هدا نوشت:
سلام خدمت فرناز جونی خوبی
ببخش فرناز جون
این کتاب نسبت به بقیه کتاب یعنی اون دو اثر دیگه ضعیف تر بود
زیاد نتو نستم باهاش ارتباط برقرار کنم و همون دفعه اول نصفه نیمه خوندم
نمیدونم چرا
به نظرت چرا فرناز جون ؟
سلام هدا جونم
فکر میکنم علت این که از اوج آسمان به اندازهء بقیهء کتابهام خوشت نیومده اینه که این کتاب یکی از کارهای قدیمی منه، حدود ده سال قبل نوشته بدومش و انداخته بودمش ته کشو خاک میخورد و وقتی تصمیم به چاپش گرفتم، فقط دستی به سر و گوشش کشیدم و امروزیش کردم. در نتیجه تجربهء نوشتنم ده سال از الان کمتر بود و طبیعیه که کارم به اندازهء الان نمیتونست پخته باشه.
اما علت این که نتونستی باهاش زیاد ارتباط برقرار کنی
اوج آسمان همونطور که گندم عزیزم گفت، یه کتابیه بر مبنای واقعیتهای اجتماع، بیشتر داستان تشکیل شده از شرح ظلم هایی که در اجتماع ما از طرف خانواده ها به زنان تحمیل میشه، موضوع زنانی که به هر دلیل بیوه شدن و در اجتماع به دنبال یک حامی برای رفع نیازهای روحیشون میگردن، و مردانی که در مواجهه با یه همچین زنانی نمیتونن جلوی خودشونو بگیرن و تعهدی که به خانواده شون دارن رو خیلی راحت فراموش میکنن. صحنه های عاشقانه و کش و واکشهای احساسی در این داستان زیاد نبود. اکثرمخاطبین داستانهای مردم پسند، از خوندن این رمانها هدفشون رسیدن به هیجانات احساسی و لمس غلیان شورانگیز عشقه و دنبال تفحص در مسایل اجتماعی در قالب یک رمان نیستن. فکر میکنم به همین دلیله که تو دوست خوبم سایر کارهای منو بیشتر دوست داشتی چون در بقیهء کتابهام برعکس اوج آسمان، جنبهء عاشقانه و احساسی و هیجانی داستان به مسایل اجتماعی غلبه داشت.
ضمنا یه نکتهء دیگه هم هست که باعث شده اوج آسمان برات خیلی جذاب نباشه. اکثر خواننده های این قبیل رمانها، دلشون میخواد مرد داستان خیلی رویایی باشه. خوب، دوست داشتنی و مهربون و حتی اگه به دلایلی غُد یا مغروره، ته دلش پر از عشق و محبتی ابدی و موندگار باشه. به تصویر کشیدن موضوعی مثل خیانت، با اینها منافات کامل داره! مسلما یه مرد خیانتکار نمیتونه در نظر مردم آدم مقبولی باشه و دوسش داشته باشن، به همین دلیل هم کل داستان زیاد بهشون نمیچسبه.
دوستت دارم گلم- بوس
من برای متنفر شدن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، چون دارم به کسانی محبت میکنم که دوستم دارند.