صفحه:   45
نمایش:   1321 - 1350
تعداد کل صفحه:   47
تعداد کل موضوع ها:   1392


<<    <      >    >>
   صفحه:
38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 

یادداشت های خواندنی
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 دی 1390

پیام های ارسالی: 772
اعتبار: 40

2485 مرتبه در 835 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2357 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 بهمن 1391 - 12:49 ب.ظ

تاریخ تولدت مهم نیست ، تاریخ تبلورت مهمه .
 

اهل کجا بودنت مهم نیست ، اهل و بجا بودنت مهمه .
 

منطقه زندگیت مهم نیست ، منطق زندگیت مهمه.


گاهی باید به فاصله ها خوش آمد گفت ... شاید آمده اند تا بخشی از حماقت هایمان را جبران کنند ...
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 بهمن 1391 - 01:45 ق.ظ

کدامین چشمه سمی شد

که آب از آب می ترسد.
که حتی ذهن ماهیگیر از قلاب می ترسد
گرفته دامن شب را
غباری آنچنان در هم که پلک از چشم
چشم از پلک و پلک از خواب می ترسد.

درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 بهمن 1391 - 11:07 ب.ظ
دوستی می گفت
خیلی سال پیش که دانشجو بودم، بعضی از اساتید عادت به حضور و غیاب داشتند
تعدادی هم برای محکم کاری دو بار این کار را انجام میدادند، ابتدا و انتهای کلاس ، که مجبور باشی تمام ساعت را سر کلاس بنشینی.
هم رشته ای داشتم که شیفته ی یکی از دختران هم دوره اش بود.
هر وقت این خانم سر کلاس حاضربود، حتی اگر نصف کلاس غایب بودند، جناب مجنون می گفت:
استاد همه حاضرند!
و بالعکس، اگر تنها غایب کلاس این خانم بود و بس، می گفت:
استاد امروز همه غایبند، هیچ کس نیامده!
در اواخر دوران تحصیل ازدواج کردند و دورادور می شنیدم که بسیار خوب و خوش هستند.
 
امروز خبردار شدم که آگهی ترحیم بانو را با این مضمون چاپ کرده است:
 
هیچ کس زنده نیست ... همه مردند
 

 


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 بهمن 1391 - 11:21 ب.ظ

 *شاعر بی پول ***

یک شب نصرت رحمانی وارد کافه نادری شد و به اخوان ثالث گفت : من همین حالا سی تومن پول احتیاج دارم . اخوان جواب داد : من پولم کجا بود ؟ برو خدا روزی ات را جای دیگری حواله کند. نصرت رحمانی رفت و بعد از مدتی بر گشت و بیست تومان پول و یک خودکار به اخوان داد . اخوان گفت این پول چیه ؟ تو که پول نداشتی . نصرت رحمانی گفت : از دم در ؛ پالتوی تو رو ورداشتم بردم پنجاه تومن فروختم . چون بیش از سی تومن لازم نداشتم ؛ بگیر ؛ این بیست تومن هم بقیه پولت ! ضمنا، این خودکار هم توی پالتوت بود

*میرسونمت***
یک شب که باران شدیدی میبارید پرویز شاپور از شاملو پرسید : چرا اینقدر عجله داری ؟ شاملو گفت : می ترسم به آخرین اتوبوس نرسم . پرویز شاپور گفت : من میرسونمت . شاملو پرسید : مگه ماشین داری ؟ شاپور گفت : نه ! اما چتر دارم

*مراعات همسر***
همسر حمید مصدق -لاله خانم - روی در ورودی سالن خانه شان با خط درشت نوشته بود: حمید بیماری قلبی دارد . لطفا مراعات کنید و بیرون از خانه سیگار بکشید . خود حمید مصدق هم میآمد بیرون سیگار میکشید و میگفت : به احترام لاله خانم است

 


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
عضو سایت تاریخ عضویت: 6 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 17
اعتبار: -9

231 مرتبه در 51 ارسال مورد تشکر قرار گرفته.
تاریخ ارسال: 11 بهمن 1391 - 07:21 ب.ظ
مردی دارد در پارک مرکزی شهر نیویورک قدم میزند که ناگهان میبیند سگی به دختر بچه ای حمله کرده است مرد به طرف آنها میدود و با سگ درگیر میشود . سرانجام سگ را میکشد و زندگی دختربچه ای را نجات میدهد.فردا در روزنامه ها می نویسند :یک نیویورکی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داداما آن مرد می گوید: من نیوریورکی نیستمپس روزنامه های صبح می نویسند:آمریکایی شجاع جان دختر بچه ای را نجات داد .آن مرد دوباره میگوید: من امریکایی نیستماز او میپرسند :خب پس تو کجایی هستیمن اهل کشور مصر و مسلمان هستمفردای آن روز روزنامه ها این طور می نویسند :یک تند روی مسلمان سگ بی گناه امریکایی را کشت
عضو سایت تاریخ عضویت: 6 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 17
اعتبار: -9

