وقتی بزرگ شدم
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 خرداد 1391 - 12:46 ب.ظ

اولین اثر از پریما سراب

عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 15 خرداد 1391 - 10:48 ق.ظ

سلام به همخونه های دوستداشتنیم

به نظر من کتاب وقتی بزرگ شدم بی نظیر بود نمیدونم چرا انقدر این کتاب به دل من نشسته بیش از چهار بار خوندمش

و هنوز برام جذاب و خوندنی ممنون از نویسنده این اثر خانم سراب

منتظر کتاب بعدی این نویسنده عزیز هستم

 


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 18 خرداد 1391 - 12:02 ق.ظ

با سلام

متاسفانه من به اندازه ی هدی جان از خوندن این کتاب لذت نبردم ،مخصوصا شخصیت محمد خیلی خیلی اذیتم کرد ،به اندازه ای که تموم حسن های کتاب رو تحت الشعاع خودش قرار داده بود.به نظرم محمد مخلوطی از چندین شخصیت معروف در رمانهای مختلف بود ، این جور به نظرم اومد که نکات برجسته ی این شخصیت ها که باعث جلب نظر خواننده ها شده بود همگی قرار بوده در یک نفر ظهور پیدا کنه که خوب در نیومده بود.

در حین خوندنش خیلی سوال برام پیش اومد که منتظرم در اولین فرصت از خانم سراب عزیز بپرسم شاید که من متوجه خیلی از ماجراها و دلایلش نشدم.

البته این نظر منه و حتما دیدید که این کتاب طرفداران بسیار زیادی داره حتی روزی که برای خرید کتاب مراجعه کرده بودم ،فروشنده اون رو به عنوان یک کتاب پر طرفدار به من معرفی کرد ولی من نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم .

قربان شما . نیلوفر


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت تاریخ عضویت: 13 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 33

1045 مرتبه در 177 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 541 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 خرداد 1391 - 11:15 ق.ظ

سلام خدمت دوستای گلم

والا من این کتاب و پارسال ا ز نمایشگاه گرفتم  به نظره من کتاب بدی نبود من از تیام خوشم میومد یه دختری 17 , 18 ساله پر از شیطنت

بابای تیام هم بسیار انسان با شخصیتی بودن ولی مامانش یکم زیادی بیخیال بود

از امیر محمدم که به طرزی متنفر بودم که واقعآ دلم میخواست اگر چنین آدمی روی زمین به این اسم هست برم خودم خفش کنم

در کل کتابه بدی نبود من دوستش داشتم

نطراته بعدیم باشه واسه نقد ه کتاب

 


این نیز بگذرد
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 فروردین 1391

پیام های ارسالی: 24
اعتبار: 13

408 مرتبه در 95 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 102 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 خرداد 1391 - 12:44 ب.ظ

سلام دوستان خوبید من هم بانظرات دوستان موافقم  منم این کتابو سال قبل از نمایشگاه خریدم  و این کتاب خوندنش به من واقعا چسبید هم حرصمو در اورد هم لذت بردم در کل کتاب خوبی بود فقط  می خواهم بدونم چرا کتاب محیا که نویسنده قولشو داده خبری ازش نیست

با تشکر از نویسنده خوبش که به نظرم به من انرژی مثبت داده برای اینکه کتابش همراه با خاطره های خوبی برای من بود

دوسش دارم **************ممنون

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 خرداد 1391 - 07:29 ب.ظ

سلام دوستای عزیزم

از نظر من هم این کتاب بی اشکال نیست

ولی من یک سال پیش خوندمش و نمیتوونم نظر درستی داشته باشم

تا اونجاییکه یامه دوست داشتم ی بار دیگه بخونمش والان تو لیسته ولی فعلا انقد کتاب نخونده دارم که هنوز نوبتش نشده.

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 آبان 1390

پیام های ارسالی: 7
اعتبار: 4

79 مرتبه در 17 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 59 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 تیر 1391 - 01:32 ق.ظ

من این کتابو ماه رمضون پارسال خریدم  و جونم دراومد منظورم راهیه که تا کتاب فروشی طی کردم تا این کتابو بخرم بعدم که هوا گرم بود و کلی تشنم شد و بعد از اون بکوب کتابو خوندم تا دم اذان و اصلا گذر زمانو حس نکردم و کلی بهم چسبید ولی خوب از امیر محمد خوشم نیومد ولی تا دلتون بخواد از مامانش خوشم اومد و همین طور تیام .قلم نویسنده خیلی زیبا و روان بود و باعث جذابیت کتاب میشد .


تو به من خندیدی و نمی دانستی من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم باغبان از پی من تند دوید سیب را دست تو دید غضب آلود به من کرد نگاه سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک و تو رفتی و هنوز، سالهاست که در گوش من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت ************* من به تو خندیدم چون که می دانستم تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی پدرم از پی تو تند دوید و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه پدر پیر من است من به تو خندیدم تا که با خنده تو پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک دل من گفت: برو چون نمی خواست به خاطر بسپارد گریه تلخ تو را ... و من رفتم و هنوز سالهاست که در ذهن من آرام آرام حیرت و بغض تو تکرار کنان می دهد آزارم و من اندیشه کنان غرق در این پندارم که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 تیر 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 17

371 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 458 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 تیر 1391 - 07:30 ب.ظ

