با نظر هدا و سپیده کاملا موافقم.
کتاب به شدت تخیلی.داستان زندگی دختری به نام کیمیا افشار که برای ادامه تحصیل میره هند و در هواپیما از شدت دلهره با احمد فراهانی آشنا میشه. کیمیا بعد از آشنایی با احمد به خونه عموی احمد(که احمد ساکن اونجا بوده)میره و...
بعد از این و... برعکس بقیه داستانها ,هیچ شگفتی پشت قضیه نیست و داستان به نظرم انقدر شوک و بار هیجانی انچنانی نداشت.یه سوتفاهم ساده,بین کیمیا و احمد,که اسم داستان هم بر اساس خواسته کیمیا نوشته شده.(اینجور میشه جمله بندی کرد که کیمیا میگه:احمد مرا ببخش)
بر اساس حجمی هم که داشت چیز بیشتر از این نمیشه گفت.
به هر حال از نویسنده و نشر متشکرم.
هیچ کس همراه نیست.....تنهای اول