صفحه:   1
نمایش:   1 - 30
تعداد کل صفحه:   47
تعداد کل موضوع ها:   1392


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 

یادداشت های خواندنی
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:18 ب.ظ

با سلام این بخش به منظور تفکیک از دل نوشته ها می باشد تا کاربران اشعار و نوشته های خیلی کوتاه خود را در این بخش مطرح کنند .

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:19 ب.ظ

هدا
تاریخ ارسال: 10 مرداد 1391 - 1:33 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 292
اعتبار: 57

1623 مرتبه در 330 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1485 مرتبه تشکر کرده است.
باز ای باران ببار

بر تمام لحظه های بی بهار

بر تمام لحظه های خشک خشک

بر تمام لحظه های بی قرار



باز ای باران ببار

بر تمام پیکرم موی سرم

بر تمام شعر های دفترم

بر تمام واژه های انتظار



باز ای باران ببار

بر تمام صفحه های زندگیم

بر طلوع اولین دلدادگیم

بر تمام خاطرات تلخ و تار



باز ای باران ببار

غصه های صبح فردا را بشوی

تشنگی ها خستگی ها را بشوی

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:25 ب.ظ

samim.m
تاریخ ارسال: 10 مرداد 1391 - 12:45 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 65
اعتبار: 26

425 مرتبه در 61 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 203 مرتبه تشکر کرده است.

 

محیای عزیزم قشنگترین خبری بود که تو این روزهای کسل کننده میتونستی بهم بدی. خیلی خوشحالم که یه دختر ناز مثل خودت داری...

به سراغ من اگر می آیی

تند و آهسته چه فرقی دارد؟؟

تو به هر جور دلت خواست بیا

مثل سهراب دگر

جنس تنهایی من چینی نیست

که ترک بردارد

مثل آهن شده است

تو فقط زود بـــــــــــــــــــــــــــــــــــیا...

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:29 ب.ظ

هدا
تاریخ ارسال: 10 مرداد 1391 - 1:31 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 291
اعتبار: 57

1623 مرتبه در 330 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1485 مرتبه تشکر کرده است.
بوی باران، بوی سبزه، بوی خاک
شاخه‌های شسته، باران خورده، پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس، رقص باد
نغمه شوق پرستوهای شاد
خلوت گرم کبوترهای مست

نرم نرمک می رسد اینک بهار

خوش به حال روزگار
خوش به حال چشمه ‌ها و دشتها
خوش به حال دانه‌ها و سبزه‌ها
خوش به حال غنچه‌های نیمه‌باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی‌ پوشی به کام
باده رنگین نمی ‌بینی به جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از آن می که می ‌باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش می‌شود هفتاد رنگ

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:43 ب.ظ

samim.m
تاریخ ارسال: 15 فروردین 1391 - 12:27 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 64
اعتبار: 26

425 مرتبه در 61 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 203 مرتبه تشکر کرده است.

 

عشق دیگر زیر خروار خاک است

مرگ لیلی قصه ای غمناک است

عشق را شیرین با خود برده است

زیر خاکی که دگر نمناک است

عشق با فرهاد و مجنون مرده است

آه! این واژه چه بی سان پاک است...

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:50 ب.ظ

هدا
تاریخ ارسال: 22 فروردین 1391 - 10:21 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 290
اعتبار: 57

1623 مرتبه در 330 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1485 مرتبه تشکر کرده است.

دوستان من عاشق این جمله هستم گفتم برای شما هم بنویسن  شاید خوشتون اومد

اولین بار که صدای گام هایت را دوست نداشتم وقتی بود که داشتی می رفتی

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:53 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 27 فروردین 1391 - 10:01 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 224
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

 

وقتی  چترمون خداست ، بگذاریم ابر سرنوشت هر چقدر می خواهد ببارد.....

لحظه هایتان ارام


از غوغای زندگی تا سکوت مرگ ، خرابتم خدا جون

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:54 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1391 - 7:52 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 223
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

آنسوی دلتنگی ها خداییست که داشتنش  جبران همه ی نداشته هاست .....