سلام منم این کتابو واقعا دوست دارم به نظر من ج.و بهترینای نشر علیه من بارها این کتابو حوندم درسته که امیرمحمد حرص اوره ولی تیام انقدر خوب حالشو می گیره که دل ادم حال میاد حالا از حق هم نگذریم به هر حال اون اوضاع هم به امیر محمد تحمیل شد دیگه گناه داره انقدر باهاش بد نباشین من که دوسش دارم

عضو سایت موقعیت: تبریز
تاریخ عضویت: 27 دی 1390

پیام های ارسالی: 5
اعتبار: 9

90 مرتبه در 15 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 35 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 مرداد 1391 - 11:23 ب.ظ

من این کتابو پارسال خوندم و در من یک حس دوگانه ایجاد کرد. روال داستان و قلم نویسنده رو دوست داشتم ولی از شخصیت محمد خوشم نیومد و نمیتونستم درکش کنم. گاهی دوست داشتم بگیرم بزنمش! ولی در کل کتاب خوبی بود و نمره از متوسط به بالا میگیره.


بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 مرداد 1391 - 09:29 ب.ظ

سلام بر همگی من امروز دوباره این کتاب خوشگلو خوندم

حقیقتش من این کتاب و خیلی دوست دارم و خیلی ناراحتم که مال خودم نیست .

آخه هم پارسال و هم امسال از دوست خواهرم امانت گرفتم و خوندم ، فکر کنم آخرم بخرمش چون دوست دارم داشته باشمش و بعضی اوقات برم سروقتش.

من عاشق این مادر شوهر خانوم و گل و بلبلم و با امیر محمدم مشکل ندارم خوب اون بدبختم به قول دوست گلمون در عمل انجام شده قرار گرفته بود دیگه ولی تیام هم آخه خدایی خیلی آویزون بود که نتیجشم دید دیگه : )

در آخر از خانوم پریما سراب گل تشکر می کنم و امیدوارم باز هم کتاب خوشگل از ایشون بخونم .

عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 آبان 1391 - 09:17 ب.ظ

با سلام!
وقتی بزرگ شدم...
من خیلی دوستش نداشتم...
با نظر نیلوفر خوبم موافقم!!!
شخصیت محمد واقعاً اذیتم می کرد سرتاسر رمان:)
ولی قلم خانم سراب رو دوست داشتم...
امیدوارم که در رمان بعدی شون قدرت قلمشون رو به بیشتر و بهتر به رخ خواننده ها بکشن:)
پاینده باشید!


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 آبان 1391 - 10:37 ق.ظ

سلام

با نظر دوستام موافقم

من هم شخصیت محمد رضا خیلی اذیتم کرد هم شخصیت لوس تیام اما در کل داستان رو دوست داشتم عاشق حاج خانم مامان محمد رضا بودم خیلی ماه بود فضا سازی خوب و داستان روند زیبایی رو طی کرد اما موضوعش یکم تکراری بود به نظرم اگر پردازش بهتری داشت جذاب تر میشد

ممنون از خانم سراب امیدوارم به زودی کتاب جدیدتون به دست ما برسه


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
mzm
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 74
اعتبار: 18

817 مرتبه در 193 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 735 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 آبان 1391 - 11:20 ق.ظ

سلام به دوستهای گل خودم  

ازکتاب وقتی بزرگ شدم خوشم میاد البته من هم مثل اکثر دوستان از شخصیت امیر محمد بدم میاد کلا از مرد دو زنه بدم میاد . خوب چیکار کنم نقطه ضعف من اینه .

ولی عاشق شخصیت تیامم . البته شخصیت تیام هم بی ایراد نیست اخه بگو دختر خوب تو که از اول دیدی باهات بد رفتار میکنه دیگه سیریش شدنت چی بود ولی از نوع نوشته کتاب هم خیلی خوشم اومد روون روون بود .


دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با اتش نه می سوزند و نه خاکستر می شوند .
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 19 شهریور 1392 - 08:37 ب.ظ

مجموعه قوانین تالار نقد کتاب

1: در این بخش کاربران فقط در مورد کتاب مورد نظر به بررسی می پردازند. و از مقایسه کتاب ها و نویسنده باید خودداری کنند .

2: با هر گونه توهین به نویسنده و نشر در این بخش بر خورد خواهد شد .

3: کاربران به بررسی و نقد کتاب بپردازند علاوه بر نکات منفی نکات مثبت را هم مطرح کنند

4: از توهین به نظرات یکدیگر جداً خودداری کنید .

5 : مطالبی که به تعریف داستان می پردازند حذف خواهد شد .

6: از برخورد سلیقه ای جدا خودداری کنید.

7: نقد مغرضانه در مورد کتاب ها در این بخش تایید نخواهد شد

عضو سایت موقعیت: قزوين
تاریخ عضویت: 11 مرداد 1393

پیام های ارسالی: 8
اعتبار: 0

29 مرتبه در 15 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 26 مرداد 1393 - 02:02 ب.ظ

با عرض سلام خدمت خانم سراب

من کتابتون رو پارسال خوندم ولی هنوز میشه گفت تمام قسمتهاش یادم مونده خیلی تیام دوست داشتم و از غیرت امیر محمد لذت میبردم به هر حال قلمتونو دوست داشتم و براتون ارزوی موفقیت میکنم و منتظر نوشته های دیگتون هستم




کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*