(بااخره 4 صبح امروز همزمان با بارش برف تموم شد ازیتا جون خیری نازنینم اینقدر کشش داشت که خدایی نتونستم بگذارمش برای فردا مرسی مرسی راستش دیدم بچه ها نوشته بودن اولین کتاب ایشون هم هست راستش از داستانهای کوتاه بسیار زیبای شما انتظار یه همچین کتاب فوق العاده ای هم می رفت یه خسته نباشی جانانه به شما ونشر نازنینم علی بارا ن باران باران دوستش داشتم زیادهمچنین هومن نازنینو گذاشتمش کنار 2 جلدی های محبوبم ،دوست دارم دوباره اخر هفته بخونمش)کپی شده از دلنوشته رایای عزیزم.
سلام و درود به همه دوستان عزیزم.
قصد نداشتم توی بخش راهنمای کتاب وارد صحبت دوستان بشم و تا اینجا از همه شما عزیزانی که منو مورد لطف قرار دادین با دکمه تشکر مراتب قدردانیمو تقدیمتون کردم.اما با وجود اینهمه لطف و محبتی که به من وقلم کم تجربه ام داشتین ,دیگه وظیفه ام دونستم تا توی همین بخش از تک تک شما عزیزانی که وقت و نور چشمتون رو برای کتاب چه ساده شکستم,گذاشتین و بعد هم اینهمه منو مورد لطفتون قرار دادین صمیمانه تشکر کنم.از یگانه بی همتا میخوام قدرتی به قلمم بده تا بتونم در گامهای بعدی هم رضایت خاطر شما عزیزانم رو هم فراهم کنم و با فراز و فرود داستانی جدید با هم برای مدتی هرچند کوتاه از دلمشغولیهای زندگی دور بشیم.
در پناه بی ریاترین واژه هستی, خدا, پیروز و ماندگار باشید.
خدایا!!
بیا با هم چای بنوشیم و آرام شویم ! تو از من که بنده ات هستم و من از تو که آرامش لحظه هایم هستی...
همه لحظه هایم....