لیلی
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 8 تیر 1392 - 10:52 ق.ظ

اثری از مریم یافتیان

عضو سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 2 مهر 1390

پیام های ارسالی: 104
اعتبار: 111

3585 مرتبه در 503 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3807 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 11 تیر 1392 - 12:11 ب.ظ

دوباره سلام خانواده:)
من الان صفحه ی 316 کتاب هستم!

تا این جا که خوب بوده!
به قول یارو : راضی ام ازش؛)
 

بی رودرواسی بگم... تلفیقی از چندتا رمانه!
ولی جالب بهم وصل شدند این چندتا داستان؛) پیوندشان مبارکپوزخند بزرگ
این جا ما همه چیز داریم... مرد عاشقِ مغرور بداخلاق داریم، دختر عاشق مغرور ترسو هم داریم! یه زندگی نسبتاً قراردادی داریم.
دختر قصه وسیله ی انتقام پسر قصه می شه! انتقام از بابای دختر قصه...
یه دفتر خاطرات داریم... یه زندگی تلخ و سرد داریم... یه عالمه تنهایی... تحقیر و تهدید داریم...
دختر کار نکرده ای داریم که مجبور می شه رسماً کلفتی کنه!
و...

با این سرعتی که من دارم می خونم فکر کنم تا دوساعت دیگه تمام بشه:)
البته من طبق معمول حدود هشت صفحه ی آخر کتابو خوندم:))
ولی باید دقیق تر بخونم که بدونم چی می شه که اون طوری می شه:)

تا بعد عزیزان:)

 

تمام شد. دیشب همون حوالی ساعت دو نصفه شب!
رمان نثر روان و خوبی داشت. ولی شخصیت پردازیش... زیادی تکراری بود. داستان هم که... گفتم، از نظر من پیوند قوی چندتا داستان موفق بهم بود!
پایان خوبی داشت.
البته برای من دوسه تا سؤال پیش اومد که باید منتظر بمونم که یا کتاب به نقد گذاشته بشه که از نویسنده ی عزیز بپرسم، یا صبر دوستان عزیز و مادری بخونند رمان رو که باهاشون وارد مذاکره بشم ببینم من نفهمیدم جایی از داستان رو، یا کلاً نامفهوم بود!

 

ارادتمندیم خانواده:)

 


...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...
عضو سایت تاریخ عضویت: 30 مهر 1390

پیام های ارسالی: 167
اعتبار: 226

3847 مرتبه در 633 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3202 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 13 تیر 1392 - 10:04 ق.ظ

سلام ،صبح بخیر

می خواستم در ادامه اش بگم به کلاس ما خوش آمدی:)) به یاد دوران خوش دبستان:))

عرضم به حضور مبارکتون که ما هم خوندیم و با نظر سپیده گلی صد در صد موافقیم:)

مخصوصا با اون قسمتش که گل گلمون می فرمایند:

"تلفیقی از چند تا رمانه!

ولی جالب بهم وصل شدند این چند تا داستان؛) پیوندشان مبارک پوزخند بزرگ "    پایان نقل قول.

اینجانب هم رضایت خود را از خوندن این اثر اعلام میدارم ،البته با در نظر گرفتن اون پرچم سفیده که قبلنا بالا آورده بودیم ! یادتون که هست؟! همون :))

خلاصه که دست مریم خانم درد نکنه ،خدا  قوت ،براشون آرزوی موفقیت میکنم .

در ضمن به تالار ِما خوش آمدی!

