنسوی مرز عشق هم بیشتر دوست داشتم.

همه چیز منطقی و قابل قبوله و البته این خصوصیت عام کتابهای خانم نخعی عزیزه و همونطور که قبلا هم اشاره شده مشخصه خانم نخعی درباره ی همه چیز خیلی خوب جستجو و بررسی میکنن و چیزی غیرعادی در کتابهاشون دیده نمیشه.

شخصیتهای جدید اون قدر قشنگ به کتاب اضافه میشن که به راحتی حضورشون رو میشه پذیرفت و در کنار شخصیتهای قبلی کتاب آنسوی مرز عشق یعنی جیمی جون عزیز و شهرزاد و بقیه قبولشون کرد.

احساسات بسامه که اینجا شخصیت اصلی داستانه برام خیلی قابل درک بود و همه ی تصمیم گیریهاش و بحرانهای روحی که براش پیش میومد رو به خوبی حس میکردم و در همه ی لحظه ها انگار همراهش بودم. وقتی در حقش نامردی میکردن دلم میخواست طرفو خفه کنم!

احسان رو خیلی دوست داشتم. عاشق شخصیت آروم و مهربونش شدم که در عین حال لجبازیهای استثنایی خاص خودش رو داشت و به نظر من مردهایی که یه همچین شخصیتی دارن خیلی دوست داشتنی هستن.

خانم نخعی تا اینجا هر کتابی ازتون خوندم از کتاب قبلیتون بهتر و بالاتر بوده. امیدوارم این سیر پیشرفت در قلمتون همیشه تداوم داشته باشه. تا اینجا با این سه تا کار نشون دادین که لقب بانوی قلم به راستی برازنده ی شماست.

عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 137
اعتبار: 178

2489 مرتبه در 495 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1278 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 اردیبهشت 1391 - 12:08 ق.ظ

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااقعا عالی بود.

اصلا محشر بود.من چی دارم می گم خب معلومه که خوب بودش این اصلا نیازی به گفتن نداشت

نویسنده خانم نخعی عزیز باشه ان وقت اون اثر بد باشه!

مگه هم چین چیزی ممکن اصلا.

من به اونایی که هنوز به نمایشگاه نرفتن و الان دارن این مطلب و می خونن می خوام بگم:

این کتاب و تو اولای لیستتون بذارین که حتما تهیه اش بکنین.


insta:behzadabedini
عضو سایت تاریخ عضویت:

پیام های ارسالی:

مرتبه در ارسال مورد تشکر قرار گرفته. مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 اردیبهشت 1391 - 11:41 ق.ظ

باسلام وعرض ادب  خدمت خانم نخعی خوبم بایدعرض کنم بسیارازدیدار ومصاحبت بااین بزرگوارخرسندم.

درابتداباید عرض کنم کتاب بسیارزیبای بسامه حسن ختام زیبا وقابل تاملی بود برای هرسه رمان متداول این نازنین ،شایدایشون پیشتراذعان داشتند که دربین اثارخودانسوی مرزعشق برترینشان میباشد اما بنده احساس میکنم بسامه برای دوستان رمان خوان تاثیرژرفتری داشته باشدوقلب واحساسشان رابیشتردرگیر کند.

نخست گویی بنده ازقلم بسیار قوی ومستحکم ایشون میباشدکه کاملا استثنایی بی ایراد واشکال پیش میرود وازلحاظ دستورونگارش جزو رده عالیترینهاست که بنده بسیارلذت میبرم وبایدبیان نموداین مطلب در جذب ونگاه خواننده بسیارموثرمیباشد.

سپس به سبک نو وباخلاقیت خانم نخعی گرامی اشاره می کنم که بسامه را به شکلی مربوط اماجدادردل کارزیبای قبلیشان قلم زدند که این شیوه دررمان مانوعی ابتکاروخلاقیت محسوب میشد که ازنقاط مثبت ایشون همین نوزایی وخلاقیت نیزبرشمرده میشودشاید پیشترنویسنده بسیار بزرگ وجهانی همچوخانم الیس جین وبسترپس ازخلق شاهکاربابالنگ دراز کتابی به حالت نامه های سالی ماک برایدبه جودی باعنوان دشمن عزیز بیرون داداما سبک تالیف بسامه نوشته ای کاملا جدا وانحصاری بود که بی خواندن وگذشتن ازکتاب انسوی مرزعشق قابل خواندن ولذت بردن بود.

