مستانه
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 اسفند 1391 - 09:34 ق.ظ

اثری از ر.اکبری

عضو سایت تاریخ عضویت: 31 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 63
اعتبار: 129

1560 مرتبه در 292 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3699 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 اسفند 1391 - 11:42 ق.ظ

خانم اکبری عزیزم چاپ کتابتون رو تبریک می گم. به امید موفقیت های روز از افزون شما دوست مهربونمبوسهگل


از خدا می خواهم آنگونه زنده ام بدارد که نشکند دلی از بودنم؛ وآنگونه بمیراند که به وجد نیاید دلی از نبودنم!
عضو سایت تاریخ عضویت: 3 آبان 1391

پیام های ارسالی: 8
اعتبار: 3

217 مرتبه در 47 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 357 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 اسفند 1391 - 11:48 ق.ظ

سلام خانوم اکبری عزیز. احتمالا جاش اینجا نیست. ولی چاپ کتابتونوتبریک میگم و امیدوارم به چاپهای متعدد برسه.پایدار باشید.گل

عضو سایت تاریخ عضویت: 15 مرداد 1391

پیام های ارسالی: 59
اعتبار: 28

1181 مرتبه در 208 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1032 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 اسفند 1391 - 04:50 ب.ظ

سلام رویا جان چاپ کتاب مستانه رو تبریک میگم...موفق باشید


جائی در پشت ذهنت به خاطر بسپار ، که اثر انگشت خداوند بر همه چیز هست.
mzm
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 74
اعتبار: 18

817 مرتبه در 193 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 735 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 14 اسفند 1391 - 06:16 ب.ظ

خانم اکبری عزیزم به چاپ رسیدن کتابتو رو تبریک میگم و امیدوارم به زودی به چاپ های بالاتر برسه....به امید موفقیت روز افزونتون....


دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با اتش نه می سوزند و نه خاکستر می شوند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 27 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 2
اعتبار: 1

42 مرتبه در 14 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 21 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 اسفند 1391 - 06:23 ب.ظ

باید به دوستانی که این کتاب رو نخوندن بگم که دارن از دستش می دن. مستانه ادم رو مست می کرد جوری که من 1 روزه تمومش کردم . من با مستانه خندیدم . اون گریه نکرد اما من براش اشک ریختم .خیلی دوست دارم بیش تر در بارش بگم اما ترجیح می دم تا زمانی که برای نقد گذاشته بشه  منتظر بمونم . ممنون از خانم اکبریتشویق


پرنده ای که رفت بگذار برود هوای سرد بهانه است ... هوای دیگری به سر دارد . . . !
عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 اسفند 1391 - 09:36 ب.ظ

با سلام خدمت خانواده عزیزم و خانم اکبری عزیز!
عالی نیست. ولی رمان خوبیه. به نظرم کشش زیادی داشت داستان!
بی ایراد نیست. مثل همه رمان ها :) ولی خوندنیه :)
خسته کننده و کسالت بار نیست. این خیلی مهم بود برام :)
مررسی ازتون رویا جون.
به امید موفقیت های بیشتر :)
پاینده باشید دوستانم :)
 


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت تاریخ عضویت: 5 آذر 1390

پیام های ارسالی: 17
اعتبار: 12

604 مرتبه در 118 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 282 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 اسفند 1391 - 01:23 ق.ظ

سلام تینا جون ممنونم ازت و خیلی خوشحالم که از مستانه راضی بودی گل منم منتظر می مونم تا همه ی حرفها رو در نقد مستانه بگی شصت بالا

عضو سایت تاریخ عضویت: 5 آذر 1390

پیام های ارسالی: 17
اعتبار: 12

604 مرتبه در 118 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 282 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 5 فروردین 1392 - 03:58 ب.ظ

سلام راسپینا ی عزیز خوشحالم که جز اولین نفراتی بودی که مستانه رو خوندی و برام مهمه و با ارزشه که با صداقت نظرت رو گفتی ممنونم ازت شصت بالا این که از نظرت داستان خوبیه  خوشحالم می کنه ممنونم  این که گفتی کشش داره و داستان خوبیه و خسته کننده نیست از نظر نویسنده یعنی عالی ممنونم

عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 فروردین 1392 - 12:03 ق.ظ

سلام به رفقای کتاب خونم

امیدوارم همگی شاد و سلامت باشین

و اما کتاب مستانه

بعد از مدت‌های طولانی ی کتاب پر کشش و جذاب خوندم

به شدت به دلم نشست

رویا جان ممنونم و خسته نباشی خانمی

ی چند تا سوال کوچیک برام پیش اومد که باشه برای بعد

ولی مستانه روحیه‌ام تغییر داد

و خوشحال شدم که بعد از چند وقت ی کتاب دلنشین خوندم

رویا جون دوست دارم بوس

همه کتابات عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییابزار علاقهبوسه