از غوغای زندگی تا سکوت مرگ ، خرابتم

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:55 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1391 - 1:34 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 222
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

یک شبی مجنون نمازش را شکست          

 بی وضو در کوچه ی لیلا نشست

عشق مست مستش کرده بود   

فارغ از جام الستش کرده بود

گفت: یارب ، از چه خوارم کرده ای ؟

بر صلیب عشق دارم کرده ای ؟

خسته ام ، زین عشق دلخونم نکن

من که مجنونم ، تو مجنونم نکن

مرد این بازیچه دگر نیستم

این تو و لیلای تو ، من نیستم

گفت : ای دیوانه ، لیلایت منم

در رگت ، پنهان و پیدایت منم

سالها با جور لیلا ساختی

من کنارت بودم و نشناختی ................

                 


مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 04:57 ب.ظ

هدا
تاریخ ارسال: 28 فروردین 1391 - 10:07 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 288
اعتبار: 57

1623 مرتبه در 330 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1485 مرتبه تشکر کرده است.

شب رفتنت آرزو می‌کنم…!
نشد تا تو هستی من عاشق بشم . نشد قلب ما عشقو باور کنه …
,
به امشب به تقدیر من عشق تو
,
به حالی که بی من، تو داری قسم
,
به عنوان روزی که بردی منو
,
به حسی که گفتی میایی قسم
,

به دل خواهی اولین دلهره
,
به گاهی که با من نبودی قسم
,
جدا می‌شی و می‌رود خاطره
,
ولی شک نکن من به تو می‌رسم
,

نشد تا تو هستی من عاشق بشم
,
نشد قلب ما عشقو باور کنه
,
شب رفتنت آرزو می‌کنم
,
خدا وقت دوریتو کمتر کنه
,

به چشمای تو قبل هر گریه‌ای
,
قسم می‌خورم یاد تو با منه
,
قسم می‌خورم بغض این انتظار

یه روزی تو آغوشمون بشکنه

 

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:00 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 29 فروردین 1391 - 5:04 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 221
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

خاطرمان باشد به یاد هم باشیم . شاید سالها بعد ؛ در گذر جاده ها ... بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم این غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود .


از غوغای

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:04 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 31 فروردین 1391 - 2:55 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 220
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

یاد دارم در غروبی سرد سرد ، می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد

داد میزد کهنه قالی میخرم ، دست دوم جنس عالی میخرم      کاسه و ظرف سفالی میخرم                  گر نداری کوزه خالی میخرم

اشک در چشمان بابا حلقه بست            عاقبت آهی کشید ، بغضش شکست

بوی نان تازه هوشش برده بود ، اتفاقا مادرم هم روزه بود

خواهرم بی روسری بیرون دوید ، گفت آقا ! سفره خالی میخرید؟

 


مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:05 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 31 فروردین 1391 - 4:00 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 220
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

پدر آمد، دستهایش خالی ، بچه ها چشم به دستان پدر ، سفره خالی را پدر از پنجره بیرون انداخت

بار دیگر گسترد سفره ی قلبش را ، بچه ها آن شب هم ، مثل شبهای دگر ،یک دل سیر محبت خوردند


از غوغای زندگی تا سکوت مرگ ، خرابتم خدا جون

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:05 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 31 فروردین 1391 - 11:06 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 220
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

کاش پرده میدانست ، تا پنجره باز است فرصت رقصیدن هست............