داستان بسامه داستان متفاوتی است که باشروعی که به حالت پرتابی به عمق داستان دارد درهمان بدوذهن مخاطب رادرگیر موضوعیت می کند وباخود پیش میبرد تاجاییکه صفحات بسیاری ورق خورده ومخاطب همچنان تشنه ادامه ودانستن میباشد .

فضاسازیهادرشهرهاواماکنیست که شاید مولف برایش قابل رویت نبوده است اما کامل وقابل تصویرسازی پردازش شده به شکلی که خواننده اثر در کوچه پس کوچه های ذهن نویسنده محترم دربیقوله ها وکوچه خیابانهای داستان همراه است.

شخصیت پردازیها کاملا جامع درذهن خواننده نقش میگرفت وتاسطرپایانی داستان برای خواننده نقش آفرینی می نمود.

بسامه دختری قوی مستقل بااحساسات لطیف اماتهاجم زده زنانه ،که این احساسات دچار دوگانگی هایی با زن بودن ووشاخصه تامیت زنانگی اش پیداکرده بود وافکارورفتاراسیبدیده ازذهنیت گذشته دراوکاملا نمودپیدا میکردموضوعیت تجاوز وذهنیت سازی در جنس لطیف اشکارا ذهن خواننده رادربر میگرفت.

احسان شخصیت متفاوت وتکمیل کننده که مخاطب راتامرزانتهایی داستان رهنمود مینمود.

دیالوگها ومکالمات باکم گویی وپرگوییهای متناسب باروندداستان پیش رفته بود.

قسمت انتهایی داستان نیزتاحدمطلوبی کامل قلم زده شدوحتی ایجادغافلگیری میکرد برای دستی ازمخاطبین که این نکته بسیارقابل اهمیت برای پایان بود.

طبق روال اثارخانم نخعی عزیززاویه دیدی که ایشون به مخاطب خودشون تقدیم میکنند زاویه دیدی بادرجه بالاست که کمیت وکیفیت عمقی مراحل داستانی رابرای مخاطب گویامیکندوحرف ومطلب ناگفته برای ذهن خواننده خویش نمی گذاردکه درانتها خواننده پاسخ گرفته از تمامی مراحل داستان اثررارها میکند.

درپایان تشکرویژه ای ازسرکارخانم نخعی عزیزدارم وتبریک برای خلق اثری درخور وقت وهزینه مخاطبین نکته سنج ایشون  که مورد لطف ومحبت خالصانه ایشون نیزدرروز حضورشون درنمایشگاه بودندوسپس بنده این کتاب زیبارابه علاقمندان به رمان فارسی توصیه ورهنمون دارم،باشدکه لذت ببرید.

مویدونامدارباشیدشریف.

 

عضو سایت تاریخ عضویت: 22 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 4
اعتبار: 4

30 مرتبه در 5 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 26 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 اردیبهشت 1391 - 05:58 ب.ظ

بالاخره تمومش کردم! وای که جونم به لب رسید چون برنامه هایی پیش اومد که هیچ جوری نمیتونستم از زیرش در برم و در حالیکه تمام فکر و ذهنم دنبال کتاب بود مجبور بودم برم دنبال کارهای دیگه.

همونطور که از اوایلش برمیومد عالی بود. هر چی جلوتر رفتم جذابتر شد و بیشتر خوشم اومد و موضوع هیجان انگیزتر شد. آخرهاش که دیگه داشتم از شدت هیجان غش میکردم!

آخرش هم که یه سورپریز کامل بود و حسابی غافلگیر شدم. اصلافکر نمیکردم داستان این طوری تموم بشه.

خلاصه خیلی خیلی عالی بود. مرسی خانم نخعی جون و مرسی نشر علی جون که برامون از این کتابهای عالی چاپ میکنین. کاش هر هفته یک کتاب از خانم نخعی در میومد و ما میتونستیم بخونیم و کیف کنیم. واقعا سابرینا راست میگه خانم نخعی بانوی قلم ایران هستن.


