آنکه شبیه من نبود
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 9 دی 1391 - 01:35 ب.ظ

اثری از م .رهی

عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 20 آذر 1390

پیام های ارسالی: 122
اعتبار: 47

1686 مرتبه در 372 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4875 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 12 بهمن 1391 - 01:42 ب.ظ

به نظر من کتاب خوبیه وبه قول بهزاد عزیز اینجور افراد درو برمان دیده میشه وهمینطور اموزنده بود مخصوصا حرفها نصایح خانوم .من خوشم اومد وفکر میکنم کششهای لازم برای ادامه داستان رو داشت ممنون از نشر علی


زندگی سیبی است که باید گاز زد با پوست
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 بهمن 1391

پیام های ارسالی: 82
اعتبار: 0

1012 مرتبه در 222 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1966 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 بهمن 1391 - 01:39 ب.ظ

سلام دوستای گلم...

خب عرضم به حضورتون که من فکر میکنم اینکه بعضی دوستای گلم خیلی با کتاب ارتباط برقرار نکردن به خاطر این بوده که توقع یه رمان عاشقانه تر رو داشتن..نمیدونما،این حدس منه،با اجازتون البته...

اوایل کتاب که حرصم داد،اما خب واقعیت جامعه است ...ولی وسطای داستان خیلی هیجان داشت،حداقل واسه من!شاید یه کم دور از واقعیت بود اما من دیگه به این رسیدم که هرچیزی امکان داره!من که حال کردم و یه جاهاییش از خود ملیحه بیشتر سکته زدم!(شایدم زیادی تو جو بودم!)،میدونید؟من واقعا به این نتیجه رسیدم که کتابا و اینکه به دل ما میشینن یا نه به غیر از سلیقه ای بودن،به حس و حال و احوال شخص تو اون زمانی که داره کتابو میخونه ام بستگی داره،زیاد!

به هرحال من دوسش داشتم،البته نه به عنوان یه رمان،بلکه به عنوان یه داستان پر از رمز و راز و هیجان و البته ترسناک...بعد از رفتن ملیحه به شاتوآنسیان رو میگم...

نقدم که اینجا جاش نیست...

اگه عشق کشف راز دارید به نظر من بخونیدش...البته با احترام به نظرات بقیه دوستامابزار علاقه


ای جان غم گرفته...بگو دور از آن نگاه، در چشمه کدام تبسم بشویمت......
عضو سایت تاریخ عضویت: 19 آذر 1391

پیام های ارسالی: 42
اعتبار: 0

255 مرتبه در 73 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 134 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 اردیبهشت 1392 - 08:23 ب.ظ

با سلام وعرض خسته نباشید به نویسنده محترم /داستابه فکر فرو رفتنن شروع بسیار خوبی داشت ولی بعد با اتفاق های کمی دور از ذهن از پاریس سر در آوردن و بعد خواننده فکر می کند که وارد داستان جین ایر شده ودیگر کتاب رمان ایرانی نیست و ترجمه ای از یک نویسنده خارجی است /ولی در کل خوب بود واز نویسنده آن ممنون.گل

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 19 شهریور 1392 - 09:27 ب.ظ

مجموعه قوانین تالار نقد کتاب

1: در این بخش کاربران فقط در مورد کتاب مورد نظر به بررسی می پردازند. و از مقایسه کتاب ها و نویسنده باید خودداری کنند .

2: با هر گونه توهین به نویسنده و نشر در این بخش بر خورد خواهد شد .

3: کاربران به بررسی و نقد کتاب بپردازند علاوه بر نکات منفی نکات مثبت را هم مطرح کنند

4: از توهین به نظرات یکدیگر جداً خودداری کنید .

5 : مطالبی که به تعریف داستان می پردازند حذف خواهد شد .

6: از برخورد سلیقه ای جدا خودداری کنید.

7: نقد مغرضانه در مورد کتاب ها در این بخش تایید نخواهد شد

عضو سایت موقعیت: اهواز
تاریخ عضویت: 29 دی 1390

پیام های ارسالی: 14
اعتبار: 9

98 مرتبه در 22 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 39 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 شهریور 1392 - 06:03 ب.ظ

عالی نبود ولی من رو یاد جین ایر انداخت و خوشم اومد!


صبحدم مرغ سحر با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که درین باغ بسی چون تو شکفت



کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*