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 5 آذر 1390

پیام های ارسالی: 17
اعتبار: 12

604 مرتبه در 118 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 282 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 فروردین 1392 - 01:04 ق.ظ

سلام هدا جون

ممنونم که وقت گذاشتی و زحمت کشیدی و مستانه رو خوندی و خیلی خوشحالم که راضی و خوشحال شدی باور کن وقتی نظرهای شما رو می خونم لبخند روی لبم می شینه ازت ممنونم  عزیزم هر سوالی داشتی در قسمت نقد مستانه حتما جواب می دم دوستت دارم گل

عضو سایت تاریخ عضویت: 27 فروردین 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 9

589 مرتبه در 105 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 671 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 فروردین 1392 - 01:25 ق.ظ

گلسلام دوستان ...کتاب مستانه رو میخواستم تو نمایشگاه بخرم ولی نشد ..خوندم ولذت بردم ....ممنون رویا جون ...اینجا دلم میخواد به دوستان توصیه کنم بخونن ...وچند نکته بود که انشالله تو نقد میگم ...برای من کتاب خوب و بد وجود نداره و اینکه بگم حیف پولی که دادم  چون برای هر کتابی زحمتی کشیده شده و عمری از نویسنده رفته ...  از نظر من  باید دید چقدر از خوندن یک رمان احساس لذت و آرامش پیدا میکنی ...منتظر رمان بعدی هستیم رویای گلگل


"دلم گرفت ای همنفس پرم شکست تو این قفس " "تو این غبار تو این سکوت چه بی صدا نفس نفس"
عضو سایت تاریخ عضویت: 5 آذر 1390

پیام های ارسالی: 17
اعتبار: 12

604 مرتبه در 118 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 282 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 22 فروردین 1392 - 04:08 ب.ظ

سلام  ستاره جون ممنونم که وقت گذاشتی و مستانه رو خوندی مممنونم که دیدت نسبت به خوندن رمان متفاوته خیلی خوشحالم که از خوندن مستانه لذت بردی ممنونم گلگل

عضو سایت تاریخ عضویت: 15 اسفند 1391

پیام های ارسالی: 34
اعتبار: 0

54 مرتبه در 35 ارسال مورد تشکر قرار گرفته.
تاریخ ارسال: 16 اردیبهشت 1392 - 05:33 ب.ظ

واقعا نمیدونم چی بگم واقعا محشر بود حقیقتا اولش تو ذوقم خورد ولی وقتی تمومش کردم  گفتم کاش تموم نمیشد اینا برا خانم اکبری عزیز به خاطر قلم زیباتون گلابزار علاقهبوسهبغل کردن

عضو سایت تاریخ عضویت: 1 آبان 1390

پیام های ارسالی: 40
اعتبار: 59

1204 مرتبه در 184 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 889 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 16 اردیبهشت 1392 - 06:04 ب.ظ

عرض ادب و خسته نباشید خدمت همکار گرامی ؛خانم اکبری

همین دیروز" مستانه " رو مطالعه کردم. تبریک بابت چاپ کتاب و تبریک مجدد بابت استقبال خوبی که مخاطبین از این اثر داشتند.

مطمئنا باید منتظر باشیم که ر.اکبری از هر اثر به اثر بعدی گامی به جلو برداره که خوشبختانه مستانه هم در این مسیرکمال  و پیشرفت قلم و تفکر نویسنده قرار داشت .  البته برای من همچنان نازکترین حریر نوازش در صدر لیست آثار شما جا داره! همه می دونیم که  از دید یک خواننده ی صرف ، کتاب سلیقه ای و تا حدودی منطبق با حا ل و هوایی ارزیابی می شه که در وقت مطالعه ی کتاب داشته.

 به عنوان یک خواننده ،شاید حال و هوای منم وقتی که مستانه رو می خوندم با وقتی که نازکترین حریر نوازش رو مطالعه  می کردم فرق داشته اما مهم اینه که به نظرم رسید مستانه هم کار خوبی بود...پیام خوبی داشت و جذابیت کار به قدر کافی بود.

برای همه ی همکارای عزیز و همین طور شما دوست خوبم، آرزوی موفقیت های بیشتر و مداوم رو دارم...در پناه حق!