حال دنیا را بپرسیدم من از فرزانه ای! گفت یا باد است یا خواب است یا افسانه ای ، گفتمش احوال عمرم را بگو تا عمر چیست؟ گفت یا برق است یا شمع است یا پروانه ای! گفتمش آنانکه میبینی بر او دل بسته اند ، گفت یا کورند یا مستند یا دیوانه ای.
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 اردیبهشت 1391 - 10:44 ب.ظ

سلام

تبریک میگم خانم نخعی عزیز فوق العاده بود انقدر جذب کتاب شدم که هنوز نتونستم کتاب دوم رو شروع کنم شخصییت های کتاب ملموس و دوست داشتنی بودند  عاشق بسامه شدم با تمام سادگی های و استقلال طلبی و زیبایی  شرقی اش واحسان دوستش داشتم چون یک مرد واقعی بود و تا آخرین لحظات از عشقش دفاع کرد 

جیمی و شهرزاد رو دوست داشتم که هنوزم که هنوزه عاشق هم موندن وسعید و مینا که چه راحت دل به عشق یکدیگر دادند و تنهایی هم رو پر کردند

ممنونم فرناز جونم به خاطر خلق این ادمهای زیبا

دوست دارم و بی صبرانه منتظر آثار بعدیت هستم


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 5 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 13
اعتبار: 16

262 مرتبه در 42 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 261 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 اردیبهشت 1391 - 01:17 ب.ظ

مریم جون نوشت:
 

سلام

تبریک میگم خانم نخعی عزیز فوق العاده بود انقدر جذب کتاب شدم که هنوز نتونستم کتاب دوم رو شروع کنم شخصییت های کتاب ملموس و دوست داشتنی بودند  عاشق بسامه شدم با تمام سادگی های و استقلال طلبی و زیبایی  شرقی اش واحسان دوستش داشتم چون یک مرد واقعی بود و تا آخرین لحظات از عشقش دفاع کرد 

جیمی و شهرزاد رو دوست داشتم که هنوزم که هنوزه عاشق هم موندن وسعید و مینا که چه راحت دل به عشق یکدیگر دادند و تنهایی هم رو پر کردند

ممنونم فرناز جونم به خاطر خلق این ادمهای زیبا

دوست دارم و بی صبرانه منتظر آثار بعدیت هستم



 

اولش بگم که منهم باهمه بچه های تالارموافقم مخصوصا با سمانه جونی .

خب بعدش من  هم یک سلام گرم وویژه دارم خدمتتون خانم نخعی باورکنید بااین کتاب گل کاشتیدتوی نمایشگاه توقع داشتم کتاب شما مثل همیشه زیبا باشه ولی نه دراین حد بسامه جزوشاهکارها بود باورکنید بی اغراق میگم وسوای اخلاق دوست داشتنی وگرمتون که همیشه موقع خوندن باعث میشه حسه خوبی به نوشته هاتون داشته باشم این کتاب شاهکاروعالی بود وخواستم یک نظر شخصی رو خدمتتون بگم به نظرمن بسامه بهترین کتاب نمایشگاه امسال بودبه امید موفقیتهای همینطور دنباله دار.

خیلی دوستتون دارم ماندانا.


زندگی زیباست ای زیباپسند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 فروردین 1391

پیام های ارسالی: 24
اعتبار: 20

465 مرتبه در 78 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1952 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 اردیبهشت 1391 - 08:37 ب.ظ

سلام خدمت همه دوستهای گرامی

و یه سلام و خسته نباشید و تشکر مخصوص خدمت سرکارخانم نخعی نازنین

البته یه تشکر هم  از شریف نازنین با اون نوشته های جذابش راستش من به نوبه خودم وقتی نوشته های زیبا و دلنشین شما رو در هر کدوم از بخشها می بینم بارها و بارها می خونم و لذت می برم ،  انقدر نرم و لطیف توی ذهن جا می گیره که تا مدتها ملکه ذهن میشه

امروز کتاب رو تموم کردم ، خیلی خیلی زیبا بود واقعا لذت بردم ، قلم زیبا و جذابی دارین موضع داستان خیلی جالب و دوست داشتنی بود ، من هم با صحبتهای شریف نازنین موافقم 

جمله بندی ها و نگارش کتاب خیلی راحت و بدون هیچ مشکلی خواننده رو توی خوندن سطر به سطر کتاب خیلی آروم و بی دغدغه جلو می بره

