صفحه:   11
نمایش:   301 - 330
تعداد کل صفحه:   16
تعداد کل موضوع ها:   463


<<    <      >    >>
   صفحه:
6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 

روزنگار کتاب امروز
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 مرداد 1391 - 12:12 ق.ظ

سلام به همه دوستای گلم همگی خوبید ؟

خدمت همگی عارضم که مشغول خواندن انتهای سادگی هستیم

خدا کنه قشنگ باشه فعلا صفحه 300 هستم .

قربان همگی .

عضو سایت تاریخ عضویت: 19 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 30

479 مرتبه در 108 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 829 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 مرداد 1391 - 12:31 ق.ظ

سلامممممممممممم

من همچنان دارم نوا رو دوره میکنم!بعدش میرم سراغ این روزهااااااااااااااااااااااااا

 


سر به هوا نیستــــم امــــا... همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم!حال عجیبـــی ست... دیدن همان آسمان که شاید "تو" ... دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...
عضو سایت تاریخ عضویت: 19 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 30

479 مرتبه در 108 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 829 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 مرداد 1391 - 03:37 ب.ظ

 آخ آخ بچه ها جون میدونم جاش اینجا نیست ولی دلم نیومد نگم من همچنان نوا رو دوره میکنم به یه جاهایی رسیدم احساس کردم سانسور شده ودر قسمت نقد کتاب گفتم و مرضیه جونی بهم گفت نوشته اصلی چی بود گفتم بهتون خبر بدم و اون دو تا جمله حذف شده رو خودتون به کتاب نوا اضافه کنید و کتابو با اون دو جمله بخونید خیلی جالب میشه!!!!!!شکلک شادی!


سر به هوا نیستــــم امــــا... همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم!حال عجیبـــی ست... دیدن همان آسمان که شاید "تو" ... دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 مرداد 1391 - 07:03 ب.ظ

سلام رفقا خوبین عزیزان دل

خنجر و تموم کردم معرکه بود بینظیر جالب و جذاب

پر کشش خواندنی همه چی تموم بود

بخصوص اینکه یک داستان تاریخی رو با یک رویداد این دوره را باهم بازگو کرده بود

زیبا بود

 

شاید از امشب ساحل آرامشو شروع کنم

فعلا بای بای دوست جونا


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 10 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 34
اعتبار: 21

392 مرتبه در 71 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 524 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 مرداد 1391 - 10:39 ب.ظ

دروووووود

کتاب سهیلارو خیلی دوست دارم.با این که موضوع جدیدی نداره ولی خیلی دوست داشتنیه.مخصوصا خود سهیلا

فعلا به قسمتی رسیدم که سهیلا و حامد میرن باغ پیش گلی...


هوای تو دارم...چه هوای لطیفیست برای نفس کشیدن
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 مرداد 1391 - 12:11 ق.ظ

شب بخیر

اومدم اعلام کنم  که فقط 12 صفحه از کتاب سپیده مونده  وای که چقدر خوش حالم از نتیجه اش

قربون شما.نیلوفر


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 تیر 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 17

371 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 458 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 مرداد 1391 - 12:13 ق.ظ

 سلام من اومدم بالاخره نوزن وپرنده بهشتی رو خوندم بعد هم یک کتاب توپ دیگه و با وجود اینکه 7تا کتاب نخونده دیگه دارم دیشب خنجرو خریدم وامشب میخوام  شروع کنم

عضو سایت تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 37
اعتبار: 35

801 مرتبه در 136 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 334 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 مرداد 1391 - 01:37 ق.ظ

 

سلام دوستان کتاب خوان 

حال واحوالتون، تو این شبهای گرم تابستانی چطوره؟

چه خبر از کتاب وکتاب خوانی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من که امروز غروب کتاب سپیده رو بنا به توصیه داداش بهزاد گرفتم .

تا الآن هم صفحه 50 کتابم ..........اون قسمت که سپیده رفت تو فکر وخیال و دستش  سوخت .....................

حالا اولشه وچیزی معلوم نیست............

برم ....برم .... بقیه اش رو بخونم.......

تا بعد بدرود دوستان...........


مثل ساحل آرام باش ،تا دیگران مثل دریا بیقرارت باشند
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 مرداد 1391 - 01:46 ق.ظ

سلامی دوباره

آقا من اعصابم خورده ،این  آخرای کتاب یکی در میون صفحاش سفیده یعنی چی؟

 


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 مرداد 1391 - 02:35 ق.ظ

دوباره سلام

بالاخره تموم شد این  کتاب زیبای سپیده ،گرچه این آخراش بابت نقص فنی و سفید بودن صفحاتش کلی حرص خوردم ولی با پایان خوشش اعصابم آروم شد .

