سلام دوستای گلم این حرفایی که من 20تیرماه درمورده این کتاب زدم وچون الانم باتمام وجودقبولش دارم وتنبلم همونواینجامیذارمش
من نازکترین حریرنوازشوحدود1ماه پیش خوندم مثل همیشمه ازداستان خیلی خوشم اومد هرچندبه خاطر کتابی حرف زدن شخصیتاش یکمی خیلی کوچولودیرترارتباط پیداکردم اماواقعا قشنگ بود تاحدی که تاباهمه مشکلات صبح شروع کردم تاساعت 5فرداصبحش تموم شدکشش داره نمیشه گذاشتش زمین
عاشق شخصیت سالارشدم نمیدونم چرا تورمانایی که لااقل من تاحالاخوندم شخصیتایی که خیلی پولدارن خیلی توقیدوبند اعتقاداشون به این نحوی که تواین کتاب نوشته شده بودنیستن حالابگذریم که اکثراخوش گذرونن اماسالارتواین کتاب انقدرپاکوبی ریاباخدارابطه برقرارکرده بود که واقعاآدم لمسش میکردوحس میکردداره میبینه یه آدم بااین عشق باخداحرف میزنه عاشق شدنشم منحصربه فردودوست داشتنی بود
سالومه حرصمودرمیاوردقبول دارم سالارخیلی پسرخوبوباشرایط عالی بود حق دادم عاشقش بشه امادیگه نه اینکه بلندشه بره تواتاق بابابگه سلام من عاشقتم اونم نه یه بارچندباردخترم ازنجابتوسنگینی توبعیدبود آخه .شیطونیاشودوست داشتم خیلی مخصوصااونجاهایی که بلندبلندمیخندیدوحرف میزدوبقیه چپ چپ بهش نگاه میکردن یاشب چهارشنبه سوری عالی بود
درکل کتاب خوبوقشنگیه جذابیتای خاص خودشوداره که فکرمیکنم مهمترینش ملموس بودن داستانه بدجنس بودنوخوب بودنودرکل کاراورفتارای آدماش خیلی واقعین وقابل درک
من خیلی دوسش داشتم وپیشنهادمیکنم دوستایی که نخوندن بخوننش ممنون ازخانم اکبری عزیزونشرعلی
درست متر کن !
آدم ها هم قد خودشان اند
نه هم قد تصورات تو
**********
...... یه روزی
...... یه جایی
...... به هردلیلی
اگرازته دل قلبت خندید
برای من هم تعریف کن