توی اکثر پستهای که ارسال شده بود دوستان اشاره به کتاب انسوی مرزعشق کرده بودن متاسفانه من هنوز این کتاب رو نخوندم و نمی دونم موضوع اون چی هستش و چه ربطی به این کتاب داره ولی اگر بخوام به این کتاب و موضوع داستانش به صورت مستقل نگاه کنم می تونم به جرات بگم کتاب بسیار زیبایی بود و خواننده رو تا آخرین سطر کتاب درگیر می کرد و نمی ذاشت که فاصله زیادی بین شروع و پایان داستان باشه

فضاسازی کتاب با اینکه خیلی از نظر جغرافیایی با کشور ما فاصله داشت ولی به قدر زیبا و زیر پوستی بود که خیلی راحت می شد با محیط ارتباط برقرار کرد که نشون دهنده  شناخت شما از محیط حاکم بر داستان داره

شخصیتها خیلی زیبا و کامل در کنار همدیگه قرار گرفته بودن و ورود و خروج اشخاص متفرقه به جمع شخصیتهای اصلی داستان خیلی به جا و به موقع صورت گرفته بود 

انتهای کتاب خیلی غافلگیر کننده بود و پایان خوش کتاب همه ناراحتی ها و دلخوریهای رو که از شخصیت یوسف با اون عشق و علاقه شاعرانه اولیه و اون درخواست و دید زشتش از شخصیت بسامه پس از شنیدن سرگذشت اون از بین رفت

در پایان اینکه کتابتون فوق العاه بود ، زیبا بود ، عالی بود ، واقعا لذت بردن

امیدورارم همیشه موفق و پایدار باشین براتون بهترین ها رو آرزو می کنم ، می بوسمتون ، شاد باشین و کامروا


برای زندگی فکر کنید ولی غصه نخورید. دیل کارنگی
عضو سایت تاریخ عضویت: 5 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 2
اعتبار: 3

38 مرتبه در 8 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 31 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 اردیبهشت 1391 - 10:15 ق.ظ

به همه دوستهای مهربون سلام می کنم الان امدم درمورد اولین کتابی که ازنمایشگاه امسال تموم کردم بنویسم که دیدم بقیه دوستان خیلی خیلی کارشناسانه همه موارد رو گفتن اول دوست دارم بگم منهم باشماها خیلی خیلی موافقم وواقعا ازاین کتاب لذت بردم.

بعدهم باید بگم ازاینکه میبینم اینقدردراین  سایت حرفه ای یک کتاب رو بد یا خوب دوستان معرفی میکنند ممنونم تو جاهای دیگه ادم کاملا متوجه میشه ازروی غرض ویاازروی مسائل دیگه که ما نمیدونیم چیه یک کتاب رومی کوبندکه شاهکاره ویابالا میبرند که اصلا ارزشه وقتونداره.

بازهم ازهمه دوستانه کارشناس که با نیت درست وبی هیچ نیت خاصی کتابهارابرای بقیه کالبدشکافیه دقیق می کنند خیلی خیلی متشکرم.

امیدوارم همیشه بین شمادوستان بمونم وازنظرات فوقه کارشناسانتون خیلی خیلی بهرمند شوم.

دراخردوست دارم یکباردیگه ازاین نویسنده خیلی خیلی خوش قلممون که باخوندن کتابشون دوسه روزی واقعا لذت بردم تشکرکنم.

خیلی خیلی دوستتون دارم مهراوه .


انسان بودن وانسانی زندگی کردن کارهرکسی نیست این مقوله به نیات ودلها مربوط است نه به پست ومنسدومقام.
عضو سایت تاریخ عضویت: 10 دی 1390

پیام های ارسالی: 13
اعتبار: 14

120 مرتبه در 31 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 53 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 اردیبهشت 1391 - 10:51 ب.ظ

من همین الان کتابو تموم کردم.  من بیشتر دیشب رو به خاطر خوندن این کتاب زیبا بیدار بودم و بیشتر امروز هم همینطور. بیشتر کلاسهای ما پنجشنبه و جمعه ست ولی خوشبختانه امروز کلاس نداشتم وگرنه کارم زار بود چون هیچ جوری نمیتونستم از خوندنش بگذرم و مجبور بودم قید کلاسو بزنم. در اوج خستگی فقط قهوه خوردم و خوندم.

واقعا زیبا بود. فراز و فرودهای به جا و شخصیتهای دوست داشتنی و ملموس کتاب داستانی بسیار جذاب و خوندنی ساخته بود. این کتاب خیلی جا داره که در موردش بنویسم و از مزایای مختلفش بگم ولی از خستگی دارم میمیرم و فقط خواستم این چند خط رو بنویسم و تشکر کنم و برم بخوابم.