از من تا خدا راهی نیست....فاصله ایست به درازای من تا من و در این هیاهوی غریب، من این من را نمی یابم!
عضو سایت تاریخ عضویت: 5 آذر 1390

پیام های ارسالی: 17
اعتبار: 12

604 مرتبه در 118 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 282 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 17 اردیبهشت 1392 - 12:22 ق.ظ

سلام نسیم عزیزم ممنونم که مستانه رو خوندی و خیلی خوشحالم که راضی بودی از گلهاتم ممنونم گل

عضو سایت تاریخ عضویت: 5 آذر 1390

پیام های ارسالی: 17
اعتبار: 12

604 مرتبه در 118 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 282 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 17 اردیبهشت 1392 - 12:23 ق.ظ

سلام عاطفه جون همکار عزیزم

خیلی لطف کردی مستانه رو مطالعه کردی و وقت گذاشتی و نظرت رو گفتی ممنونم عزیزم

عضو سایت تاریخ عضویت: 15 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 28
اعتبار: 25

754 مرتبه در 115 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 708 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 اردیبهشت 1392 - 06:18 ب.ظ

 سلام به همه و ممنون از خانم اکبری عزیز.

جا داره همین جا خسته نباشید بگم.

کتاب خوبی بود و به نظر من هوشمندانه بود که اسم شخصیت دختر کتابتون رو مستانه گذاشتید. اسمش کاملا به شخصیتی که ساختید می خوره، دختری کمی مست و ملنگ که احتیاج به گذر زمان داره تا بفهمه چه چیزهایی داشته که قدرشون رو ندونسته.

در مورد اسم انوش هم که دوستی پرسیدند، راستش من اسم پسر انوش شنیدم و بیشتر اسم دختر انوشه و انوشا هست البته انوش هم هست اما " انوش" اسمیه دخترونه _ پسرونه که از این نوع اسم ها توی ایران کم نیست. من حتی اسم شروین رو روی دختری دیدم و یا باران روی پسر، این ها شاید جای اعتراض داشته باشه اما انوش نامیه برای دختر و پسر.

موفق باشید خانم اکبری و به امید موفقیت های روز افزون.


وحسبنا الله و نعم الوکیل. صفحه اینستاگرام: m.baharloei
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 بهمن 1390

پیام های ارسالی: 304
اعتبار: 249

5513 مرتبه در 990 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2972 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 24 اردیبهشت 1392 - 03:41 ق.ظ

سلام دوستای گلم

مستانه رودوست داشتم هم خودشو هم داستانشو برام کششوجذابیت داشت و اصلا خسته کننده نبود یه شیطنت شادوکودکانه وپاک وروابط ازاد درحدمجاز(رفتارخودمستانه)یه هیجان قشنگ یه حس همدردی حتی باشخصیت سیاه داستان همراه این کتاب داشتم

چیزی که توی سه تاکتابای رویای جوون که من دوسشون دارم مشترکه شخصیته شادوخنده های بی قیدوبنده مستانه سالومه وپریاس .یه دید قشنگ یه زاویه جدید به زندگی که اگه هرکدوم بتونیم داشته باشیم خیلی راحتترزندگی میکنیم بقیه شخصیای داستان ترکیبی بود انوش شبیه سالارالبته نه به جذابیت سالارکه سالارفقط یه دونس وسالاره ،یه سفرخارج ازکشورکه متحول میکنه زندگی شخصیت اصلیو یه زندگیه خانوادگی باروابط عمیق فامیلی یه عشق واقعی  وزیباودراخر یه پایان خوش

تفاوت عمده مستانه لحن صمیمی نوشتاری بجای کلمات کتابی بود که خوشم اومد

 

ممنون رویای عزیز وخسته نباشید

 


درست متر کن ! آدم ها هم قد خودشان اند نه هم قد تصورات تو ********** ...... یه روزی ...... یه جایی ...... به هردلیلی اگرازته دل قلبت خندید برای من هم تعریف کن
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 22 خرداد 1391

پیام های ارسالی: 141
اعتبار: 20

1427 مرتبه در 307 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2091 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 6 تیر 1392 - 04:49 ق.ظ

سلااااااام به روی ماه همگی

بعد از مدتها که وقت نکرده بودم دل سیر کتاب بخونم امروز تلافی کردم شدیییییید هیپنوتیز شدن

دیگه خیلی داشت بهم نشون می داد که نمی تونم با خیال راحت تا هر  وقت دلم می خواد بیدار باشم تا تکلیف همه شخصیتا مشخص شه بعد کتابو ببندم خوشحال

امروز مستانه رو شروع کردم و چند دقیقس تموم شده و دیگه چشام تار تاریه پوزخند بزرگ

مستانه زیبا و دارای نکته برای دختران و پسران و پدران شیطون پوزخند بزرگ

شیطنتای مستانه رو دوست داشتم فقط دیگه اوایل کتاب زیادی داشت تکرار می شد درگیریهای مهشید و مستانه و ... که تا بیاد حوصلمو سر ببره خداروشکر

موضوع به سمت دیگه ای رفت و در کل کتاب خوب و قشنگی بود و جزو کتابایی بود که از نظر من حرفی برای گفتن داشت .