بچه ها حتما بخونید خیلی خوبه  همچین به دل میشینه :))

قربون شما.نیلوفر


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 مرداد 1391 - 03:17 ق.ظ

سلام بر همه دوستای گلم : )

من صفحه 685 انتهای سادگی هستم ، طبق معمول عین ...  وقتی میشینم پای کتاب از آدم و عالم غافل میشم .واقعا نمیدونم با چه کلمه ای باید حاله خودمو موقعه کتاب خوندن توصیف کنم .

آخه  کارام واسه خودم خنده داره کتابای پارسا رو الان دروغ نگم 2 ماه شده یه گوشه رو هم سوار کردم تا بشینم برا بچم بخونم ولی مگه کتابای خودم مجال میدن  تازه تا  کتابای نخوندم تموم میشه دوباره واسه خودم کتاب میخرم الان هم حدود 10 جلد ردیف کردم .

خلاصه فکر نمی کنم حالا حالا ها نوبت این بچه بشه و احتمالا  انقد این روند ادامه خواهد داشت تا خودش با سواد بشه و بشینه این کتابای رو هم سوار شده های بد بخت و نجات بده : )

عضو سایت تاریخ عضویت: 19 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 30

479 مرتبه در 108 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 829 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 مرداد 1391 - 05:53 ب.ظ

سلام دوست جوناااااااااا

من این روزها رو شروع کردم و دیشب حدودا 100صفحه خوندم یعنی تا اونجایی که امید عاشق شد و از خونه زد بیرون

از کارهای خانم بهارلویی خوشم میاددددددددددددددد


سر به هوا نیستــــم امــــا... همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم!حال عجیبـــی ست... دیدن همان آسمان که شاید "تو" ... دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 مرداد 1391 - 06:29 ب.ظ

سلام

من انتهای سادگی و تموم کردم  خیلی ساده و قشنگه  .

دوستش دارم .

عضو سایت تاریخ عضویت: 27 تیر 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 17

371 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 458 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 مرداد 1391 - 09:01 ب.ظ

سلام دوستان من خنجرو خوندم واقعا جالب بودومتفاوت دست خانم دهباشی حقیقتا درد نکنه

عضو سایت تاریخ عضویت: 10 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 34
اعتبار: 21

392 مرتبه در 71 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 524 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 مرداد 1391 - 12:13 ب.ظ

 

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای که چقدر عاشق رمان بی نهایت زیبای سهیلا شدم.

به جرات میتونم بگم یکی از بهترین های نشر علی همین کتابه.

از نظر من بعد از غزال این دومین رمان نشر علیه که بسیار بسیار زیباست و اگه صد بارهم که شده بخونمش بازم دوسش دارم.

و کتابیه که اصلا نمیشه نقدش کرد چون جای ایراد نداره.

با اینکه صفحه 252 کتابم هنوز,ولی دوست دارم کم کم بخونم که تموم نشه.دلم نمیاد آخه :))))

 


هوای تو دارم...چه هوای لطیفیست برای نفس کشیدن
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 مرداد 1391 - 01:20 ب.ظ

سلام وظهر شما بخیر وخوشی

این دفعه  نیومدم که بگم چی خوندم و  صفحه ی چندمم !اومدم بگم :

اااااااااااای وای مردم از بی کتابی ،لطفا دوستان کتاب پیشنهاد بدید که بنده ابتیاع کرده واز خماری در بیام وگرنه اگه قرار باشه همین جوری پیش بره  ومن بی کتاب باشم  یهو دیدین  همخونه تون رو به عنوان یه ........... دستگیر کردن و بردن بازپروری! چون کم کم داره همه ی علائمش نمودار میشه:))

خلاصه که  به قول  معروف  "نیازمند یاری سبزتان هستیم "  

  ستاد جلوگیری از عوارض کمبود  کتاب

آهان در ضمن   کتاب پیشنهادی  ترجیحا از نشر علی باشه ولی اگه  از نوع بوووووق بود لطفا با پ.خ   اطلاع رسانی کنید.