از غوغای

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:06 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 1 اردیبهشت 1391 - 1:48 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 220
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود

خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود

ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه

گردنت را می شکست آنجا اگر عباس  بود

ایام شهادت حضرت فاطمه تسلیت باد


از غوغای زندگی تا سکوت مرگ ، خرابتم خدا جون
بالای صفحه

 

گندم
تاریخ ارسال: 1 اردیبهشت 1391 - 2:00 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 220
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

شاید آن روز که سهراب نوشت : ((تا شقایق هست زندگی باید کرد))

خبری از دل پر درد گل یاس نداشت

باید این طور نوشت :چه شقایق باشد چه گل پیچک و یاس

جای یک گل خالیست ... تا نیاید مهدی ، زندگی دشوار است


از غوغای زندگی تا سکوت مرگ

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:07 ب.ظ

 
تاریخ ارسال: 2 اردیبهشت 1391 - 1:00 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 324
اعتبار: 81

2434 مرتبه در 355 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1437 مرتبه تشکر کرده است.

کارما نیست شناسایی رازگل سرخ

کارماشایداین است

که درافسون گل سرخ شناورباشیم

بالای صفحه

 

mahan.s
تاریخ ارسال: 2 اردیبهشت 1391 - 1:19 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 324
اعتبار: 81

2434 مرتبه در 355 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1437 مرتبه تشکر کرده است.

برد در شب ، تا نبیند بی نقاب / ماه نورانی تر از خود ، آفتاب
برد در شب ، پیکری هم رنگ شب / بعد از آن شب نام شب شد ننگ شب
شسته دست از جان ، تن جانانه شست / شمع شد خاکستر پروانه شست
روشنانش را فلک خاموش کرد / ابرها را پنبه های گوش کرد
تا نبیند چشم گردون پیکرش / نشنود تا ضجه های همسرش
هم مدینه سینه ای بی غم نداشت / هم دلی بی درد و خون عالم نداشت
نیست در کس طاقت بشنیدنش / با علی یا رب چه شد با دیدنش؟
درد آن جان جهان از تن شنید / راز غسل از زیر پیراهن شنید
جان هستی گشته بود از تن جدا / نیستی می خواست هستی از خدا
دست دست حق چو بر بازو رسید / آنچنان خم شد که تا زانو رسد
دست و بازو گفتگوها داشتند / بهر هم باز آرزوها داشتند
دست از بازوی بشکسته خجل / بازو از دستی که شد بسته خجل
با زبان زخم بازو راز گفت / دست حق شد گوش و آن نجوا شنفت
سینه و بازو و پهلو از دورن / هر سه بر هم گریه می کردند خون
گفت بازو : من که رفتم خونفشان / تو یدالله فوق ایدیهم بمان
راز هستی در کفن پیچیده شد / لاله ای در یاسمن پوشیده شد
موج ها آغوش دریا یافتند / چون نسیمی سوی گل بشتافتند
این به روی سینه ی مادر فتاد / آن رخ خود بر کف پایش نهاد
برگ برگ گل زهم وا می شود / ازنسیمی گل شکوفا می شود
ناگهان بند کفن خود باز شد / داستان عشق باز آغاز شد
آن همای عشق از نو پر گرفت / کودکان خویش را در بر گرفت
زیر پر بگرفته و پر دادشان / جسم بی جان جان دیگر دادشان
مانده حیران بر که گرید آسمان / بهر مادر ، بر پدر، یا کودکان
نیست کار کس مگر دست خدای / تا کند آن هر دو از مادر جدای
نیمه شب تابوت را برداشتند/ بار غم بر شانه ها بگذاشتند
هفت تن دنبال یک پیکر روان / وز پی این هفت تن هفت آسمان
این طرف خیل رسل دنبال او / آن طرف احمد به استقبال او
ظاهرا تشییع یک پیکر ولی / باطنا تشییع زهرا و علی
دو عزیز فاطمه همراهشان / مشعل نورانشان از آهشان
امشب ای مه مهر ورز و خوش بتاب / تا ببیند پیش پایش آفتاب
ابرها گریند بر حال علی / می رود در خاک آمال علی
چشم نور از دست داده پا رمق / اشک بر مهتاب رویش چون شفق
دل همه فریاد و لب خاموش داشت / مرده ای تابوت روی دوش داشت
آه سرد و بغض پنهان در گلو / بود با آن عده گرم گفتگو :
آه ، آه ای همرمان آهسته تر / می برید اسرار را سر بسته تر
این تن آزرده باشد جان من / جان فدایش او شده قربان من
همرمان این لیله القدر من است / من هلال از داغ و این بدر من است
اشک من زین گل شده گل فام تر / هستی ام را می برید ؛ آرام تر
وسعت اشکم به چشم ابر نیست / چاره ای غیر از نماز و صبر نیست
چشم من از چرخ پر کوکب تر است / بعد از این شب روزم از شب شب تر است
زین گل من ، باغ رضوان نفحه داشت / مصحف من بود هجده صفحه داشت
مرهمی خرج دل چاکم کنید / همرهان همراه او خاکم کنید
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
پیغمبری که یک عمر ، غمخوار امتش بود / روی کبود زهرا اجر نبوتش بود
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:16 ب.ظ

