غریبه آشنا
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 خرداد 1391 - 09:00 ق.ظ
غریبه اشنا
Faezeh-
تاریخ ارسال: 16 شهریور 1390 - 4:52 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 16 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 5
اعتبار: -1

23 مرتبه در 12 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 109 مرتبه تشکر کرده است.

این رمان خانوم مقدم از نظر من زیباترین کارشون بود البته من رمان یاسمنم خیلی دوست دارم.

ممنون از نویسنده محترم و نشر علی


من به خود میبالم که در این عصر یخی دوستی دارم که دلش ایینه خورشید است
بالای صفحه
غزاله
تاریخ ارسال: 28 شهریور 1390 - 9:28 PM
عضو سایت
موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 19 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 12
اعتبار: 2

57 مرتبه در 28 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 46 مرتبه تشکر کرده است.

این رمان منو یاد فیلم تولدی دیگر به کارگردانیه داریوش فرهنگ انداخت,اما در کل کتاب خوبیه.زیاد روی مخ راه نمیره و از اون دسته کتاباست که وقتی آدم دستش میگیره تا تمومش نکنه نمیتونه زمین بزارتش.خانم مهریزی قلم گیرایی دارند.


چون خم شدم که پای تو ببوسم پی وداع/ رفتی و قامت من مسکین خمیده ماند...
بالای صفحه
مریم جون
تاریخ ارسال: 25 آذر 1390 - 12:57 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 140
اعتبار: 62

738 مرتبه در 150 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1082 مرتبه تشکر کرده است.

سلام

منهم این کتاب رو دوست دارم به نظرم قوی تر از یاسمنه دیالوگ ها و فضا سازی عالیی دارهو با نظر غزاله جون هم موافقم


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
بالای صفحه
nilofar
تاریخ ارسال: 25 آذر 1390 - 4:43 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 169
اعتبار: 122

966 مرتبه در 177 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1062 مرتبه تشکر کرده است.

منهم کاملا با نظر مریم جون موافقم این کتاب جزو کتابهای مورد علاقه ی منه که هر چند وقت یه سری بهش میزنم


از دلتنگی هام بادبادکی خواهم ساخت و اون رو در هوای بی خیالی پ
عضو سایت تاریخ عضویت: 19 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 35
اعتبار: 30

479 مرتبه در 108 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 829 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 1 مرداد 1391 - 08:08 ب.ظ

این کتاب سوژه ای شبیه فیلم تولدی دیگر از آقای فرهنگه.اما قلم نویسنده گیرایی فوق العاده ای داره بطوریکه نمی تونی کتابو زمین بزاری.

داستان دختری شهرستانی با وضعیت مالی متوسطه که دانشگاه تهران قبول میشه و در آنجا با پسر پولداری آشنا میشه و............. 


سر به هوا نیستــــم امــــا... همیشـــــه چشــــم به آسمان دارم!حال عجیبـــی ست... دیدن همان آسمان که شاید "تو" ... دقایقی پیش به آن نگاه کـــرده ای...
عضو سایت تاریخ عضویت: 1 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 150
اعتبار: 37

2181 مرتبه در 519 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2307 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 مرداد 1392 - 05:54 ب.ظ

من همیشه قلم خانوم مهریزی مقدم رو دوست داشتم ودارم..

قلم خوب وپخته ای دارن، ولی من همیشه به موضوعاتی که انتخاب میکنن یکمی مشکل داشتم، مثلا همین غریبه ی اشنا، سوژه وشخصیتها تکراری بودن..بجز قلم خوب نویسنده چیز دیگه ای ادم رو ترغیب به ادامه دادن نمی کرد.

امیدوارم خانوم مقدم تو کارهای جدیدشون سوژه های نو وبهتری رو انتخاب کنند.

گل

 


دعا، "تقدیر" الهی را "تغییر" میدهد.هرچند محکم وقطعی باشد..امام صادق(ع)
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 شهریور 1392 - 10:19 ب.ظ

مجموعه قوانین تالار نقد کتاب

1: در این بخش کاربران فقط در مورد کتاب مورد نظر به بررسی می پردازند. و از مقایسه کتاب ها و نویسنده باید خودداری کنند .

2: با هر گونه توهین به نویسنده و نشر در این بخش بر خورد خواهد شد .

3: کاربران به بررسی و نقد کتاب بپردازند علاوه بر نکات منفی نکات مثبت را هم مطرح کنند

4: از توهین به نظرات یکدیگر جداً خودداری کنید .

5 : مطالبی که به تعریف داستان می پردازند حذف خواهد شد .

6: از برخورد سلیقه ای جدا خودداری کنید.

7: نقد مغرضانه در مورد کتاب ها در این بخش تایید نخواهد شد

عضو سایت تاریخ عضویت: 27 آبان 1392

پیام های ارسالی: 37
اعتبار: 0

50 مرتبه در 36 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 آذر 1392 - 11:52 ب.ظ

کتاب زیبایی بود عشق ایلیا به لیلا که بعد از گذشت چند سال کم نشده بود و دخترشون که بیگناه و معصوم بود ممنون از نویسنده کتاب


من شبح مردی بدبختم که شما او را در سیاهچال قلعه دیف دفن کردید خداوند به این شبح برآمده از گور،ماسک کنت دومونت کریستو زد او را از الماس و طلا پوشاند تا شما او را فقط امروز بشناسید "من ادموند دانتس هستم"
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 23 اردیبهشت 1391

پیام های ارسالی: 24
اعتبار: 0

56 مرتبه در 20 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 123 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 اردیبهشت 1393 - 03:03 ب.ظ

خیلی خوب بود خوشحالم که خریدمش... قلم نویسنده عالیه موقع خوندنش مثل فیلم از ذهن اتفاقات میگذره... خوشحال




کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*