با سلاام خدمت دوستان جان!
اولش.. دوباره تبریک آزیتا جان.
بعدش سپاس و تشکر از نشر خوب علی.
بعد بعدش... دختر ماه منیر!
رمان بسیار خوبیه. خوندنیه. داستان بسیار جالبی داره. شاید در نگاه اول به نظر بیاد که سوژه داستان نو و بدیع نیست که پیشهادم اینه که چشم هاتون رو بشویین و جور دیگه ای نگاه کنید. یه کم عمیق تر که نگاه کنید متوجه می شید که ازاین خبرها نیست مطلقن!
اسمی که برای کتاب برگزیده شده، بسیار به جا و درخوره!
شخصیت پردازی های آزیتای عزیز، باز هم زنده هستند و قابل لمس. خیلی راحت می تونی نمونه های بارز و واقعی شون رو حتی دور و بر خودت هم پیدا کنی. حتی می تونی باهاشون -با شخصیت های کتاب- وارد مذاکره و گفت و گو بشی. جواب هم بگیری ازشون!
فضا سازی آزیتا.. طبق معمول بسیار قابل قبوله. یه سری... پالس هم لا به لای کتاب بهت می ده که باید دقیقن چشم هاتو شسته باشی که بتونی بفهمی شون!
پایان خوبی داره. روند خیلی خوبی داره. ولی... یه نقطه ضعف خیلی خیلی بزرگ داره! ویراستاری!
کتاب پره از غلط های تایپی! وقتی می گم پر.. یعنی لبریز!یعنی هر صفحه ای رو که ورق می زنی، می تونی قشنگــــــــــــــ دو سه تا غلط "تایپی" پیدا کنی!
این خیلی وحشتناکه! خیلی خیلی خیلی خیلی وحشتناکه!
همین قضیه می تونه کلی به کتاب ضربه بزنه و خیلی ها که چایی معطل قند هستند به خاطر همین ایراد نه چندان کوچک، کل کتاب رو بکوبند و...
آدم وقتی وارد یه ساختمان جدید می شه... اول نماشو نگاه می کنه! بعد می ره داخل... در و دیوار رو نگاه می کنه! بعـــد می ره توی واحد مورد نظر، تازه بازم اول در و دیوار و دکوراسیونش رو نگاه می کنه! بعد به صاحب خونه نگاه می کنه و به حرف زدنش گوش می ده! غیر از اینه؟!
وقتی کتاب رو می گیری دستت... توی خونه نه اصلن، توی فروشگاه! اول نگاه می کنی به جلد کتاب! بعد... صحافی شو نگاه می کنی، بعد کتاب رو باز می کنی... همین جوری الکی ورق می زنی! این کار رو چند نفر انجام "نمی دن"!؟ مطمئنم که غریب به اکثریت همین کار رو انجام می دن!
خب توی ذوق آدم می خوره وقتی کتاب رو باز می کنی و همین طوری رندوم ورق می زنی و گاهی... غلط های فاحشی رو می بینی که مطمئنن چاپی و تایپی هستند!
بهتره که این اتفاقا نیفته. هم به کتاب ضربه می خوره، هم به اسم نویسنده و از همه مهم تر به اعتبار نشر!
گذشته از این... باز هم تشکر می کنم ازت آزیتای عزیزم، رمانت بسیار بسیار خوندنی و زیبا بود. لذت بردم از خوندنش.
به امید چاپ رمان های بعدیت که می دونم یکی از یکی زیباتر و خواندنی تر هستند حتمن :)
پاینده باشید دوستانم!!!
...با هیچ کس نشانی زان دلستان ندیدم/ یا او نشان ندارد یا من خبر ندارم...