درنده تاریکی
عنوان:
درنده تاریکی
کد کالا:
از متن کتاب
دستهام وحشیانه دور یقهام حلقه شدن و لباس رو پاره کردم. شوکه بع تصویر خودم در آینه خیره شدم. خراشها و کبودیها ذره ذره محو میشدن. هر جای زخمی گر می گرفت و به خودی خود ناپدید می شد. چه بلایی داشت سرم میومد؟ درد مثل آهنی گداخته توی سرم پیچید. انقدر شدید که بی اختیار دست هام رو دو طرف آیینه گذاشتم و سرم رو با همه قدرت به آینه کوبیدم.
درد پخش شد و به چشمهام انتقال یافت. به تصویر چشم های خودم در آینه هزار تکه شده خیره شدم. برق نقرهای رنگی با چشمهای آبی رنگم آمیخته شده و در تاریکی می درخشید. دردی آنچنان شدید توی قلبم پیچید که برای چند ثانیه حس کردم کسی داره قلبمو از سینه جدا میکنه. روی زمین زانو زدم و دست هام رو روی سینهام گذاشتم. نفس هام به شماره افتاده بود. صدای بلند ضربان تند قلبم توی سرم منعکس میشد. در یک آن حس کردم هزاران خنجر به قلبم فرو رفتن. دیگه نتونستم جلوی خودم رو بگیرم. با همه توان جیغ زدم...
از ته دل و اونقدر بلند که سکوت شب رو شکافت. صدای آخرین تپش قلبم رو شنیدم و بعدش سکوتی مرگبار.
نویسنده:شابک:978600974480
نوبت چاپ:اول
ناشر:ماهین
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:1532
تیراژ:250