231 مرتبه در 51 ارسال مورد تشکر قرار گرفته.
تاریخ ارسال: 11 بهمن 1391 - 07:32 ب.ظ
نسخـه جدیـد وصیت لقـمان به پسـرش
 
پسـرم!
اگر توانستـی استخـدام شوی، در اداره...با دو کس رفیـق شـو:
آنچنـان که دانـی آبدارچـی، و یکی از بچـه های حراست..

فـرزندم!
اینقدر sms بازی نکن،
با اینکار فقط درآمد مخابرات را زیاد می کنی.

...هـان ای پسـر!
اگر دکتر یا مهندس شدی، موقع معرفی خود، از این پیشوندها قبل از اسم خود استفاده نکن، زیرا آن نشانه کمبود شخصیت توست.

پسـرم!
اخبار را از منابع مختلف بگیر.. جمع بندی اش با خودت.
مخاطب دائمی یک رسانه بودن، آدم را به حماقت می کشاند.

پسـرم!
می دانم الان داری حسرت دیدار مرا می خوری.
یالله بلند شو دست مادرت را ببوس بعد بیا بقیه وصیت را بخوان.

هـان ای پسـر!
خواستی در مملکت خودمان درس بخوانی بخوان..
خواستی فرنگ بروی برو...
اما اگر ماندی از فرنگ بد نگو ، اگر رفتی از مملکتت بد نگو !

پسـرم!
در تاکسـی با تلفـن همـراه بلنـدبلنـد صحبـت نکـن.

پسـرم!
گروهـی هستنـد که اگـر احترامشـان کنـی تـو را نـادان می داننـد
و اگـر بی محلیشـان کنـی از گـزندشان بی امانـی.. پس در احتـرام ، انـدازه نگهـدار.

پسـرم!
اگر هواپیمای خطوط ایران را سوار شدی،
آیت الکرسی بخوان،
سه بار موقع بلند شدن، و سه بار موقع نشستن.

پسـرم!
سخت تریـن کـار عالـم فهماندن یک احمـق است.
خـون خـودت را کثیـف نکـن.نمی توانی...خدا از احمق ها دست کشید پس تو هم....

پسـرم!
با کسـی که شکمش را بیشتـر از کتـاب هایش دوست دارد ، دوستـی مکـن.

فـرزندم!
اگر کتاب یا فیلمی رد صلاحیت شد، حتما آنرا بخوان یا نگاه کن
زیرا حتما نکته ای انسانی در آن نهفته است.

هـان ای پسـر!
در پیـاده رو که راه می روی، از کنـار بـرو.
ملت می خواهنـد از کنـارت رد شوند.

پسـرم!
در خیـابان که راه می روی، کیـفت را سمت جـوی آب بگیـر،
زیـرا کیـف قـاپ زیـاد شده است.

پسـرم!
وقتـی در تاکسی کنـار یک خانـم می نشینـی،
جمـع و جـور بنشیـن تا آن بیچـاره احسـاس ناراحتـی نکنـد.

پسـرم!
موقـع رانندگـی خـودت را جـای کسـی بگـذار
که دارد از خـط عابـر پیـاده رد می شـود، پس حـق تقـدم را رعایت کن.

پسـرم!
اگـر کسانـی از سـر نادانـی به تـو خنـدیدند ،
تو بـرای شفایشـان گریـه کـن.

پسـرم!
هیـچ گـاه دنبـال به کرسـی نشـاندن حـرفت مبـاش
و همـه جـا سـر هـر صحبتـی را بازمکـن.
بگـذار تـو را نـادان بداننـد.

پسـرم!
اساتیـد را محترم بشمار!
اگر توانستی دستشان را ببوس، اگر نه ، خود دانی..

پسـرم!
در ضمن ، به هر کسی بی خودی لقب “استاد” عنایت مکن..
مشک آن است که خود ببوید، نه آنکه عطار بگوید.

پسـرم!
راه تو را می خواند.. اما تو باور مکن...!

