بی گناهان
عنوان:
بی گناهان
کد کالا:
از متن کتاب
روی شیشه ی تابلویی دست کشید و زمزمه کرد : نشود فاش کسی آنچه میان من و توست ! الشارات نظر داشتند با هم . او که نگاهش می کرد . دخترک چای می ریخت توی فنجانهای شیشه ای و دسته داری که یک وقتی از بازار گنجعلی خان خریده و که نگاه می کرد دختری قورمه سبزی را می کشید توی کاسه های ملامین و با دوغ دست ساز می چید وسط سفره . او که نگاهش می کرد دخترک هندوانه را از وسط حوض سیمانی حیاط برمی داشت و لب باغچه قاچ می کرد توی دیس ملامینی که نقش لیلی و مجنونش عجیب به آن دو می آمد . او که نگاهش می کرد ... آه کشید و با تابلویی که حاصل خطاطی ناشیانهی دخترک بود دوباره لب تخت نشست . زیاد نگاهش می کرد . آنقدری که از زیر و رو کردن انگشتانش لای موها بافتن را یاد گرفت
نویسنده:ويراستار:شابک:9786226504034
نوبت چاپ:هفتم
ناشر:آرینا
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:776
تیراژ:500