باقی بقایتان.... نیلوفر

 


ای همه آرامشم از تو پریشانت نبینم
عضو سایت تاریخ عضویت: 26 دی 1390

پیام های ارسالی: 107
اعتبار: 84

1949 مرتبه در 357 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 1174 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 تیر 1392 - 11:03 ق.ظ

منم کتاب رو یه روزه خوندم

داستان کشش و جذابیت پی گیری رو داشت

داستان یه جورایی سردر گم بود از نظر زمانی البته احساس کردم نویسنده ناچار بود زمانو به عقب و سال های قبل از انقلاب برگردونه  (شاید به خاطر  قهوه خوردن شاهین و پدر لیلی چشمک)

شخصیت پردازی  قابل قبول بود

فضا سازی ها رو دوست داشتم مخصوصا خونه قدیمی شاهین رویا پردازی

فقط یه سوال برام پیش اومده که ذهنمو بدجوری درگیر کرده  و خیلی دلخوری از نویسنده ها (به عنوان یه خواننده خیلی معمولی میگم) چرا جدیدا هر چی کتاب میخونم مردا اینقدر دست بزن دارن و تا زناشونو نزنن خیالشون راحت نمیشه احساس میکنم این مسئله داره یه جورایی سنت میشه آخه چرا ؟؟به فکر فرو رفتنعصبانینگران

مرد قصه اونقدر راحت زنو میزنه که میترسم این مسئله راحت برای همه جا بیفته که یه مسئله عادی و اجتناب نا پذیره  

 

با اینهمه داستان خوبی های خودشو داشت که دوستش داشتم و سریع خوندمش نویسنده زحمت کشیده بود برای خانم یافتیان آرزوی موفقیت میکنم


هیچ چیز برای خدا غیر ممکن نیست
mzm
عضو سایت تاریخ عضویت: 17 آذر 1390

پیام های ارسالی: 74
اعتبار: 18

817 مرتبه در 193 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 735 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 23 تیر 1392 - 02:25 ب.ظ

سلام به همه دوستان اللخصوص مریم عزیز

من کتاب لیلی رو خوندم .....

خیلی دوسش داشتم ....

داستان به حدی کشش داشت که یه لحظه هم دوست نداشتم کتاب و از خودم دور کنم.....

شخصیت پردازیه کتاب خیلی خوب بود....

خشونت شخصیت شاهین با اینکه بارها تو طول خوندن کتاب اشکمو در آورد ولی هیجان کتاب رو زیاد کرده بود....

زورگویی های از روی عشقش که زیر نقاب خشونت و نفرت پنهون کرده بودو دوست داشتم.

فضا سازیها عالی بود ...

ممنون مریم جان ....خسته نباشی عزیزم امیدوارم همیشه و در همه مراحل موفق باشی 

بی صبرانه منتظر اثار بعدیت هستم....


دوستان پاک چوبهای خیسی هستند که با اتش نه می سوزند و نه خاکستر می شوند .
عضو سایت تاریخ عضویت: 25 دی 1390

پیام های ارسالی: 349
اعتبار: 79

3757 مرتبه در 827 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 3331 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 تیر 1392 - 12:00 ق.ظ

با سلام خدمت رفقای کتابخونم

امیدوارم همگی خوب و خوش باشید

کتاب لیلی رو در بیمارستان خوندم و تا حدودی اعصابمو بهم ریخت خوشنت شاهین و تا حدودی بی عرضگی لیلی رو اعصابم

اسکی میرفت

به قول افسانه جون رواج خوسونت آقایون در کتابا ی مقداری داره رواج پیدا می کنه که من دوست ندارم

ولی در کل کتاب خوبی بود

راستی این احمد به اصطلاح بابا بود آدم به همچین بابایی چی باید بگه

سپاس از نشر علی و مریم جون


مرا اویزان کنید!......سر و ته ......شاید فکرش از سرم افتاد
عضو سایت تاریخ عضویت: 22 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 121
اعتبار: 87

1826 مرتبه در 367 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 2462 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 تیر 1392 - 12:53 ب.ظ

سلام به همه دوستای گلم و خانم یافتیان عزیز

من کتاب لیلی رو خوندم بد نبود نمیدونم اثر اول شما بود یا خیر اما فضا سازی های خوبی داشت موضوع داستان هم خوب بود و کشش داشت اما واقعا با شخصیت های کتاب مشکل داشتم والبته سوال در مورد اونها رو به زمان خاص خودش در نقد ده روزه موکول میکنم