با تشکر مجدد.نیلوفر


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 دی 1390

پیام های ارسالی: 772
اعتبار: 40

2485 مرتبه در 835 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2357 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 مرداد 1391 - 08:39 ق.ظ

  سلام سلام

امروز اگه کاری واسم پیش نیاد می خوام سهیلارو شروع کنم..................

.................. به نظرتون موفق میشم بعد از چند وقت 1کتاب جدید بخونم ؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


گاهی باید به فاصله ها خوش آمد گفت ... شاید آمده اند تا بخشی از حماقت هایمان را جبران کنند ...
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 مرداد 1391 - 07:12 ب.ظ

سلام ســـــــلام ســــــــــــــــــــــــلام

خوب من بالاخره به فصل پایانی رمان خودم رسیدم و یه نفس راحـــــــــــــــــــــــــــــــــــــت کشیدم (باور کنین به همین اندازه که کشیدم راحت شدم)

فصل پایانی رو گذاشتم اساسی فکر کنم . الان هم به عنوان زنگ تفریح آنسوی مرز عشق رو شروع کردم.

فرناز جون کتاب خیلی جذابیه دوستش دارم. عاشق اطلاعات فوق العاده ای هستم که هم در بخش کامپیوتر مطرح کردی و هم در مورد پلیس لس آنجلس و رشته های مرتبط با اون نوشتی. من کلا خیلی دوست دارم از طریق رمانهایی که میخونم اطلاعات عمومیم زیاد شه. آخه خیلی از اطرافیانم معتقد هستن که رمان ایرانی جز مسائل احساسی و عشقی اصلا برای تقویت اطلاعات خوب نیستن و من هر بار با کلی دلیل بهشون می فهمونم که اشتباه میکنن . اما از اونجایی که هر دفه ذهنشون ری استارت میشه خسته شدم و تصمیم گرفتم فقط سکوت کنم و لبخند بزنم . اینطوری :))

خووووووووووووووب من برم ادامه ی رمان ....


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 312
اعتبار: 454

2632 مرتبه در 525 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1977 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 مرداد 1391 - 07:27 ب.ظ

 

سلام دوستان

 من صفحه ی 350 کتاب آن سوی مرز عشقم. داستان خیلی قشنگ و جدیدیه. مخصوصاً که یه جورایی می خواد تفاوت دو عقیده رو نشون بده

خدایا به امید تو. برم ببینم بقیه اش چی میشه

دوستتون دارم


مریم احمدی
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 مرداد 1391 - 07:22 ب.ظ

سلام بر همگی

این قسمت چقده خلوت شده و کم تردد : ) )

من چند جلد کتاب نخونده داشتم ولی چون به زودی نقد سکوت سرده تصمیم گرفتم این کتاب رو شروع کنم . امروز شروعش کردم و فعلا حدودای 150 هستم .

عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 مرداد 1391 - 11:02 ب.ظ

من کتاب میخوام

من در جستجوی کتابم

آخ این چه وضعی من کتاب ندارم بخونم

ایییییییییییییییی خدااااااااااااااااااااااااااااا


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 37
اعتبار: 35

801 مرتبه در 136 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 334 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 مرداد 1391 - 12:33 ق.ظ

 سلام دوستان کتاب خوان خودم

من کتاب سپیده رو تموم کردم (البته دیشب) . ببخشید که دیر اومدم

بزنید اون دست قشنگه رو برای فرشته جون...............همه باهم................بلند ...بلندتر............

بابا  عجب کتاب توپی بود............

فرشته جون قلمت طلا................انشاالله همین جور طلایی بنویسی گلم  

بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

دوستان  حتماً  حتماً توصیه میکنم در اسرع وقت بگیرید وبخونید

تا بعد بدرود


مثل ساحل آرام باش ،تا دیگران مثل دریا بیقرارت باشند
عضو سایت موقعیت: ساری
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 22

978 مرتبه در 192 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 551 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 مرداد 1391 - 03:22 ق.ظ

 

فرناز جووووووووووون من عاشق کتابتم .

وقتی رسیدم صفحه 170 اول رفتم اهنگو دانلود کردم یه بار گوش دادم بعد ادامه کتابو خوندم. البته هنوز تموم نکردم اما بعد از مدتها یه کتاب حسابی حال و هوامو تغییر داد.

مــــــــــــــــــــــرسی مــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرسی


"حالم خوب است" هایم را ببخش! دروغ میگویم تا دلتنگی هایم را به رُخت نکشم... صمیم
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 مرداد 1391 - 01:40 ب.ظ

سلام بر همگی

من سکوت سرد رو تموم کرد م . زیبا بود .