 

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 30 تیر 1391

پیام های ارسالی: 65
اعتبار: 10

390 مرتبه در 103 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 663 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 بهمن 1391 - 04:16 ب.ظ

 

برای قلبم "تو" خواهی ماند حتی اگر مخاطب نوشته هایم " او" شوند

 

دلم گاهی میگیرد...

گاهی میسوزد...

گاهی تنگ میشود...

و حتی گاهی...

نه...گاهی نه...

دلم خیلی وقتها میشکند...

ولی هنوز هم برایت می تپد..

 

 

از من نرنــــــــــج...

نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس...

فقط خســــته ام...

خسته از اعتــــــمادی بیــــجا..
 

 

 

در خاطری که  تویـــی  دیگران فراموشند ،

بگذار در گوشت بگویم

میـــخواهــمــــــــت …

این خلاصه ی ،

تمام حرفای عاشقــــانه دنـــیاست …


چقدر دلم هوایت را می کند.حالا که دیگر هوایم را نداری...
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 بهمن 1391 - 12:25 ق.ظ

خدایااااااا دارم غرق میشم دستمو نگیری مرگ رو با نجات غریبه عوض میکنممممم
خدایااااااااا خستم میشه دیگه ازم امتحان نگیری کم مونده مشروط بشم
خدایااااااا همش که نمیشه بیست شد صفرم یه نمرس دیگه.........
خدایااااا اگه یکم سخت بگیری با طناب صفر پرت میشم تو دره مشروطیاااااا و من اینو نمیخوام بذار پشت کلاس وایستم فقط صداتو بشنومم بدون تخته و دفتر مشقم یاد میگیرم باور کن...............


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 بهمن 1391 - 01:12 ق.ظ

به سراغ مـــن اگر می آیی ٬


تنــد و آهســته چه فرقی دارد ؟؟؟



تــــــو به هر جور دلت خواست بـــــیا !


.
.
.


مثل سهراب دگر...



جنس تنهایی من چینــی نیست ٬



که ترک بردارد



مثل آهــــنشده چینی نازک تنهایی مــــن



تـــــو فقط . . .

زود بیا ...
!!!


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 بهمن 1391 - 12:37 ب.ظ

 

خدایا صدایم را می شنوی؟

من... اینجا... تنهایم...

آری من اینجا تنهایم،

آنقدر تنها که با نفس هایم هم آغوش شده ام

اما من این هم آغوشی را دوست دارم،

درست است نفس هایم سردند اما...

بوی ناب آدمیت را بهتر از بوی خیانت می دهند...

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 بهمن 1391 - 12:46 ب.ظ

 

خاطرات نه سر دارند نه ته !

بی هوا می آیند تا خفه ات کنند...

می رسند گاهی وسط یک فکر،

گاهی وسط یک خیابان،

گاهی حتی وسط یک صحبت...

سردت می کنند،

رگ خوابت را بلدند !

زمینت می زنند !

خاطرات تمام نمی شوند،

تمامت می کنند.....

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت تاریخ عضویت: 8 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 49
اعتبار: 61

1582 مرتبه در 293 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2325 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 بهمن 1391 - 11:49 ب.ظ

یوسف می دانست تمام درها بسته هستند اما بخاطر خدا،

حتی به سوی درهای بسته دوید و تمام درهای بسته برایش بازشد...

"اگر تمام درهای دنیا هم برویت بسته بود، بدو، چون خدای تو و یوسف یکیست"

 

ماندگارباشید.خداحافظی


بی انتهاترین جاده دنیا، جاده معرفت است و کمتر کسی قادر به پیمودن آن است... آهای تو که آخر جاده ای سلام...
عضو سایت تاریخ عضویت: 8 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 49
اعتبار: 61

1582 مرتبه در 293 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2325 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 بهمن 1391 - 11:50 ب.ظ

دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:

او یقینا پی معشوق خودش میاید.

پسرک رفت ولی روی لبش زمزمه بود:

مطمئنا پشیمان شده بر می گردد.

