تشریفات
عنوان:
تشریفات
کد کالا:
از متن کتاب
قربونت برم ، چشم چشم ، میتونم؛ دیگه حرف از نتونستن و نشدن نمی زنم، به مامان سپردم دکتر و راضی کنه سیبیلشو چرب کنه یه دو ماهی بهم فرصت بده اگر ببینه چرخ تشریفات خوب میچرخه پشیمون میشه... حتی اگر هم منصرف نشه ما کار خودمون رو کردیم نه ؟ با افتخار کرکره ی تشریفات و میکشیم پایین و یه جای دیگه ، تو یه خیابون دیگه دوباره میدیمش بالا ، خوبه ؟
خم شدم و روی سنگ و بوسیدم و گفتم:
عمو حشمت مرسی که تو حداقل به حرفهام گوش میدی ، چشم چشم ، پاشدم برم تشریفات ، امروز از صبح ولش کردم به امون خدا...
تند تند اشکهامو پاک کردم، یه فاتحه خوندم و روی سنگشو بوسیدم دوباره ، یه دعا کن در گوشش گفتم و یه خداحافظ زیر لب .
نویسنده:ويراستار:شابک:9789641934134
نوبت چاپ:چهارم
ناشر:علی
قطع کتاب:رقعی
نوع جلد:شمیز
تعداد صفحه:1600
تیراژ:250