Ana
تاریخ ارسال: 2 اردیبهشت 1391 - 11:29 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 22 دی 1390

پیام های ارسالی: 112
اعتبار: 42

963 مرتبه در 156 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1017 مرتبه تشکر کرده است.

 به او اعتماد کن .....

 

    ارباب دوباره پاسخ داد:((بله)) خدمتکار گفت:

                     ((پس چطور است به خدا اجازه بدهید وقتی شما در این دنیا هستید او آنرا ادره کند؟))

                 به او اعتماد کن ، وقتی تردیدهای تیره به تو هجوم می آورند

                                      به او اعتماد کن ، وقتی که نیرویت کم است

                   به او اعتماد کن ، زیرا وقتی به سادگی به او اعتماد کنی

                     اعتمادت سخت ترین چیزها خواهد بود...

    مردی ثروتمند وجود داشت که همیشه پر از اضطراب و دلواپسی بود.

    با اینکه از همه ثروتهای دنیا بهره مند بود

   هیچ گاه شاد نبود.او خدمتکاری داشت که ایمان درونش موج می زد.

   روزی خدمتکار وقتی دید مرد تا حد مرگ نگران است به او گفت:
   ((ارباب،آیا حقیقت دارد که خداوندپیش از بدنیا آمدن شما جهان را اداره می کرد؟))
     او پاسخ داد:((بله))

     خدمتکار پرسید:....

  ((آیا درست است که خداوند پس از آنکه شما دنیا را ترک کردید آنرا همچنان اداره می کند؟))

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:22 ب.ظ

Ana
تاریخ ارسال: 2 اردیبهشت 1391 - 1:34 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 22 دی 1390

پیام های ارسالی: 111
اعتبار: 42

963 مرتبه در 156 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1017 مرتبه تشکر کرده است.

  پشت هر کوه بلند

      سبزه زاریست پر از یاد خدا

         و در آن باغ کسی می خواند

             که خدا هست، دگر غصه چرا؟؟؟؟!!!!.....

                آرزو دارم:خورشید، رهایت نکند

                   غم، صدایت نکند

                         ظلمت شام، سیاهت نکند

                            و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست ,حضرت دوست جدایت نکند...


در دل من چیزی است،مثل یک بیشه نور،مثل خواب دم صبح،وچنان بی تابم،که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت،بروم تا سر کوه،دورها آواییست،که مرا میخواند.

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:41 ب.ظ

Ana
تاریخ ارسال: 3 اردیبهشت 1391 - 12:02 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 22 دی 1390

پیام های ارسالی: 111
اعتبار: 42

963 مرتبه در 156 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1018 مرتبه تشکر کرده است.

زن زیبـاســت ...

چه آن زمان که از فرط خستگی چهره اش در هم است.....

   چه آن زمان که... خود را می آراید از پس همه خستگیهایش...
       چه آن زمان که فریاد می زند بر سرت و تو فقط حرکت زیبای لبهایش را مبینی...
          چه آن زمان که کودکی جانش را به لبانش رسانده و دست بر پیشانی زده و لبخند می زند...
                         زن زیباست..
                  آن زمانی که خسته از همه تُهمت ها و نابرابریها باز فراموشش نمی شود
؛ مادر است، همسر است.
                                        زن زیباست ...
                                         زمانی که
                       زمانی که لطافت جسم و روحش را توأمان درک کردی ...
                          زمانی که خرامیدنش را بین بازوانت فهمیدی ...
                           زمانی که نداشته های خودت را به حساب ضعفش نگذاشتی ...
                                     آری زن زیبـــــاست...