 

عضو سایت تاریخ عضویت: 10 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 34
اعتبار: 21

392 مرتبه در 71 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 524 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 مرداد 1391 - 07:00 ب.ظ

سلام دوست جون جونیام

عیدتون مبارک

من الان مشغول خوندن رمان فوق العاده ی این روزها هستم.خیلی دوست دارم زود زود مجنون تر از فرهادو هم بخونم

رسیدم به قسمتی که خاله خانوم غیر رسمی الهه رو برای سیاوش خان ندیده خواستگاری کرد :)


هوای تو دارم...چه هوای لطیفیست برای نفس کشیدن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 31 مرداد 1391 - 02:03 ق.ظ

سلام دوستای گلم

یه مدته دچارافسردگیه کتابخوانی شدم !!!!!!!!!!!!!ازبس بهم پیله کردن که خسته نشدی ازاینهمه خوندن یاچشات ضعیف میشه ویاازهمین قبیل دلسوزیهای جالب

یه مدت گذاشتم کناردارم ترک میکنم خودموبستم به تخت !!!!!!!!!خیلی سخته تموم بدنم دردمیکنه

امااامشب یواشکی دارم سهیلارو میخونم الان تانصفه خوندم ایشالاکسی بیدارنشه تاصبح تمومه !!!!

دوستتون دارم هوارتا بیشتربیشتراخیلی بیشترا


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 2 شهریور 1391 - 01:25 ق.ظ

سلام به برو بچه کتابخون

و کم تردد این تایپیک

من رجوع کردم به خواندن کتابهای تکراری

بعضی از این کتابارو دو سه بار شایدم بیشتر خوندم

و بیشترشون تو ذهنم هست ولی نمیدونم چرا تو مسابقه ذهن برتر مریم جون کم میارم

به قول مامانم اگر کتابای درسیمم انقدر میخوندمو مرور میکردم تا الان دکترامم گرفته بودم

الان مشغول خوندن بسامه هستم برای بار دوم

تا قسمت بعد خدانگهدار


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 شهریور 1391 - 01:56 ب.ظ

سلام دوست جونام خوبین

رفقا من دیشب ساعت 11 سپیده رو شروع کردم به خوندم گفتم یک ساعت کتاب میخونم بعد میخوابم که صبح زودتر و شاد و سرحال برخیزم

من شروع کردم به خوندن

خوندم خوندم تا ساعت 2 انقدر از دست خودم عصبانی بودم تازه بعدش که کتابو بستم که ادامه اشو بعد بخونم

انقدر فکرم درگیر سپیده بود که تا نماز صبح خوابم نبرد بعدش دو ساعت خوابیدم

آخه فرشته جون چرا انقدر زیبا نوشتی که ما رو از کار و زندگی انداختی

خیلی قشنگ سپیده

 


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 20 آذر 1390

پیام های ارسالی: 122
اعتبار: 47

1686 مرتبه در 372 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4875 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 شهریور 1391 - 02:56 ب.ظ

سلام دوستان من چون از نشر های دیگه کتاب میخونم دیگه نمیام اینجا وکتاب تکراری هم کم میخونم  ولی دیروز یه کتاب ازنشر بوق خوندم که نویسنده اش رو شما همتون میشناسید وکارهاش رو دوست دارید جالب وتکان دهنده بود ومن دیگه سوار مسافر کشهای شخصی نمیشم  از این عاقبتها میترسم  اخه هفته پیش هم نزدیک این اتفاق برای پسرم افتاده بود وراننده در یه خیابان خلوت که در مسیر بوده چاقو گذاشته بود روی گردن پسرم وموبایل وکیف پولش رو گرفته بود ومفداری وسایل که دستش بود وما خدا رو شکر میکردیم که به خودش صدمه نرسونده


زندگی سیبی است که باید گاز زد با پوست
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 فروردین 1391

پیام های ارسالی: 24
اعتبار: 13

408 مرتبه در 95 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 102 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 شهریور 1391 - 10:39 ق.ظ

سلام خوبید عزیزان

من بعد از حدود چند ماهی  یک کتاب دارم  میخونم  به اسم عاشق منتظر از مرضیه گل و خانم..تااینجا خوب بوده .حالا ادامه ش ببینم چی پیش میاد

موفق باشید


<<    <      >    >>
   صفحه:
6 7 8 9 10 11 12 13 14 15  ...


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   2 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*