ازتون ممنونم خانم نخعی عزیز.

عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 اردیبهشت 1391 - 04:21 ق.ظ

درود  به همه ی اعضای تالار مخصوصا فرناز عزیز

قبل از هر چیز باید به فرناز جان یه خسته نباشید جانانه بگم و بابت ساختن روزها و ساعات خوب و زیبا برامون  ازش تشکر کنم .

به سلامتی کتاب رو تموم کردم و دقیقا مثل آنسوی مرز عشق بعد از خوندنش لبریز از احساسات روحنواز بودم.

از جذابیت قلم و رعایت دقیق نکات نگارشی و داستان نویسی  و هنری که فرناز عزیز در این اثر بکار برده بود ،چیزی نمیگم که شریف عزیز خیلی جامع و کامل بهش پرداخته بود و من مطمئنا به اون شیوایی نمیتونم در این زمینه نکته ای رو عنوان کنم ،فقط بگم که مثل دو اثر قبلی یعنی اوج آسمان و آنسوی مرز عشق عالی بود.

اما موارد تاثیر گذار این اثر از نظر من:

1-شروع کتاب: شروعش رو خیلی دوست داشتم،مخصوصا زمانی که بسامه جیمی رو تو حرم دید؛کاملا حس وحالش رو گرفتم  توصیفاتش خیلی خوب بود طوری که احساس می کردم این منم که  اونجا تو شلوغی های حرم ایستادم و جیمی رو میبینم که داره به طرف حرم میره!

2-ورود و خروج شخصیت ها:این دیگه بی نظیر بود،درست همون لحظه ای که فکر میکردی دیگه دلت نمیخواد این شخصیت رو ببینی،نقشش تموم یا کمرنگ میشد و به حاشیه میرفت،این جور نبود که همه ی افراد تا پایان داستان عاطل وباطل باقی بمونند و اعصاب خواننده رو بهم بریزن.

3-شخصیت پردازی: این مورد به قدری قوی و پخته انجام شده بود که خواننده خیلی راحت دلیل هر رفتاری که از شخصیت ها سر میزد حالا چه اشتباه چه درست،رو حدس میزد و باهاش همذات پنداری میکرد مخصوصا در مورد سه شخصیت اصلی یعنی بسامه ،احسان و یوسف.

4- کشش داستان: بسامه یک رمان پر افت وخیز وپر ماجراست ،فکر شما در تمامی صفحات درگیره ودائم باید خودتون رو برای شروع یه موضوع و ماجرای جدید آماده کنید و این نکته باعث شده که داستان تا پایانش کشش لازم برای دنبال کردن رو داشته باشه و دچار افت نشه.

5-پایان کتاب: همون طور که فرناز جون قبلا نوید داده بود پایان خوشی داره که تا حد زیادی هم غافلگیرتون میکنه و  باعث میشه شما با ذهنی آروم و حسی خوب کتاب رو ببندین .

توصیه ی پایانی: این کتاب رو از دست ندید ، فکر نکنید باید حتما قبل از این کتاب آنسوی مرز عشق رو خونده باشین   ؛ با این که شخصیت های مشترک در بین این دو کتاب وجود داره ؛ ولی کاملا از هم مجزاست.  پس بخونیدش و لذت ببرید ولحظات خوبی رو در کنار قهرمانان کتاب تجربه کنید .مطمئن باشید پشیمون نمیشید.

قربون همه ی شما.نیلوفر


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت موقعیت: 24
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 110
اعتبار: 210

2492 مرتبه در 401 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4584 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 اردیبهشت 1391 - 02:13 ب.ظ

سلام به فرناز خوبم و همه دوستان عزیزم

بسامه رو خوندم . بدون هیچ تعارفی میگم که عالی بود .  من خیلی خوشم اومد . بخصوص این که همیشه در اوج ناامیدی بسامه ، دری از رحمت و لطف خدا به روش گشوده میشد . پایانش خیلی خوب بود  یعنی خیلی غافل گیرم کرد  و تمام نکاتی رو که شریف عزیزم و نیلوی گلم گفتن رو قبول دارم .