خانم اکبری خسته نباشید تشویق شب همگی یا بهتره بگم سحرتون بخیر و بنده هم دیگه برم لالا خمیازهخداحافظی

عضو سایت تاریخ عضویت: 27 تیر 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 17

371 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 458 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 تیر 1392 - 01:53 ب.ظ

سلام دوستان مستانه رو خوندم  حین خوندن کتاب احساسای متفاوتی نسبت به کتاب پیدا کردم که اگه شد تو نقدش میگم خوب مستانه خیلی شادو مست و ملنگ بود  اولش برام جالب بود کم کم دیگه داشت حوصلم سر میرفت که روند داستان عوض  شد انگار داستان دوتا نقطه اوج اساسی داشت که خواننده رو شوکه میکرد که هیچ کدوم قابل پیش بینی نبود به همین دلیل کشش زیادی داشت (صرف نظرازاولاش) که این خیلی برام مهمه   قلم  خانم اکبری رودوست دارم ولذت بردم ممنون خانم اکبری

مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 19 شهریور 1392 - 09:43 ب.ظ

مجموعه قوانین تالار نقد کتاب

1: در این بخش کاربران فقط در مورد کتاب مورد نظر به بررسی می پردازند. و از مقایسه کتاب ها و نویسنده باید خودداری کنند .

2: با هر گونه توهین به نویسنده و نشر در این بخش بر خورد خواهد شد .

3: کاربران به بررسی و نقد کتاب بپردازند علاوه بر نکات منفی نکات مثبت را هم مطرح کنند

4: از توهین به نظرات یکدیگر جداً خودداری کنید .

5 : مطالبی که به تعریف داستان می پردازند حذف خواهد شد .

6: از برخورد سلیقه ای جدا خودداری کنید.

7: نقد مغرضانه در مورد کتاب ها در این بخش تایید نخواهد شد

عضو سایت موقعیت: اهواز
تاریخ عضویت: 29 دی 1390

پیام های ارسالی: 14
اعتبار: 9

98 مرتبه در 22 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 39 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 30 شهریور 1392 - 05:59 ب.ظ

کتاب متوسطی بود اما بد نبود. در حد بقیه کتاب های نشر علی نبود اما از زحمت های نویسنده ممنونم.


صبحدم مرغ سحر با گل نوخاسته گفت ناز کم کن که درین باغ بسی چون تو شکفت
عضو سایت تاریخ عضویت: 5 مرداد 1391

پیام های ارسالی: 22
اعتبار: 0

441 مرتبه در 111 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 375 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 20 مهر 1392 - 12:46 ب.ظ

سلام به خانم اکبری عزیزم

رمان مستانه را دوست داشتم 1 روزه تمومش کردم از اون رمانهایی بود که برام کشش داشت و از خوندنش لذت بردم

منتظر رمان جدیدتون هستم


به یادت کوچه های خاطره را طی می کنم چه زیباست خاطره ها که چون سیلابی بی امان قلبم را زیر ورو می کند
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 مهر 1391

پیام های ارسالی: 36
اعتبار: 0

135 مرتبه در 45 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 62 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 10 آذر 1392 - 08:58 ب.ظ

مستانه رو خیلی دوست داشتم جذاب و پر کشش بود برا مستانه کلی غصه خوردم و گریه کردم حتی نتونستم یه لحظه زمین بذارمش می خواستم بدونم آخرش و سرنوشت مستانه چه جور میشه ممنون خانم اکبری عزیز

عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 29 اسفند 1392 - 02:11 ب.ظ

سلام 

من این کتاب رو خیلی تعریفش رو شنیده بودم.و برای عید خریدم تا در سال ٩٣ بخونمش.اما اون قدر جذاب بود که حتی ١ دقیقه هم ولش نمیتونستم بکنم.با مستانه خیلی خوب انس گرفتم.به جرات میتونم بگم یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم و هنوز سال ٩٣ شروع نشده تمومش کردم.مرسی از خانوم اکبری عزیز .. قلمتون ماندگار

عضو سایت تاریخ عضویت: 20 فروردین 1393

پیام های ارسالی: 4
اعتبار: 0

27 مرتبه در 5 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 57 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 فروردین 1393 - 12:36 ب.ظ

سلام خانم اکبری

من هم این کتاب رو دوست داشتم.

شخصیت مستانه دوست داشتنی بود.وسط های کتاب یه مقدار کشدار شده بود .ماجرای مارمولک توی دستشویی از اون اتفاقات بود که هیچ وقت یادم نمیره.خیلی خندیدم.آخر کتاب هم هول هولکی تموم شده بود اما کتابش هدف داشت این خوب بود.

ممنون بابت مستانه!


عاشقی جرم قشنگیست به انکار مکوش..



کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*