   اگر بفهمی...


 


مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:41 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 3 اردیبهشت 1391 - 8:24 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 215
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

انتخاب با توست . می توانی بگویی : صبح بخیر خدا جان .... یا می توانی بگویی : خدا بخیر کنه ! صبح شد..................


از غوغای زندگی

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:43 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 3 اردیبهشت 1391 - 1:32 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 214
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

اگه خوابت اومد ، تو چشام بخواب . اگه اشک نذاشت ، تو قلبم بخواب . اگه صدای قلبم نذاشت ، من می میرم  تو راحت بخواب ..................


از غوغای زندگی تا سکوت

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:44 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 3 اردیبهشت 1391 - 1:47 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 213
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

[ i ] [ i ] [  ] [i ] [ i ] [ i ]

این قبر هارو میبینید یکیش خالیه؟ خریدمش تا برای همه دوست جونام بمیرم!!!


از

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:45 ب.ظ

راسپینا
تاریخ ارسال: 3 اردیبهشت 1391 - 5:03 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 135
اعتبار: 100

1030 مرتبه در 155 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1627 مرتبه تشکر کرده است.

آرامم؛ مثل مزرعه ای که تمام محصولش را ملخ ها خورده باشند... دیگر نگران داس ها نیستم!!!

 


پاینده باشید

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:47 ب.ظ

فرناز نخعی
تاریخ ارسال: 4 اردیبهشت 1391 - 10:36 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 320
اعتبار: 262

2029 مرتبه در 342 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1195 مرتبه تشکر کرده است.

این جملهء زیبا رو امروز یکی از دوستان توی ایمیل برام فرستاده:

شخصیت من را با برخوردم اشتباه نگیرید. شخصیت من چیزیه که هستم اما برخورد من بستگی داره به اینکه تو کی باشی ........!!!!!

آدم مغرور مثل کسیست که بالای کوه ایستاده و همه را کوچک میبیند، غافل از این که بقیه هم او را کوچک میبینند!

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:49 ب.ظ

فرناز نخعی
تاریخ ارسال: 5 اردیبهشت 1391 - 1:53 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 319
اعتبار: 262

2029 مرتبه در 342 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1195 مرتبه تشکر کرده است.

 

زندگی صحنهء یکتای هنرمندی ماست

هر کسی نغمهء خود خواند و از صحنه رود

صحنه همواره به جاست

خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد


آدم مغرور مثل کسیست که بالای کوه ایستاده و همه را کوچک میبیند، غافل از این که بقیه هم او را کوچک میبینند

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:50 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 5 اردیبهشت 1391 - 3:38 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 212
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

زخمی بر پهلویم است . روزگار نمک می پاشد ، من از درد پیچ و تاب میخورم و همه گمان می کنند که می رقصم .....................


از غوغای زندگی تا سکوت مرگ ، خرابتم خدا جون
بالای صفحه

 

گندم
تاریخ ارسال: 5 اردیبهشت 1391 - 3:44 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 212
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

دو تا نابینا توی دنیا می شناسم . یکی تو که هیچ وقت عشقمو ندیدی و دیگری من که کسی رو جز تو ندیدم


از غوغای زندگی تا سکوت مرگ ، خرابتم خدا جون

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:54 ب.ظ

هدا
تاریخ ارسال: 6 اردیبهشت 1391 - 6:53 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 287
اعتبار: 57

1623 مرتبه در 330 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1485 مرتبه تشکر کرده است.

خواستم بگویم که فاطمه دختر محمد است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که فاطمه همسر علی است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که فاطمه مادر حسین است.

دیدم که فاطمه نیست.