در ضمن .من تا صفحه های اخر هم نتونستم سرنوشت بسامه رو پیش بینی کنم . ولی اگه دستم به یوسف می رسید خرخره اش رو میجویدم ( چه خشن!!! شکلک دویل)

یکی از معدود کتابهایی هستش که هر کی نخونه از دستش رفته .

فرناز جون همیشه موفق باشی . دوستت دارم


آرام تر سکوت کن .... صدای بی تفاوتی هایت هلاکم می کند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 24 آذر 1390

پیام های ارسالی: 10
اعتبار: 16

176 مرتبه در 43 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 69 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 اردیبهشت 1391 - 02:13 ب.ظ

 

سلام

فرناز جون فقط خواستم بگم بسامه خیلی خیلی به دلم نشست و عالی بود. صحنه ها طبیعی و شخصیت ها قابل درک و به قول نیلوفر جون خیلی به جا وارد داستان می شدن و موقعی که حس می کردی ازشون خسته شدی از داستان می رفتن بیرون. یعنی هر کدوم نقش آفرینی لازمو در داستان داشتن و زیاده از حد هم روی صحنه نبودن.

آخرش هم که برام خیلی غافلگیر کننده بود و من حتی وقتی طرف مربوطه داشت آخرین حرفها رو میزد ( اسمشو نگفتم که غافلگیریش برای بقیه از بین نره) بار هم فکر میکردم داره دروغ میگه و یهو حسابی غافلگیر شدم!

خلاصه خیلی عالی بود دیگه، مخصوصا که این کتابو خودت تو نمایشگاه برام امضا کردی و از این نظر هم بیشتر دلچسب بود!

عضو سایت تاریخ عضویت: 11 دی 1390

پیام های ارسالی: 14
اعتبار: 12

183 مرتبه در 40 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 125 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 خرداد 1391 - 01:53 ق.ظ

سلام به همه دوستان گلم و یه سلام مخصوص هم به فرناز جون

بسامه رو خوندم و خیلی خیلی دوسش داشتم مثل همه داستای شما به نظر من خیلی موضوع زیبا و جالبی داشت اما داستشو بخواین آن سوی مرز عشق

رو بیشتر دوست داشتم شاید به  خاطر این بود که با شخصیت شهرزاد بهتر از بسامه ارتباط برقرار کردم اما خوب این باعث نمی شه که بگم بسامه رو هم

خیلی دوست داشتم و بخاطرش دو شب پشت سر هم بیدار موندم یه عالمه خسته نباشید بهتون می گم فرناز جون و می گم مثل همیشه بی نظیر بودید....

عضو سایت تاریخ عضویت: 13 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 33

1045 مرتبه در 177 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 541 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 خرداد 1391 - 07:58 ق.ظ

با سلام وخسته نباشید خدمت خانوم نخعی عزیزم

همین الان بسامه رو تموم کردم ,آخه من چی بگم دیگه؟  بگم خوب بود کم گفتم بگم عالی بود کم گفتم بگم بسیار عالی بازم کم گفتم پس

میییییییییییییییییییییییگم محشر بود به معنای واقعی عالی بود

لحظه به لحظش تو ذهنمه ,میدونین حس میکردم خودتون با اون صورت مهربرونتون نشستین جلوم دارین برام تعریف میکنید

 دوستتون دارم و بازم ممنونم از شما عزیزه گرامی بابت خلق این آثاره زیبا

 

شاد و سر افرازو سربلند باشید :محیا


این نیز بگذرد
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 خرداد 1391 - 03:48 ب.ظ

mzm
تاریخ ارسال: 31 اردیبهشت 1391 - 7:44 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 23
اعتبار: 8

95 مرتبه در 25 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 11 مرتبه تشکر کرده است.

 سلام وعرض خسته نباشید خدمت فرناز عزیزم و مدیریت محترم نشر علی .

سلامی هم خدمت هم تالاریهای عزیزم .

فرناز عزیزم واقعا از خواندن کتاب قشنگت لذت بردم . مثل همیشه جذاب وروان بود مخصوصا که شخص اول بود .

خیلی خیلی ممنون امیدوارم همیشه موفق باشی و بی صبرانه منتظر کارهای بعدی از شما هستم .

مریم صدوق


نشر علی ماندگار تا همیشه.... دوستان نویسنده پاینده باشید وپیروز.... هم تالاری ها دو ستتون دارم یک دنیا....
بالای صفحه

 

mahan.s
تاریخ ارسال: 1 خرداد 1391 - 1:28 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 83
اعتبار: 30

480 مرتبه در 83 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 467 مرتبه تشکر کرده است.