از زحمات شما سپاسگزارم به امید کارهای بهتر و بیشتر شما نویسنده عزیز


کتاب زندگی چاپ دوم ندارد,پس عاشقانه زندگی کن
عضو سایت موقعیت: تهران
تاریخ عضویت: 20 آذر 1390

پیام های ارسالی: 122
اعتبار: 47

1686 مرتبه در 372 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 4875 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 7 شهریور 1392 - 03:00 ب.ظ

سلام به همتالاریها لیلی رو خوندم کتاب خوبیه شخصیت پردازیها وفضا سا زیها هم خوب بود ومثل همیشه نیلوفر وسپیده جون حق مطلب رو ادا کردن


زندگی سیبی است که باید گاز زد با پوست
مدیر سایت موقعیت: 20
تاریخ عضویت: 12 شهریور 1390

پیام های ارسالی: 2193
اعتبار: 189

3078 مرتبه در 957 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 847 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 21 شهریور 1392 - 02:29 ب.ظ

مجموعه قوانین تالار نقد کتاب

1: در این بخش کاربران فقط در مورد کتاب مورد نظر به بررسی می پردازند. و از مقایسه کتاب ها و نویسنده باید خودداری کنند .

2: با هر گونه توهین به نویسنده و نشر در این بخش بر خورد خواهد شد .

3: کاربران به بررسی و نقد کتاب بپردازند علاوه بر نکات منفی نکات مثبت را هم مطرح کنند

4: از توهین به نظرات یکدیگر جداً خودداری کنید .

5 : مطالبی که به تعریف داستان می پردازند حذف خواهد شد .

6: از برخورد سلیقه ای جدا خودداری کنید.

7: نقد مغرضانه در مورد کتاب ها در این بخش تایید نخواهد شد

عضو سایت تاریخ عضویت: 3 مرداد 1392

پیام های ارسالی: 86
اعتبار: 0

349 مرتبه در 138 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 244 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 25 شهریور 1392 - 09:33 ق.ظ

سلام من این کتاب رو ٢ روزه تموم کردم،کتاب وبیه ارزش خوندن داره . دست خانوم یافتیان درد نکنه . 

من محیط خونه هایی که توصیف شده بود رو دوست داشتم از یه طرف برام قبول کارهای یه بدر برای دخترش و اون همه بی رحمی برام سخت بود 

عضو سایت تاریخ عضویت: 27 تیر 1391

پیام های ارسالی: 29
اعتبار: 17

371 مرتبه در 84 ارسال مورد تشکر قرار گرفته. 458 مرتبه تشکر کرده است.
تاریخ ارسال: 27 شهریور 1392 - 08:27 ب.ظ

سلام دیروز لیلی رو خوندم دوسش داشتم  کشش خوبی داشت زیاده گویی نداشت اینکه اتفاقا مربوط به زمان قبل از انقلاب بود وذکر خیابونا و محله ها و توصیف خونه ها در اون زمان منو یاد بچگی هام انداخت با توصیف اون فضاها خیلی حس خوبی پیدا کردم حس صفا و سادگیهای اون روزا  دست خانم یافتیان درد نکنه اما شخصیتا    لیلی نمونه بارز دخترهای با شخصیت و بساز بعضی از زنای مظلوم وسیاه بختییه که من به عینه دیدم  وقتی جواب شاهین رو میداد وبا وجود اینکه براش بدتر می شد بازم غرورشو حفظ می کرد واعصاب شاهین رو  به هم می ریخت تحسینش میکردم وشاهین هم که اخر مردای نامرد وبد ذات که اتفاقا عاشق زنشونم هستن ومدل عاشقیشون اینجوریه ومن نمونه شاهین رو هم دیدم  به همین دلیل داستان برام ملموس و واقعی بود ودیگه اینکه گذشته از اخر داستان   این کتاب من رو یاد داستانهای دیگه ای ننداخت وتازگی داشت باز هم از خانم یافتیان تشکر می کنم




کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند
0 عضو،   1 مهمان
ورود اعضا
نام کاربری:*
رمز عبور:*