خواستم بگویم که فاطمه مادر زینب است.

باز دیدم که فاطمه نیست.

نه این ها همه هست و این همه فاطمه نیست.

دکتر شریعتی

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 مرداد 1391 - 05:59 ب.ظ

گندم
تاریخ ارسال: 8 اردیبهشت 1391 - 2:30 AM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 24 آبان 1390

پیام های ارسالی: 210
اعتبار: 198

1433 مرتبه در 243 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3139 مرتبه تشکر کرده است.

از خدا پرسیدم: اگر در سرنوشت ما همه چیز را از قبل نوشته ای ، پس  ارزو کردن چه فایده ای دارد؟

خداوند خندید و گفت :شاید در سرنوشت نوشته باشم ''هرچه او آرزو کرد"


از غوغای

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 مرداد 1391 - 01:52 ق.ظ

 
تاریخ ارسال: 21 اردیبهشت 1391 - 4:54 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 23 اسفند 1390

پیام های ارسالی: 63
اعتبار: 28

440 مرتبه در 61 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 211 مرتبه تشکر کرده است.

مجادله در ادبیات بر سر یک خال :

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را     (حافظ)

 

 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد                          نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را             (صائب تبریزی)

 

 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را

هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد                              نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند                             نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را                     ( شهریار)

 

 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               خوشا بر حال خوشبختش بدست آورد دنیارا

نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را                                  مگر بنگاه املاکم ؟ چه معنا دارد این کارا

و خال هندویش دگر ندارد ارزشی اصلا                                          که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را

نه حافظ داد املاکی نه صائب دست و پاها را                                        فقط این ها می خواستند بگیرند وقت ماها را                (فاطمه دریایی)

 

اینم شعر من که با خوندن اشعار بالا سر ذوق اومدم و یه چیزی گفتم :

 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               به طنازی دهم او را تمام مهر دنیا را

صمیم گر می دهد مهری برای خویش می بخشد                          نه بر آنکس که با ظلمش شکافد سنگ خارا را                      "صمیم" 

 

 

 

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2136
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 مرداد 1391 - 01:53 ق.ظ

فرناز نخعی
تاریخ ارسال: 22 اردیبهشت 1391 - 7:23 PM
عضو سایت
تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 318
اعتبار: 262

2032 مرتبه در 342 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1195 مرتبه تشکر کرده است.

samim.m نوشت:
 

مجادله در ادبیات بر سر یک خال :

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را     (حافظ)

 

 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد                          نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را             (صائب تبریزی)

 

 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را

هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد                              نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند                             نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را                     ( شهریار)

 

 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               خوشا بر حال خوشبختش بدست آورد دنیارا

نه جان و روح می بخشم نه املاک بخارا را                                  مگر بنگاه املاکم ؟ چه معنا دارد این کارا

و خال هندویش دگر ندارد ارزشی اصلا                                          که با جراحی صورت عمل کردند خال ها را

نه حافظ داد املاکی نه صائب دست و پاها را                                        فقط این ها می خواستند بگیرند وقت ماها را                (فاطمه دریایی)

 

اینم شعر من که با خوندن اشعار بالا سر ذوق اومدم و یه چیزی گفتم :

 اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را                               به طنازی دهم او را تمام مهر دنیا را

صمیم گر می دهد مهری برای خویش می بخشد                          نه بر آنکس که با ظلمش شکافد سنگ خارا را                      "صمیم" 



 

صمیم جان

اگر آن دخت گرگانی به دست آرد دل ما را                                        به عقل و هوش و احساسش دهم آفاق دنیا را

هر آنکس مال میبخشد کمال و تام میبخشد                                       نه چون حافظ که بخشیده فقط یک شهر و یک جا را

این  هم از شیطنت شعری من در این زمینه!


آدم مغرور مثل کسیست که بالای کوه ایستاده و همه را کوچک میبیند، غافل از این که بقیه هم او را کوچک میبینند!


<<    <      >    >>
   صفحه:
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10  ...


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*