سلام فرنازجونم منم چند روزی میشه که بسامه روتمومش کردم دوستش داشتم قلمت روون وجذابه .آدم ناخداگاه میخادبقیه داستانوبدونه .ازهمه مهمتر جزومعدودکتابایی بود که نمیشد آخرشوحدس زد

اما خیلی حرص خوردم ازدست این دخترعراقی باباقربون شکلت برم دل که اتوبان نیست !!!!!!!جانم درعرض 1سال 3بارعشق که 2تاشم آتشینه دمت گرم بابا !!!!!!!!!!!یعنی خدایی

عضو سایت تاریخ عضویت: 22 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 3
اعتبار: 3

41 مرتبه در 9 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 15 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 خرداد 1391 - 09:20 ق.ظ

 

خیلی این کتابو دوست داشتم و فکر میکنم قشنگترین کار خانم نخعیه. کتابهای قبلیشون هم دوست داشتم و به نظرم هر کدوم از قبلی قشنگتر بوده یعنی به ترتیب بسامه بعد آنسوی مرز عشق و بعد اوج آسمان قرار میگیرن.

بسامه در عین داشتن هیجان در طول داستان که باعث ایجاد کشش میشد لطیف و عاطفی هم بود و شخصیت بسامه قابل درک بود و به خوبی میشد حس کنی چرا این تصمیم رو گرفته و در هر لحظه باهاش احساس نزدیکی و همراهی میکردی.

من از این کتاب خیلی خوشم اومد و تا اینجا که خوندم به نظرم بهترین کتاب نمایشگاه بوده.


گل پونه گل پونه دلم از زندگی خونه
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 خرداد 1391 - 08:39 ب.ظ

سلام عزیزان

طبق معمول کتاب های فرناز عزیز عالی بود با نظر همگی موافقم

البته اوایلش داشت از اون همه ابراز علاقه حوصلم سر میرفت که روند داستان تغیر کرد

واقعا نمیشد آخرش رو حدس زد، عالی بود.

عضو سایت تاریخ عضویت: 12 دی 1390

پیام های ارسالی: 7
اعتبار: 10

80 مرتبه در 16 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 57 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 شهریور 1391 - 07:44 ب.ظ

ما بسامه رو خوندیم. نمیدونیم چی بگیم از قشنگی این کتاب و اینکه موقع خوندنش چه حالی شدیم. خیلی خیلی عالی بود. از همه کتابهاتون قشنگتر بود.


دوقلو های همیشه در کنار هم، سارا و سمیرا!
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 دی 1391 - 12:00 ق.ظ

سلام بر فرناز گلی جونم

با رض پوزش و شرمندگییییییییییی فراوان خجالت کشیدن

چاپ دوم کتاب

"بسامه "

تبریک میگم ، امیدوارم به چاپ صدم برسه عزیزم

گلابزار علاقه


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 15 اسفند 1391

پیام های ارسالی: 34
اعتبار: 0

54 مرتبه در 35 ارسال مورد تشکر قرار گرفته.
تاریخ ارسال: 5 شهریور 1392 - 06:45 ب.ظ

سلام،لطفا میشه کمکم کنید که این کتاب رو بگیرم یا نه،

تو خوب بودن نشر علی ونویسنده ها شکی نیست  ! از دستم ناراحت نشید

اینا برای نویسندهاگلابزار علاقهبوسهبغل کردن

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 شهریور 1392 - 10:24 ب.ظ

مجموعه قوانین تالار نقد کتاب

1: در این بخش کاربران فقط در مورد کتاب مورد نظر به بررسی می پردازند. و از مقایسه کتاب ها و نویسنده باید خودداری کنند .

2: با هر گونه توهین به نویسنده و نشر در این بخش بر خورد خواهد شد .

3: کاربران به بررسی و نقد کتاب بپردازند علاوه بر نکات منفی نکات مثبت را هم مطرح کنند

4: از توهین به نظرات یکدیگر جداً خودداری کنید .

5 : مطالبی که به تعریف داستان می پردازند حذف خواهد شد .

6: از برخورد سلیقه ای جدا خودداری کنید.

7: نقد مغرضانه در مورد کتاب ها در این بخش تایید نخواهد شد .




کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*