عشق قربانی مظلوم"غرور" است هنوز

 

ماندگار باشید.خداحافظی


بی انتهاترین جاده دنیا، جاده معرفت است و کمتر کسی قادر به پیمودن آن است... آهای تو که آخر جاده ای سلام...
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 بهمن 1391 - 01:05 ق.ظ
دلخوش نباش ازاینکه هرروز بایکی هستی

اینکه هرکسی می تونه باتو بودن رو تجربه کنه

نشان از بی لیاقت بودن توست نه چیزدیگری

 


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 بهمن 1391 - 01:19 ق.ظ

من که رفتم بنویسید دمش گرم نبود

بنویسید صدا بود ولی نرم نبود

خانه در خاک خدا داشت،تماشایی بود

بنویسید دو خط مانده به تنهایی بود

بنویسید که با ماه ،کبوتر می چید

از لب زاغچه ها بوسه ی باور می چید

بنویسید که با چلچله ها الفت داشت

اهل دل بود و با فاصله ها نسبت داشت

دلش از زمزمه ی نور ،عطش میبارید

ریشه در ماه ،ولی روی زمین میجوشید

بنویسید زبان داشت ولی لال نشد

بنویسد که پوسید ولی کال نشد

پرطوفان غزل بود ولی سیل نداشت

بنویسید که دل داشت ولی میل نداشت

پنجه بر پنجره ی روشن فردا میزد

وسعت حوصله اش طعنه به دریا میزد

بنویسید به قانون عطش ،آب نداد

و کسی کودک احساسش را تاب نداد

سرد و سرمازده از سمت کویر آمده بود

کودکی بود که در هیات پیر آمده بود

تا صدای دل خود چند تپش فاصله داشت

گاه با فلسفه ی عشق کمی مساله داشت


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 28 بهمن 1391 - 04:16 ب.ظ

 

دردی اگر داری و همدردی نداری

با چاه آن را در میان بگذار!

                                        با چاه!

غم روی غم اندوختن دردیست جانکاه

گفتند این را پیش از این اما نگفتند

گر همرهان در چاهت افکندند و

                                          رفتند

آنگاه دردت را کجا فریاد کن

                                     آه!

                                                                             استاد مشیری

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 بهمن 1391 - 01:41 ق.ظ
کلمات هم شده اند بازیچـــه مـــــــــــــن و تـــــــــــــو ! مـــــن برایِ تــــو می نویسم ... تـــــــو برایِ او مـــی خوانی !!!

 


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 بهمن 1391 - 01:51 ق.ظ

من لقمه ی بزرگتر از دهانت بودم....
برای همین بود که مرا خرد میکردی...


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 بهمن 1391 - 01:53 ق.ظ
حرفهایم را تعبیر میکنی ...
سکوتم را تفسیر !
دیروزم را فراموش ...
فردایم را پیشگویی !
به نبودنم مشکوکی ... در بودنم مُردَد !
از هیچ گلایه میسازی ... از همه چیز بهانه !
من ... !!!
کجای این نمایشم . . . ؟!

 


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 3 اسفند 1391 - 01:15 ق.ظ

جــــــســـــــارت مــــــے خـــــواهـــــد ؛

نزدیڪــ شدن به افڪار دخترے ڪہ روزها مـردانــہ با زندگــے مـے جـنگـد ،

اما ... شب ها بـالـشـش از هـــق هـــق هـاے دخترانــہ خیس است !


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 اسفند 1391 - 01:34 ق.ظ

  

       زمان می گذرد...

       تو رفته ای که من خوشه چین باشم،

                                   عطر به جا مانده ات را...

       دستان تو...

                   زیباترین حلقه ایست که مرا به دار می آویزد..............

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 4 اسفند 1391 - 01:45 ق.ظ

 

        کابوس دیدم و از خواب پریدم تا به آغوشت پناه ببرم....

                                           یادم آمد از نبودنت به خواب پناه برده بودم....!

 

 

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 اسفند 1391 - 02:14 ق.ظ


بازگرد ای خاطرات کودکی برسوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود آب را بابا به سارا داده بود

درس پند اموز روباه وخروس روبه مکارو دزد وچاپلوس
روز مهمانی کوکب خانم است سفره پر از بوی نان گندم است

کاکلی گنجشککی باهوش بود فیل نادانی برایش موش بود

باوجود سوزو سرمای شدید ریز علی پیراهن از تن می درید
تا درون نیمکت جا می شدیم ما پر از تصمیم کبری می شدیم

پاک کن هایی ز پاکی داشتیم یک تراش سرخ لاکی داشتیم

کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت دوشمان از حلقه هایش درد داشت

گرمی دستانمان از آه بود برگ دفتر ها به رنگ کاه بود

همکلاسی های درد ورنج وکار بچه های جامه های وصله دار

بچه های دکه سیگار سرد کودکان کوچک اما مرد مرد

کاش هرگز زنگ تفریحی نبود جمع بودن بود وتفریقی نبود

کاش میشد باز کوچک می شدیم لااقل یک روز کودک می شدیم

یاد ان آموزگار ساده پوش یاد آن گچها که بودش روی دوش

ای معلم نام وهم یادت بخیر یاد درس آب وبابایت بخیر

ای دبستانی ترین احساس من بازگرد این مشقها را خط بزن


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 اسفند 1391 - 02:18 ق.ظ

بــــــاور نمی کنم
اینگونه عاشقـانه
در مـن ، حبس شده باشی!!
بگو با چه جادوئی
مرا اینگونه نا عادلانه وقف خودت کردی؟


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 اسفند 1391 - 01:24 ب.ظ

 

مثل باران های بی اجازه در هوایم پراکنده ای... و من بی هوا ناگهان خیس توام....

 

 

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 اسفند 1391 - 04:19 ب.ظ

 

         با سلامی گرم

         با درودی پاک

         می آغازم این پیغام

         روزگارت با که بی من بگذرد ، خوش باد

         ای طلایی رنگ...

         ای تو را چشمان من دلتنگ...

         راستی،من از کدامین راز با تو پرده بر گیرم؟

         من که چونان کودکی دلباخته بازیچه اش را بی تو غمگینم

         تو بدانی آسمان دیدگانم را نه ابری جز به رویای تو آکنده،چه خواهی کرد؟

         قلبت آیا مهر با من هیچ خواهد داشت؟!

         چشمت آیا راست با من هیچ خواهد گفت؟!

         کاش با من مهربان بودی

         ای طلایی رنگ...

         ای تو را چشمان من دلتنگ...

         زندگی را با ترنم های رنگین نگاهم بسته می بینم

         با من آن رامشگران را آشتی فرمای

         تک درختی دور و تنها مانده ام ای باد کولی پای

         با من از گلگشت زرین بهاران مژدگانی ده

         من تو را بانوی قصر با شکوه عشق خواهم کرد

         ای طلایی رنگ...

         ای تو را چشمان من دلتنگ...

         عشق ما چون هیمه ای افسرده اما گرم

          با نیفسرده فروغی زیر خاکستر

         انتظار کنده های خشکتر را میکشد بی تاب

         یک نفس ای باد کولی پای

         دامن پر چین و مهر افزای خود بگشای

         تا که آن را پر ز بار شعله های عشق گردانم

         من سطبر شانه هایم را به خرمن های آتش وام خواهم داد

         ای طلایی رنگ...

         ای تو را چشمان من دلتنگ...

         من غرور بس گرانم را که بر نیلی غبار آسمانها میتکاند بال

         چون شکسته پر عقابی پیر

         در حصار چشمهایت بنده ی لبخنده ای کردم

         من نگاه مهربانم را که از اعماق قلبم ریشه میگیرد

         شادمانه تا به صبح انتظارت میدوانم گرم

         تا کدامین پنجه بگشاید قبای صبح آن دیدار

         عشق من ، تا نامه ای دیگر...... خداحافظ

 

                                                                                                                                          نامه ای برای تو

                                                                                                                                           فریدون شیبانی

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 30 تیر 1391

پیام های ارسالی: 65
اعتبار: 10

390 مرتبه در 103 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 663 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 اسفند 1391 - 04:44 ب.ظ

عزیِِـــزم!

حسادت نکن

اینکه بعد از تو بغل گرفته ام

زانـــــــوی غم است

--------------------------------------

کوتــاه می گویــم

" دوستــــــت دارم "

ولی...

کوتــاه نـــــمی آیم از دوست داشتـنت


چقدر دلم هوایت را می کند.حالا که دیگر هوایم را نداری...
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 اسفند 1391 - 02:56 ق.ظ

امان از

تقوایی

که بایک

تق

وا

رود


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 اسفند 1391 - 02:56 ق.ظ

امان از

تقوایی

که بایک

تق

وا

رود


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 اسفند 1391 - 12:00 ب.ظ

 

          دستانم بوی گل می داد

          مرا به جرم چیدن گل دستگیر کردند،

               اما،

                     و اما...

                               کسی حتی فکر هم نکرد که

                                       شاید من گلی کاشته باشم!....

 

                                                                                              چگوارا

 

         (شاید هزار بار این رو شنیده باشید...ولی چون خیلی دوسش دارم بازم براتون گذاشتمش)

 


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......

<<    <      >    >>
   صفحه:
38 39 40 41 42 43 44 45 46 47 


کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*